عبدالرحیم سوارنژاد:
مطالعه کتابهای تاریخی گاهی به دلیل شرح و بسط شرایط و اوضاع جغرافیایی گذشته که با عصر حاضر مقایسه می شوند بیشتر به افسانه شباهت دارند و موجب تاسف برای ساکنان امروزمی شوند و با حسرتی اندوهگنانه به جستجوی دلایل و چگونگی تغییرات تاریخی می پردازند و قصه های گذشته را با مروری محققانه پیگیری می کنند و در برآیند تحقیق بر عاملان این اوضاع ناگوار زبان به نفرین می گشایند و البته دست مدیران را در بی تدبیری برای مردم رو می کنند و بی لیاقتی آنها را آشکار می سازند!.
کتاب تذکره شوشتر تالیف علامه فقید سید عبدالله الحسینی الشوشتری متوفی سال 1173 هجری قمری از جمله منابعی است که در مورد شوشتر قدیم اطلاعات خوبی را می دهد و با توجه به وضعیت کنونی این شهرستان به فصل سوم این کتاب گذری می اندازیم و در مورد آب و هوای شهر تاریخی و گرد گرفته امروز شوشتر می خوانیم که آمده است: «هوای شوشتر بسیار سازگار و با اکثر امزجه موافق است و مردم غریب در هر موسم که وارد آنجا شوند کمتر بیمار می شوند و مرض طاعون هرگز مسموع نشده که در آنجا واقع یا از بلاد قرییه سرایت نموده باشد و عوام شوشتر گویند که این به برکت دعای حضرت امام رضا علیه السلام که در حین مسافرت از مدینه به خراسان وارد آنجا شده و این دعا در حق ایشان نموده و امراض و بایی نیز بسیار کم است و غالب در اکثر امزجه صحت است و امراض کثیر الوقوع حمیات سهله العلاج است و همینکه مرض مفارقت نمود بزودی رفع نقاهت می شود و در اکثر فصول اغذیه غلیظه در آنجا معتاد است و بسبب سلامتی آب و هوا منشا انحراف مزاج کمتر گردد....
هوای بهار آنجا بغایت معتدل است و وفور گل و لاله و ریاحین خدا آفرین در صحراهای آن بحدی است که وصف نتوان نمود و شعرای سلف بهار شوشتر را ضرب المثل و تشبیه بهار سایر بلاد به آن نموده اند و نشاطی در طبایع خاص و عام آنجا درآن فصل می شود که اکثر اوقات را به سیر و تفنن و باغ روی می گذرانند و به فعل طبیعت ظرافتها و حرکات طفلانه چند از ایشان بظهور میرسد که در سایر اوقات از آن قسم شوخیها کمال تحاشی و استنکاف می نمایند و بهارنارنج آنجا بسیار معطر است وگل سوری نیز از اکثر بلاد ممتاز است.»
همه نوشتند و در خبرها گفتندکه لشکر جرار ریزگرد حمله می کند و لطافت را از هوا می گیرد و زلالی را از آب! نه در شوشتر بل در تمام خوزستان امزجه و اطعمه ناگوار می شوند و وانفسای هجوم ریزگردها تنفس را دشوار می کند و مردم خوزستان ناخواسته از تفرج درطبیعت دور می مانند و به جبر در گوشه خانه می خزند و در کنجی علیرغم میل باطنی از ترس بلیه درون سوز ریزگرد بیارامند ، باید دانست که محصول گوشه نشینی انواع امراض به غایت میسر گردد و دامان اهالی بگیرد و طبیبان به زحمت افتند! و شاید هم دری از رحمت بر آنان گشوده شود! کاش سید عبدالله الحسینی شوشتری زنده بود و می دید که شهر ضرب المثلها را چه شده است! دیگر گرد و غبارمانند روزهای قبل مهمان نیست که صاحبخانه شده است و ما ناخوانده ایم ! عنقریب بار وبندیل ببندیم و به غربت برویم !دیگر برای حضورریزگردها باید خبردار ایستاد مبادا به شال قبای کسی بر بخورد ! دیگر کتابها هم نبایدگشوده شوند !مراکز آموزشی بایدتعطیل شوند! شیوه دورکاری برای آموزش ضروری می گردد! گوشیهای اندروید چقدر عزیز گشته اند! شاید سالها بعد نویسندگانی بنویسند که خوزستان تعطیل بود و آب و هوایش بر خلاف امزجه ناگوار ،بحدی که نتوان گفت و نوشت و در وانفسای گرد و غبار یا ریزگرد یا پدیده خارجی و یا داخلی هیچ ابتکاری میسر واقع نگردید.و در این بی ابتکاری یک ابتکار بود که همیشه مسافر می شد!
پس لازم است ابتکاری از سوی مبتکران در انداخت شاید مناسب امزجه گردد و همانند سطوری که در کتابهای قدیمی نوشتند آن را خواند، امروز هم زیر سقفهای هر خانه پر از نفرین بود ، من نیز رفاقت با کپسول اکسیژن را به جای می آورم با نگاه پر از حسرتی که بر سطور کتاب تذکره شوشتر مانده است.