آيتالله حالا ٨٢ ساله است. انتخاباتي مهم را پشت سر گذاشته و مردم پايتخت با راي بالايي او را به عنوان نفر اول به خبرگان فرستادهاند. براي انتخابات هيات رييسه نيامد. بعد از آن هم آنچنان فعاليتي نداشت. آيتالله دلسرد شده است؟ ميگويد: «نه». اين را پس از يك گفت و گوي يك ساعته با تاكيد گفت. درست در روزهايي كه همچون همه سالها حملات به او در اوج است؛ در روزهايي كه البته شايد روزهاي آرامتري براي او باشد. پيچ راديو را كه باز كند در مسير رسيدن به كاخ مرمر در مجلس شوراي اسلامي كه سالها خود اداره آن را بر عهده داشته كسي عليهاش صحبت نميكند. نزديكترين فرد به او سكان اداره اجرايي كشور را بر عهده دارد. به انتخابات هفت ماه ديگر اميدوار است و ميگويد بازهم گزينه نزديك به او شانس دارد. مجموعه اظهاراتش شايد نشان از اين داشته باشد كه آيتالله از اين روزها راضي است.
گذشتهاي هم هست كه او از آن ناراضي است. از آن هشت سالي كه از نگاهش تنها كارهاي نمايشي انجام شده بود. حسرت ميخورد كه سيد حسن خميني از ورود به مجلس خبرگان بازماند. از ردصلاحيتها ياد ميكند و ميگويد خبرگان آن چيزي كه ميخواست نشد اما بازهم اين مجلس رامجلس ميداند كه خوب ميتواند وظيفهاش را اجرايي كند، وظيفهاي كه دعا ميكند هرچه ديرتر اين مجلس به صرافت انجامش بيفتد. آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني هنوز هم همان است. صبح روزنامهها را خوانده و از تحليلهاي آنها باخبر است. از استعفاي وزير ارشاد تحليل خاص خودش را دارد و آنقدر كه سايرين را درگير كرده او درگيرش نميشود. آن را طبيعي ميداند و ميگويد ماجراي فرهنگ در كشور همينگونه است و راه حل مذاكره با علماي قم را چارهساز نميداند. انتخابات خبرگان رهبري اما هنوز حلقه مبهم عملكرد او است. حلقهاي كه صراحتا در موردش ميگويد خودش نخواسته براي رياست اين مجلس كانديدا شود چون فرصتش را نداشته است. «تغيير» اما ويژگي بارز او است. هربار كه او را ميبيني نگاهش براي تحليل مسائل متفاوتتر شده و اين بار آيتالله ترجيح داد در مورد خيلي از مسائل سكوت كند و تحليلهايش را علني نكند. اما وجه اصلي تحليلهايش اين است: «دلم میخواهد همانی که هستم، باشم». «هماني» كه او را متفاوتتر از سايرين كرده است.
گفتوگوي «اعتماد» با آيتالله هاشميرفسنجاني كه در يك صبح پاييزي در ساختمان مجمع تشخيص مصلحت نظام را در ادامه ميخوانيد.
خدمت شما سلام عرض ميكنيم. خيلي ممنون از اينكه فرصتي را در اختيار ما قرار داديد. در چهارمين دهه از انقلاب اسلامي قرار داريم و بر اين باوريم كه بسياري از اهداف و سياستهاي كلان انقلاب اسلامي به منصه ظهور رسيده است. هرچند كه در برخي مباحث هم هنوز راه طولاني وجود دارد كه به آن برسيم.
يكي از مباحثي كه خيلي زياد مطرح شده و حضرتعالي هم هميشه در بيانات و سخنرانيهايتان به آن تاكيد داشتيد، اين بوده كه بايد به يك اخلاق اسلامي و وحدت و همدلي برسيم. سوال من اين است كه چرا ما در چهارمين دهه از انقلاب، هنوز نتوانستيم اين وحدت و همدلي را بين نيروهاي انقلاب فراهم و اخلاق اسلامي را در جامعه حكمفرما كنيم؟
بسمالله الرحمن الرحيم. به هر حال يك همدلي عمومي وجود دارد. مردم ايران همه مسلمان هستند و رشته محبت بين آنها هست و در اين جهت همدلي عمومي وجود دارد. يك بُعد سياسي داريم كه اختلافات سياسي در همه جا خواهد بود و بايد هم باشد. عيبي ندارد كه نظرات مختلفي براي مديريت كشور و مسائل داشته باشيم. اشكالي كه وجود دارد، اين است كه بعضا بيانصافي ميشود. البته در كشورهاي پيشرفته اختلافات معمولا بين احزاب پيش ميآيد كه شكل كلاسيك دولتي ميگيرد و احزاب بزرگي پيدا ميشوند كه كارشان دادن برنامه است. روي روال زندگي مرم توافق ميكنند و نيروهاي آموزشديده دارند كه آموزش ميدهند و تجربه دارند و در حقيقت آنچه كشور را اداره ميكند، برنامههاي احزاب است كه ضربهگير نظام هم هستند. مردم برنامهها و عملكرد احزاب را ميبينند و به آنها راي ميدهند.
اختلافات بين دو جريان يا سه جريان اتفاق ميافتد كه آن اختلافات سازنده است. چون رقابت است و هر كسي بهتر كار كرد، ميماند و هر كسي نتوانست به وعدهها و برنامههايش عمل كند، طبعا بايد برود تجديدنظر كند.
در ايران تعداد احزاب و آزاديها را در قانون اساسي داريم و خيلي از لوازمش در قانون اساسي است كه چنين كار كنند. اما شكل درستي نگرفته است. اول انقلاب حزبي مثل حزب جمهوري اسلامي به وجود آمد كه در يك دوره كوتاه در ميدان بود و سپس بيرون رفت. بعدها احزاب كوچك به وجود آمدند كه عدم ارايه برنامههاي كاري اشكال كار انتخابات است.
مساله دوم، اين است كه معمولا تريبونهايي كه از فرهنگ حمايت و مواظبت ميكنند، به بعضي از مسائل ظاهري و مشهود توجه ميكنند و توجه به اخلاقيات مغفول مانده است. ما مسلمانيم و عقايدي داريم كه همه قبول داريم. خدا (توحيد)، معاد و رسالت، سه اصل براي همه مسلمانهاست و ما به عنوان شيعه دو اصل ديگر به نامهاي امامت و عدالت هم داريم كه منظور اعتدال است.
بحث اخلاق خيلي وسيعتر از آن چيزي است كه الان در ذهن بسياري از مبلغان اخلاق وجود دارد و اصلا به آنها نميپردازند. بيش از صد عنوان مهم اخلاقي داريم كه هر روز هم به خاطر ابزار جديد اطلاعرساني و ابزار جديد زندگي مصاديق تازهاي خلق ميشود كه بايد اخلاق جديد همراهش باشد.
به نظرم نقص جامعه ما اخلاق است. از بالا تا پايين اين مشكل است و بيشتر اختلاف عمدتا از اينجا در كارها شروع ميشود كه بايد جبران شوند. يعني بايد سيستم تحزب درستي ايجاد شود. الان يك حزب نيرومند در كشور تحمل نميشود و اگر هم حزبي شكل بگيرد، زود ميشكند ولي اگر واقعا احزاب نيرومند نهادينه شوند، بايد بحث اخلاق خيلي جدي گرفته شود. چون ما از لحاظ اخلاقي عقب افتاديم. الان مشكلاتي در خانوادهها، زندگيهاي مشترك، بازار، رسانهها و هر جا هست كه بايد با اخلاق اسلامي درست شود. امتياز ما اين است كه اخلاقي داريم كه آن اخلاق از مبدا وحي به ما داده شده و خداوند ميدانست كه بشر به چه اخلاقياتي احتياج دارد. يعني به شكلي نظري در منابع ديني، فرهنگي و اجتماعي داريم ولي به شكل عملي مراعات نميشوند.
از انتخابات خبرگان شروع كنيم، در مورد چينش ليستي كه براي خبرگان رخ داد، انتقاداتي وجود داشت و بعضي از چهرهها معتقد بودند كه ميشد كسان ديگري را جايگزين كرد. در افكار عمومي سوالاتي وجود داشت. سوال جدي اين است كه شكل چينش به چه روش و متدي بود؟ شما با چه اهدافي اين ليست را تدوين كرديد؟ الان كه اين ليست با راي قاطعي به مجلس خبرگان رفته، آيا از آرايشان مطمئن هستيد و ميتوانيد روي آنها برنامهريزي كنيد يا خير؟
بالاخره انتخاباتي براساس قانون اساسي طراحي شده بود كه نيروهاي زيادي به خاطر اهميت موضوع شركت و بزرگان مجتهد نامنويسي كرده بودند. چون مجلس خبرگان گروه خاصي را ميطلبد. يعني كساني بايد نامزد شوند كه مجتهد و عادل باشند و جامعه را بشناسند؛ لذا خيلي زياد از اينگونه انسانها آمدند و اسم نوشتند. به نظر من ردصلاحيتها مسير انتخاب مردم را تغيير داد. البته از افرادي كه از گذشته بودند و تاييد شده بودند، خيليها ماندند. به آنها انتقادي ندارم. ولي وضع تحولات جامعه ايجاب ميكرد كه نيروهايي با تفكرات امروزيتر و متناسب با شرايط فعلي دنيا و جامعه خودمان بيايند كه اين اتفاق نيفتاد. به اينهايي كه هستند، انتقادي ندارم، ولي آنچه مردم ميخواستند، غير از اين بود. بايد همانند بقيه انتخابات، صلاحيتها عادلانه پذيرفته يا رد ميشد كه اينگونه نشد.
انتظار ميرفت كه جنابعالي با توجه به اينكه ليست خبرگان مردم آراي بالايي آوردند و خودتان هم نفر اول انتخابات در تهران شديد، در انتخابات هيات رييسه فعالتر حاضر شويد. چرا اين اتفاق نيفتاد؟ آيا به اين دليل بود كه تمام افرادي كه در اين ليست بودند، در مورد جنابعالي و تفكراتتان در مجلس خبرگان نظر واحدي نداشتند يا دليل ديگري داشت؟
من عمدتا از كساني براي نامزد شدن اسم بردم كه عمدتا در خبرگان بودند. يعني شرايط را زياد عوض نميكرد، غير از اينكه يكي، دو نفر را عوض ميكرد. در عين حال اينهايي را كه ما اسم برديم، همه از شخصيتهاي قابل اتكا و اعتماد و مورد قبول خبرگان و رهبري هستند. در غير از اين ليست هم افراد با صلاحيت كم نيستند. كمكم يك عده از شخصيتهاي بزرگ روحاني كه مسن بودند، از ميدان خارج شدند يا فوت كردند يا ناتوان شدند و ديگر نيامدند و بايد كاري ميشد و آنچه ميخواستيم، اتفاق نيفتاد. ولي همين خبرگاني هم كه الان هستند، اگر اتفاقي بيفتد، ميتوانند وظيفهشان را انجام دهند. منتها ممكن است در آن سليقه ديگري باشد.
شما اشاره فرموديد كه ردصلاحيتها مسير انتخابات را تغيير داد. يكي از اصليترين ردصلاحيتها مربوط به ردصلاحيت حاج سيدحسن آقا خميني بود و يكي از افرادي كه خيلي براي تاييد صلاحيت ايشان اصرار ميكرد، حضرت عالي بوديد، البته بعد از ردصلاحيت ايشان، شما يك سخنراني تند كرديد و گفتيد كه خود شما صلاحيتتان را از چه كسي كسب كرديد؟ ميخواهم از شما بپرسم كه پيشبيني ردصلاحيت حاج سيدحسن آقا را ميكرديد؟ آيا تلاشي براي اينكه ردصلاحيت صورت نگيرد، كرديد؟ آيا مذاكرهاي انجام داديد يا خير؟ و آيا فكر نميكنيد كه سيدحسن خميني با وارد شدن به عرصه انتخابات خبرگان هزينه شد؟
به هر حال يكي از اشكالات انتخاب همين بود. امثال حسن آقا را در روحانيت زياد نداريم كه دانش، بصيرت، اطلاعات و هر چه فكر كنيد براي يك عالِم لازم است، دارد. واقعا حيف شد كه ايشان حضور ندارد. شيوه برخورد با ايشان هم شيوهاي نبود كه قابل قبول باشد. الان هم گذشته است و ما نميخواهيم مسائل اختلافي زياد مطرح شود.
آيا اين اتفاق را پيشبيني ميكرديد يا خير؟
احتمال هميشه داده ميشد و براي همه بود. براي خود من هم احتمال داده ميشد. مگر مرا يك بار در رياستجمهوري ردصلاحيت نكردند؟ اين احتمال هست، اما نه اينگونه. اين يك بحث ديگر است.
براي اينكه بحث خبرگان را ببنديم، ميخواهم صريحا از شما بپرسم كه با توجه به وزن فعلي مجلس خبرگان و آرايش سياسي كه وجود دارد، آيا به مردم نويد ميدهيد كه اين مجلس خبرگان بتواند در زمان لازم نقش موثري را ايفا كند؟
اولا اميدواريم لازم نباشد كه خبرگان براي آن كار تشكيل شود. ثانيا كساني كه آمدند، همه با راي مردم آمدند. مردم با شناخت به آنها راي دادند. من گفتم كه بحث بر سر اين است كه لازم بود تغييرات و تجديد قوايي متناسب با زمان بشود كه نشد، والا خبرگان فعلي هم علماي صالحي هستند.
اگر اجازه بفرماييد، به سراغ عملكرد دولت برويم. سه سال از عملكرد دولت يازدهم و آغاز به كارش ميگذرد و شما يكي از اصليترين حاميان اين دولت در شكلگيري بوديد. ميخواهم استنباط كلي شما را از عملكرد دولت در اين سه سال كه جلو رفته، بدانم. فكر ميكنيد كه در اين ١٠ ماه باقيمانده، مهمترين اولويت دولت چه چيزي ميتواند باشد؟
همانگونه كه ميدانيد در اين سه سال، بيشتر تمركز دولت روي بحث اقتصاد و ديپلماسي و سياست خارجي بود، فكر ميكنيد در اين ١٠ ماه باقيمانده تمركز دولت روي چه چيزي باشد؟ شما هميشه استنباط خيلي خوبي از نيازهاي جامعه، مردم و وضعيت مردم داشتيد. فكر ميكنيد مردم در اين ١٠ ماه آينده به چه چيزي بيشتر نياز دارند كه آقاي روحاني بايد آنها را سرلوحه كارشان قرار بدهند؟
يكسري نيازهايي هست كه اكثريت مردم به آن نياز دارند و تا اين زمان كار عمدهاي روي آن انجام نشد كه يكي مساله اشتغال است. الان ما نيروهاي خوب بيكار خيلي زياد داريم. مساله ديگر تورم است كه البته دولت كار اساسي روي تورم كرده است و تورم ٤٠ درصدي را به ٨ درصد رسانده است. منتها مردم كه ميخواهند وسيله بخرند، هنوز حداقل ٨ درصد از پارسال گرانتر ميخرند. يعني ٨ درصد به همه گرانيهايي كه هست، اضافه ميشود. مگر اينكه به صفر برسد كه تازه ثابت ميشود. البته در هيچ جاي دنيا نيست كه رشد تورم صفر شود. ولي دولت بهطور اساسي خوب پيش رفت. يعني توانستند تورم را كنترل كنند و در حدي كه چارهاي نيست، اضافه ميشود.
اما كار مهمتر دولت اين بود كه تحريمها خطرناك شده بود. يعني تحريمها به جايي رسيده بود كه ما هر راهحلي را پيدا ميكرديم و تحريمها را دور ميزديم، راه را ميبستند و هر رخنهاي كه ايجاد ميكرديم، رخنه را مسدود ميكردند. اگر همزماني ميديدند كه عاجز شدند، خطرهاي بيشتري را پيش ميآوردند و در تحريمها به اين چيزهاي ساده اكتفا نميكردند.
ما اطمينان و سند داشتيم كه ميخواهند ايران را به مرحلهاي برسانند كه مثل عراق، نفت در برابر غذا باشد. چون دنيا به نفت ما احتياج داشت و ميخواستند كه نفت ما در بازار باشد، ميخواستند قطعنامهاي بگذارند كه پول نفت ما به صندوقي كه اختيارش در دست سازمان ملل است، برود و سازمان ملل مثل عراق نيازهاي مردم را جيرهبندي كند و به مردم جيره بدهد. يعني كاملا كوپني و مانند كاري باشد كه در عراق شد. در عراق هم سالها بعد از پيروزي مردم، هنوز همان سيستم بود و مردم به آن سيستم زندگي ميكردند. چون پول عراق در آن صندوق بود. اينها در مورد ما اين كار را پيگيري ميكردند. بحث جنگ و امثال اينها هم بود. ولي آنها احتياج به جنگ نداشتند و ميخواستند ملت ايران را از اين راهي كه ميروند، عاجز كنند.
كاري كه آقاي دكتر روحاني و تيم ايشان كردند، كار خيلي بزرگي بود. يك تيم در مقابل شش تيم نيرومند كه كارشناسهاي فراواني هم همراهشان بودند، مذاكره ميكردند. الان همه دنيا قبول دارند كه ايران برنده مذاكرات است و شما ميبينيد كه الان يكي از مسائلي كه در انتخابات امريكا، محور بحثهاي كانديداها شده، اين است كه ترامپ ميگويد كه «شما ايران را در اين مذاكرات بزرگ كرديد و ايران را به يك كشور قدرتمند تبديل كرديد.» البته ايران يك كشور قدرتمند بود و آنها جلوي ما را گرفته بودند و مذاكرات اين سد را برطرف كرد و ما راه خودمان را ادامه ميدهيم.
الان اسراييل، جمهوريخواهان و عربها عصباني هستند كه چرا اينگونه شد. در داخل هم تندروهايي كه اصولا ماجراجويي ميكنند، عصباني هستند. چون كار خيلي بزرگي شد. يعني با كار مبنايياي كه آقاي دكتر روحاني كرد، الان راهمان كم و بيش باز شده است، البته پيشبيني هم ميشد كه در بعضي چيزها احتياج به تصويب است. چون بعضي چيزها بود كه در تصويبهاي برجام نبود و در تحريمهاي ديگر بود و آنها طول ميكشد تا حل شود و يكي يكي در حال حل شدن است. به نظر ميرسد كه كار خيلي بزرگي بود.
مساله ديگري كه پيش آمد، اين بود كه آرامشي به جامعه داد و جامعه ما از اضطرابي كه در آن هشت سال داشت، آرام گرفت و الان اميدوار شده و يك وضع طبيعي است.
كار ديگر دولت درباره كارخانههاي توليدي كشور است كه نصف آنها تعطيل بودند يا خيلي كم توليد ميكردند يا اينكه نقدينگي نبود. دولت دستور داد كه نقدينگي را به كارخانهها تزريق كنند. دو، سه روز قبل وزير مربوطه گفتند كه يازده هزار واحد وامشان را گرفتند و در حال راهاندازي كارهايشان هستند. البته به خاطر اينكه بازارها و مشتري را هم در دوران تحريم از دست داده بوديم و مصرفكنندهها منابع جديدي را پيدا كردند، طبيعتا بايد برگرديم و همچنين بازار جديد بگيريم. بايد صادراتمان را هم رونق دهيم كه در همين راه است. طبعا اگر اين كارخانهها كار كنند، اكثر كساني كه بيكار شدند، به سر كارشان برميگردند و طرحهاي جديد هم پيش ميآيد.
الان دانشگاههاي كشور مخصوصا دانشگاه آزاد به سراغ شركتهاي دانش بنيان رفتند كه هم اشتغالزا و هم مولد است و محصولاتشان با محوريت دانش و علم است كه محصولات نيرومندي هم خواهند بود. حركتي شروع شده كه به نظر ميرسد آثارش دير يا زود در كوچهها، خانهها و جيب مردم پيدا ميشود.
شما ديدارهاي منظمي با آقاي دكتر روحاني داريد. در ديدار اخيرتان مهمترين توصيهاي كه به ايشان داشتيد، چه بوده و چه مسالهاي را بيشتر تاكيد داشتيد؟
از همان سال اول تاكيد داشتم كه شما نقدينگي در كشور زياد داريد و الان اين نقدينگي در كارهاي انگلي مصرف ميشود. مثلا قاچاقچيها يا پولدارهاي بزرگ پولها را ميگيرند كه خريد و فروش و كارهاي ديگر ميكنند. بايد نقدينگي كشور به كارخانهها و توليد برود. دو، سه سال وقت كشور تلف شد. از امسال شروع كردند. بانكها و كارخانهها را قانع كردند. راههاي تضمين را كه بانكها مطمئن باشند كه پول مردم ضايع نميشود، پيدا كردند و در حال فعال كردن كارشان هستند. بايد از سال اول همين را شروع ميكردند.
بعضي از فعالان اقتصادي بر اين باورند كه دولت با كنترل تورم به شكل دستوري باعث شده كه ركود در بازار افزايش پيدا كند. آيا شما معتقد هستيد كه بايد دولت يك مقدار از سياستهاي ضدتورمياش به نفع بازار دست بكشد يا نه؟
البته ركود تورمي، خطرناكترين نوع ركود است. برعكس آن هم خطرناك است. اين دو بايد با هم بازباشند. تعريف ركود تورمي فلاكت است. الان اينها تورم را پايين آوردند و به حد معقولي رساندند، وام بانكها خيلي گران به دست مردم ميرسيد كه اين را پايين آوردند و باز هم دارند پايين ميآورند. در حال اصلاح كارها و انجام كارهاي مبنايي هستند كه در هشت سال گذشته نمايشي انجام شده بود و پايه كار را بسيار خراب ميكرد.
به نظرم الان راه درستي را در پيش دارند. منتها بعضيها را دير شروع كردند و انتقاد من اينجاست.
امروز فكر ميكنيد براي ارديبهشت ٩٦ آقاي روحاني همچنان بهترين گزينه است؟ دلايلتان را هم براي مردم بازگو كنيد.
بله. نظر من اين است كه الان وضع آقاي روحاني بيشتر از هر كانديدايي كه ميتواند به ميدان بيايد، بهتر است. من اينگونه ميبينم. اكثر كساني كه به آقاي روحاني راي دادند، از انتخاب خود راضي هستند. آقاي روحاني تا قبل از آن براي رقابت در ميدان رياستجمهوري نيامده بود و براي نخستينبار، آن هم براي مدت كوتاهي تبليغ كرد. چون زماني كه مرا رد كردند، ايشان جدي شدند و ظرف چند روز اوج گرفت. با آن شرايط، الان همه بر سر رايشان ميمانند. آنهايي كه راي دادند، نيروهاي حزبي از جريان معتدل، اصلاحطلب، مديريتها، نخبگان و كساني بود كه تحليلهاي درستي از شرايط دارند. ممكن است افرادي هم تغيير راي داده باشند كه جاي آنها هم افراد ديگري ميآيند. به نظرم راي ايشان كاملا تضمين شده است.
آقاي هاشمي، يكي از بزرگترين شوكهايي كه به انتخابات سال آينده از همين الان وارد شده، منع آقاي احمدينژاد از ورود به عرصه انتخابات رياستجمهوري بوده كه از طريق مقام معظم رهبري صورت گرفته است. فكر ميكنيد كه چرا ايشان از ورود به صحنه انتخابات مجدد، منع شدند و اينكه اين منع شدن چه تاثيري بر صحنه انتخابات داشته است؟
چون دوستان قديميشان مخالف شدند. اصولگراياني كه از ايشان حمايت و تقديس ميكردند، برائت جستند.
يعني فكر ميكنيد پايگاه راي نداشتند و فقط به اين خاطر از حضور در انتخابات منع شدند؟
چون خودم افكارسنجي روشني براي اين كار ندارم، نميتوانم نظر قطعي بدهم. البته ممكن بود كساني باز هم به ايشان راي بدهند. ولي اينكه چرا رهبري اين كار را كردند، بحث ديگري است و ايشان هر چه لازم بود را توضيح دادند و من نميخواهم چيز ديگري بگويم. البته احتمالاتي ميدهم.
با توجه به انتخابات مجلس و خبرگان، چقدر تكرار نتيجه هفتم اسفند را در انتخابات آينده متصور ميدانيد؟ مشكلي داشتيم كه در شهرهاي بزرگ در سالهاي اخير اقبال مشاركت عمومي بوده است. نگران واكنش سرد افكار عمومي به ويژه در شهرهاي بزرگ نيستيد؟
بستگي به عمل ما دارد. اگر خوب عمل و مردم را راضي كنيم و مردم شاداب باشند و مخصوصا جوانها، تحصيلكردهها و نخبهها اميد پيدا كنند، اميد را به جامعه تزريق ميكنند و جامعه علاقهمند ميشود كه در انتخابات شركت كند. ولي نسبت به سالهاي قبل شركت بهتر بود. چرا ميگويي كه بيعلاقه بودند؟ بيش از ٦٠ درصد مردم شركت كردند. قبلا به ٤٠ درصد و ٣٥ درصد رسيده بوديم و انتخابات در اين حدود بود.
حضرت آيتالله، انتقادات بسيار زيادي نسبت به اجراي برجام در كشور ما ميشود. در واقع منتقدان برجام ميگويند كه اين برجام دستاوردهاي زيادي نداشته و بيجهت به امريكا اميدوار بوديم و مردم در زندگي روزمرهشان آثار برجام را نميبينند. شما چه نظري در مورد اين انتقادات داريد؟ فكر ميكنيد با توجه به اين انتقادها، دوام برجام آيا در سالهاي آتي خواهد بود و اين پيمان ادامه پيدا خواهد كرد يا نه؟
من ٨٠ تا ٩٠ درصد از مصوبات برجام را ميبينم كه دارد عملي ميشود. چند درصدش نميشود و امريكا هم بهانه دارد. يك مساله اين بود كه اصلا نميتوانستيم از طريق بانكها پول به خارج بدهيم. الان با صدها بانك، حتي بانكهاي بزرگ، معاملاتمان را معمولي انجام ميدهيم. كشتيهاي ما نميتوانستند به بندرهاي دنيا بروند و كشتيهاي بزرگ دنيا هم به اينجا نميآمدند و به دوبي ميرفتند و بارشان را خالي ميكردند و ما دوباره بايد آنها را بار كنيم و براي خودمان بياوريم. معاملاتي را كه ميخواستيم تعهد بانكي بدهيم، انجام نميشد. پولهاي نقدمان را در چين گذاشته بوديم و تبديل به يوان كرده بوديم تا بتوانيم بگيريم.
چين ميگفت: كالايي را كه من ميگويم، ببريد. كالاي بنجل را ميداد و كالاي اساسي را نميداد. به ما ميگفت: به من طرح بدهيد كه طرح را اجرا كنم. بعضي از طرحهايي كه ميشد، به چين دادند. آقاي احمدينژاد خيلي به طرح كاري نداشت و به همان كارهاي خاص خودش، شعاري عمل ميكرد. الان كجاي كشور از برجام مشكل دارد؟ جز اينكه ميگويند بانكهاي بزرگ نميآيند. چيز ديگر چيست؟ همه اينها در حال اجراست و همهچيز سرجاي خودش است. اتحاديه اروپا اخيرا تصويب كرد كه روابطش با ايران به وضع قبل از تحريم برگردد. دانشجوهايمان را دانشگاههاي بزرگ دنيا در رشتههاي خاص و مهم نميپذيرفتند. اما الان باز شده و هر كجا كه ميروند، ميپذيرند.
در خود هستهاي ما برنده مذاكرات هستيم. ما قبلا ميخواستيم مواد خام براي غنيسازي بخريم، كسي به ما اورانيوم نميفروخت و هيچ جايي نميتوانستيم بخريم. به جز همان ٧٠٠ تني كه بخشي از زمان شاه خريده بوديم و بخشي را در دولت من خريديم و آورديم و براي توليد نداشتيم و اگر هم توليد ميكرديم، نميتوانستيم بفروشيم. براي اينكه در اين مساله تحريم بوديم. الان اگر ما اورانيوم توليد كنيم، به قيمت خوب در بازار از ما ميخرند. آب سنگين داشتيم و تمام تانكرهايمان از آب سنگين پر شده بود. آب سنگين خيلي باارزش است و ما نميتوانستيم بفروشيم. اما الان آب سنگين را به امريكا، روسيه و كشورهايي كه خودشان آب سنگين دارند و نياز هم دارند، ميفروشيم. چون آب سنگين توليدي ما كيفيت خوبي دارد، از ما ميخرند.
الان در دنيا به عنوان عضو رسمي باشگاه هستهاي حضور داريم. تحقيقات هستهاي ما هنوز خيلي خوب است. دانشمندان ما در حال كار هستند. ما به تدريج شروع كرديم. الان با استفاده از تكنيكهايي كه آژانس بايد به ما بدهد، ميتوانيم با امنيت بيشتر و شرايط بيشتر آماده كنيم. در اينجا وضع ما بهتر شد و رفع مشكلات ما بهتر شد. اما رسانهها و تريبونها دست مخالفان سياسي دولت است كه هر چه ميخواهند، ميگويند و يك عده هم چشم بسته و گوش باز قبول ميكنند.
هدف اين هجمهها چيست و چرا اين انتقادات صورت ميگيرد؟
هدفشان اين است كه آقاي دكتر روحاني شكست بخورد و خودشان بيايند.
روحاني نسبت به دولت من، خيلي مشكلات بيشتري دارد. من كه رييسجمهور شدم، از مجلس آمدم. مجلسيها هميشه در انتخابات رياست، در سطح بالايي به من راي ميدادند و همه رفيق من بودند. مجلس در دولت من، مزاحم نبود. افرادي هم بودند كه حرفهايي ميزدند. اما ما هر چه ميگفتيم، در آنجا تصويب ميشد. رهبر هم واقعا مثل برادر و دلسوز با من كار ميكردند. نخستين كابينهمان را كه ميخواستيم تشكيل بدهيم، با آيتالله خامنهاي نشستيم و مشورت كرديم. روي تكتك توافق كرديم و به قلم ايشان نوشته شد و من هنوز آن كاغذ اسامي را دارم. ما همانها را به مجلس برديم. كابينه دوم را كه ميخواستيم تشكيل بدهيم، ايشان گفتند كه من به دو نفر راي نميدهم، ولي مخالفت هم نميكنم و شما با مسووليت خودتان هر كسي را خواستيد، انتخاب كنيد. اينگونه بود و در هيچ مسالهاي با ايشان اختلاف نداشتيم. بودن رهبر در كنار رييسجمهور آن هم با اين صميميت در تاريخ انقلاب ما هيچوقت نبوده و در زمانهاي دور هم نبوده است. دولت من، از لحاظ رهبري و از لحاظ مجلس بهترين پشتيبان را داشت. علماي قم، حوزه و روحانيت حمايت ميكردند. توليد نفت يك ميليون بشكه بود كه ما به سرعت به بيش از ٤ ميليون بشكه رسانديم و اينگونه شد و ميتوانستيم كار كنيم. كارهاي بزرگ سرمايهگذاري كه ٥ تا ٦ سال طول ميكشيد تا به نتيجه برسد، به آساني انجام ميشد. عربهاي اطراف ما كه براي كمك به عراق با ما ميجنگيدند، در اختيار من درآمدند و رفاقت ما به گونهاي بود كه هر چه از آنها ميخواستيم، عمل ميكردند. در شمال كشورهاي تازه مستقل شده همه وابسته به من بودند. من هم كمكشان ميكردم و آنها در هر جايي، به ايران راي ميدادند. در مديريتم اصلا مشكل نداشتم. آقاي روحاني در همه زمينهها با مشكل روبهرو است .
از همان سال اول تاكيد داشتم كه شما نقدينگي در كشور زياد داريد و الان اين نقدينگي در كارهاي انگلي مصرف ميشود. مثلا قاچاقچيها يا پولدارهاي بزرگ پولها را ميگيرند كه خريد و فروش و كارهاي ديگر ميكنند. بايد نقدينگي كشور به كارخانهها و توليد برود. دو، سه سال وقت كشور تلف شد. از امسال شروع كردند.