مطالب مرتبط
شوشان: بیست و سوم اسفند ماه سال گذشته ، دو هفته پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی و کشیده شدن انتخابات اهواز به دور دوم ، طی بیانیه ای از سوی ستاد انتخابات ائتلاف اصلاح طلبان خوزستان ، بنا به دلایلی محمد رضا شجاعی از ریاست ستاد انتخاباتی امید در حوزه انتخابیه اهواز کنار گذاشته می شود و عبدالرضا دسومی چهره اصلاح طلب شناخته شده ، جایگزینش می شود.
دسومی در فرایند انتخابات دور دوم اهواز توانست از خود چهره ای تاثیرگذار به نمایش بگذارد اما در این بین فراز و فرودهایی نیز تجربه کرد که سخنرانی روز پایانی تبلیغات انتخاباتی با حضور عارف در تجمع بزرگ اصلاح طلبان و تذکر کیانوش راد رییس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان استان به بیان برخی مسائل مطرح شده از سوی او ، از آن جمله است.
پس از انتخابات نیز دسومی با بیان نظرات مختلف و البته شفاف در حوزه مسائل استان ، در قامت یک منتقد تمام عیار ظاهر و پیشنهاد " نه بزرگ به روحانی " او ، تا حدی جنجال آفرین شد. دسومی معتقد است که نخبگان عرب در صورت عدم حصول نتیجه از پیگیری ها درخصوص وضعیتی که از آن به عنوان تبعیض یاد می کند ، باید در انتخابات آتی ریاست جمهوری یک " نه بزرگ به روحانی" داده شود. گفتگوی شوشان با عبدالرضا دسومی در ذیل می آید:
آقای دسومی ! پس از اعلام نتایج در نهم اسفند ماه سال گذشته و کشیده شدن انتخابات اهواز به دور دوم ، شما به عنوان رییس ستاد انتخابات ائتلاف امید در حوزه انتخابیه اهواز انتخاب شدید. علت این انتخاب چه بود؟
در حال حاضر عضو هیچ تشکیلاتی نیستم اما مواضعم یک مواضع اصلاح طلبانه است. در آن مقطع زمانی شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان بر اساس تحلیل و داده هایی که داشتند به این نتیجه رسیدند که رییس ستاد انتخابات اهواز شوم. اتفاقا خودم هم از آقایان چرایی آن را پرسیدم اما پاسخ شفافی ندادند. به هر حال پذیرفتم که حتما ضرورتی بوده که ریاست ستاد انتخابات اهواز را برعهده بگیرم. به هر حال در آن شرایط کارمان را شروع کردیم اما اینکه چه دلایلی باعث این جایگزینی شد را باید دوستان شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان پاسخ دهند.
در دور دوم انتخابات ، با آمدن شما بخشی از فعالین سیاسی که سکوت اختیار کرده بودند پای کار آمدند. بنابراین حتما بر اساس برخی صلاحدیدها و اینکه ظرفیتی جدید در فضای سیاسی انتخابات اهواز شکل بگیرد شجاعی کنار گذاشته می شود و شما به جای او ستاد انتخابات را در دست می گیرید.
در کم و کیف اینکه چرا شجاعی کنار رفت و ما بر اساس چه فرایندی منصوب شدیم قرار ندارم. اما اینکه افرادی که خود را در دور اول انتخابات از فضای سیاسی اهواز کنار کشیده بودند و دوباره پای کار آمدند محصول چهل سال تجربه کاری بیشتر است. باید بدانیم که تنها مکانیزم تحرک دادن به جامعه ، بالا بردن سطح مشارکت است. بالا بردن سطح مشارکت هم به یک فرد بر نمی گردد. باید عوامل و افراد مختلف ولو اینکه سلایق مختلفی داشته باشند به کار گرفته شوند. در کلیت ، همگی ما اصلاح طلب هستیم ولی ممکن است نحوه تاکتیکی که انتخاب می کنیم متفاوت باشد. هیچ یک از ما عقل کل نیستیم. همه ظرفیت ها را باید جمع کرد و همه حرف ها را باید شنید و از همه نظرات استفاده کرد.
برای استفاده از این ظرفیت ها و نظرات مختلف چه راهکاری اتخاذ کردید که تا حدی متفاوت تر از دور اول عمل شد؟
تنها کاری که کردم این بود که با کمک همه دوستان اصلاح طلب تلاش کردم فضایی ایجاد شود که همگی بتوانند نظراتشان را آزادانه بیان کنند و تا جایی که امکان داشت از همه نظرات در آن مقطع زمانی استفاده کردیم. خیلی از ایده ها و طرح های تشکیلات با نظر و پیشنهاد دوستان اصلاح طلب بود و اجرایی شد. در جلسات با هم بحث و تبادل نظر می کردیم که چه کار کنیم که همه جامعه را پای صندوق رای بیاوریم و به سمت و سوی اهداف خود سوق دهیم. بر اساس این نظرات ، طرح های مختلفی شکل گرفت.
به عنوان مثال ، برای اولین بار ، ستاد مناطق علاوه بر ستادهای دیگر بویژه ستاد شهرهای اقماری ، طراحی شد. به این دلیل که در مناطق مختلف افراد مختلف با فرهنگ های متنوع و مشاغل مختلف و... ساکن هستند و بدین ترتیب برای هر منطقه تدابیر ویژه ای در نظر گرفته شد.
به شکل دهی فضای سیاسی بر اساس یک سری راهکارها اشاره کردید. فضایی که متاسفانه در شهرستان ها ایجاد نشد و به جای آن قومیت در فرایند انتخابات پررنگ شد. چه تدابیری را در نظر گرفتید که توانستید با وجود فضای قومی ، جامعه را به سمت فضای سیاسی سوق دهید؟
در شهرستان ها مسئولیتی نداشتم و بنابراین چندان احاطه ای به فضای انتخاباتی شهرستان ها ندارم. به طور کل در شهرستان ها شاید ساختار لازم که می توانست نیازها و ضرورت های یک مقطع انتخاباتی را مدیریت کند وجود نداشت و علت آن را باید از اعضای شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان خوزستان پرسید.
در اهواز اما شرایط متفاوت بود. حال و هوای عمومی کلانشهر اهواز به تبعیت از انتخابات تهران و راه یابی همه کاندیداهای لیست امید ، متفاوت بود. همچنین به دلیل آنکه سال های سال در اهواز حضور دارم در زمان تبلیغات انتخاباتی دور دوم ، نظرم این بود که شبکه ای طراحی شود که این شبکه بتواند حداکثر امکان را فراهم کند تا قشرهای مختلف شهروندان اهوازی را از نظر حرفه ، محل سکونت ، تحصیلات ، جنسیت و .... پوشش دهد. برای هر منطقه و هر بخش از جامعه از منظر مولفه های مختلف ، شبکه ای برای ایجاد مشارکت و سوق دادن جامعه به سمت اهداف ستاد ، طراحی شد. تنها اقدامی که کردم این بود که نظرات مختلف را بالانس کردم وگرنه دوستان اصلاح طلب پای کار آمدند و بخصوص در مناطق ، جوانان اصلاح طلبان فعالیت موثری داشتند.
البته انتخابات در خوزستان چندان تبعیتی از حال و هوای انتخابات تهران نداشت و رای ها بیش از آنکه سیاسی باشد قومی و یا فامیلی بود. در انتخابات اهواز هم هر چند فضای سیاسی حاکم شد اما رای ها بی تاثیر از قومیت ها نبود. فرایند رای ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظرم در اهواز بیشتر رای سیاسی داده شد. برای همین است که برخی کاندیداها که اصلا شناخته شده نبودند در یک رقابت سنگین رای خوبی آوردند. در دور دوم انتخابات در مقطعی بحث قومی در مقابل سیاسی برتری یافت اما توانستیم با برنامه ریزی بر این مباحث قومیت گرایی غلبه کنیم و کم و بیش یک فضای سیاسی غالب شد. البته در انتخابات رای قومی هم بی تاثیر نبود و حتما تاثیر داشته ولی تاثیر اصلی رای سیاسی بود.
چه راهکاری را برای غلبه رای سیاسی بر رای های قومی در نظر گرفتید که توانستید با وجود فضای قومی حاکم شده در مقطعی از انتخابات ، بر آن فضا غلبه کنید ؟
یکی از راهکارها این بود که اصلاح طلبان از قومیت های مختلف تلاش کردند در بین قومیت خودشان نگاه سیاسی را توسعه و ترویج بدهند و مردم را به این سمت و سو ترغیب کنند. البته در بین قومیت های مختلف ، افرادی نیز بودند که تلاش می کردند قومیت برجسته شود اما به هر حال موضع سیاسی ، آن هم توسط افرادی از همان قومیت ، غلبه کرد و نیروهای سیاسی قومیت ها در گرایش مردم به سمت مسائل سیاسی نقش داشتند.
با وجود تاکید شما بر غلبه فضای سیاسی بر فضای قومی ، اما در شب پایانی تبلیغات انتخاباتی همزمان با آمدن عارف در تجمع بزرگ اصلاح طلبان اهواز ، سخنانی گفتید که واکنش و تذکر کیانوش راد را در پی داشت. در مقابل واکنش کیانوش راد به سخنان شما ، شما نیز واکنش نشان دادید. ماجرا چه بود؟
به آقای کیانوش راد ارادت دارم و سال های سال با ایشان ارتباط داشتم و همچنان دارم اما بالاخره هر کسی یک سری نظراتی دارد. تجمع بزرگ اصلاح طلبان اهواز که عارف نیز حضور داشت ، به عنوان فرصتی تلقی کردم که بتوانم بعضی از مواردی که سه دهه در خوزستان می گذشت را بگویم. احساسم این بود که مصلحت و منافع مردم را به نوعی تقدم بدهم و آن را مطرح کنم. البته کیانوش راد شاید به دلیل محدودیت زمانی سعی کردند سخنانم تعدیل شود. باز هم اگر فرصتی پیش بیاید قطعا مسائلی که در سه دهه اخیر در خوزستان حاکم شده و برخلاف مصلحت کلی مردم استان است را بیان می کنم. هیچ فرقی هم نمی کند این مصلحت متوجه کدام بخش از جامعه است. حیف است علی رغم وجود این همه منابع شاهد فقر شکننده ای در استان باشیم.
چه مطالبی را مطرح کردید که واکنش کیانوش راد را در بر داشت. تا آنجا که به یاد دارم از اجحاف همه دولت ها در حق مردم عرب خوزستان سخن گفتید. عمده مطالب شما چه بود ؟
بله دست است. در بحث آسیب شناسی آنچه امروز در استان می گذرد به این نتیجه رسیده ایم که سیستم انتخاب و انتصاب مدیران خوزستان مشکل دارد. استان ما بر اساس برنامه اداره نمی شود بلکه بر اساس افراد اداره می شود. اگر استان بر اساس برنامه اداره می شد افراد خیلی موثر نبودند و حداقل تاثیرشان اینگونه مخرب نبود. معتقدم سیستم انتصابات ما با این نوع عملکرد به سمتی می رود که در صورت عدم اصلاح در جامعه گسست ایجاد می کند و امنیت ملی ما را دچار خدشه خواهد کرد. در خوزستان همانند سایر نقاط کشور در طول انقلاب شاهد اتفاقات مختلفی از جنگ گرفته تا فعالیت گروهک های ضدانتقلاب و تحرکات اولیه در سال های اول انقلاب در مرزها بودیم که همه این چالش ها در سایه وحدت و تعلق خاطر مردم به نظام و انقلاب برطرف شد. این تعلق خاطر هم ناشی از این بود که ترجیع بند تمام صحبت ها و نوشته های امام (ره) تاکید بر لزوم وجود همبستگی و پیشبرد امور بر اساس وحدت بود. در حال حاضر وحدت ما با این نوع مدیریت ها در استان و این نوع سیستم انتصابات دچار خدشه می شود.
در مباحث مدیریتی استان مفصل به این نکته خواهیم پرداخت. اگر مایل باشید دوباره به فضای انتخاباتی اهواز در انتخابات مجلس برگردیم. پس از سخنان شما در تجمع بزرگ اصلاح طلبان ، شاهد نوعی فاصله بین اصلاح طلبان عرب با شورای هماهنگی بودیم که این فاصله پس از انتخابات بیش از پیش نمایان شد. در برخی محافل نیز مطرح شد که نوعی انشقاق ایجاده شده و چرخشی در دیدگاه متحد سنتی اصلاح طلبان رخ داده است.
فکر نمی کنم فاصله ای افتاده باشد ولی پس از آن ماجرا برخی مسائل شفاف و خیلی مسائل رو شد که باید این مسائل بین اصلاح طلبان مطرح و بحث شود تا موضع واحدی اتخاذ گردد و اختلاف نظرها برطرف شود. اما اینکه فاصله و انشقاقی بین اصلاح طلبان عرب و اصلاح طلبان ایجاد شده ، اینگونه نیست.
اختلاف نظر بر روی چه مسائلی ؟
به صورت کلی می گویم که مصلحت عامه و مصلحت جامعه در بین اصلاح طلبان و در هر تشکیلاتی ، باید بازتعریف شود و در این مورد ضروری است که به یک وحدت نظر برسیم. تا زمانی که تعریف واحدی از مصلحت عامه نداشته باشیم معلوم نیست بتوانیم راه واحدی با هم داشته باشیم. تعاریف متفاوت به راه های متفاوت و موضع گیری های متفاوت منجر می شود. الان هم دیر نشده است. البته سال های سال انتظار داشتیم این اتفاق بیافتد که دوستان اصلاح طلب در یک جلسه رودررو موضوع جامعه و مصالح جامعه را بازتعریف کنند و به یک تعریف واحد برسند و سمت و سوی خود را مشخص نمایند.
در شرایطی از ضرورت گفتگوی اصلاح طلبان برای رسیدن به موضع واحد در بحث مصلحت عامه سخن می گویید که در آستانه دو انتخابات مهم پیش رو هستیم و بی شک این مصلحت عامه و ضرورت گفتگوها ، بی ارتباط به دو انتخابات پیش رو بخصوص انتخابات شورای شهر نیست. در انتخابات مجلس دهم ترکیب لیست شامل دو کاندیدای عرب و یک کاندیدای فارس بود. آیا چنین ترکیب مشابهی ، در لیست 13 نفره شورای شهر اهواز هم می تواند از منظر شما معیار شود؟
در انتخابات شورا در این چهار دوره ، افت و خیزهای خیلی زیادی وجود داشت که البته بیشتر هم افت بوده است. کافی است احزاب این را تحلیل کنند. دلایل این همه عقب ماندگی و عقب افتادگی در انتخابات شوراها چیست؟ کدام یک از این دوره ها از نظر احزاب مطلوب بوده است و کدام نهایت خاص ما بوده است؟ عمدتا داریم ضمن اتلاف هزینه و سرمایه های اجتماعی ، زمان را هم از دست می دهیم. احزاب با توجه به فرصت زمانی محدودی که وجود دارد باید بنشیند و آسیب شناسی کنند و منتظر روزهای آخر نباشند. البته این آسیب شناسی باید منوط به نگاه حزبی باشد. یعنی مبانی حزبی و کارکردهای حزبی را مبنای تحلیل شرایط اجتماعی قرار دهیم و به یک تصمیم برسیم.
تحلیل تان از شرایط اجتماعی و پیش بینی تان از ترکیب لیست شورای شهر اهواز و تصمیم مشترک اصلاح طلبان چیست ؟
نظرم این است که لیست و ترکیب شورای آینده حتما باید خاستگاه سیاسی داشته باشد اما باید افرادی با کارکرد اجرایی قوی و متناسب با تخصص های شورا در این لیست حضور داشته باشد. منظور از خاستگاه سیاسی ، افرادی با تابلو سیاسی صرف نیست بلکه خاستگاه سیاسی باید واقعی باشد نه اینکه افرادی با تابلو جریانات سیاسی بیایند و بعد از راه یابی ، راه خودشان بروند. پشت بند لیست شورای شهر اهواز می بایست مشارکت عمومی جامعه را به دنبال داشته باشد. نباید لیستی از طرف جریانات سیاسی داده شود که نه تنها به وحدت و مشارکت مردم منتهی نمی شود بلکه به صف بندی و مقابله بخش های جامعه منجر می شود.
خیلی سربسته می گویم که این لیست حداکثر امکان مشارکت مردم را در بطن خود داشته باشد. اگر لیستی باشد که این بُعد و این جنبه را نداشته باشد قطعا جنبه دیگری را خواهد داشت و آن حداکثر تقابل و رودرویی در بین بخش های مختلف جامعه را به دنبال خواهد داشت. سیاسیون باید در این یک ماهه تحلیل کنند و به نتیجه برسند.
آیا مدنظر شما ترکیبی شبیه همان ترکیب انتخابات مجلس در اهواز است؟
اگر بگویم لیستی باید باشد که مشارکت همه جامعه را داشته باشد بهتر از این است که بگویم ترکیب چگونه باشد. لیست ائتلاف امید در انتخابات اهواز که شامل دو کاندیدای عرب و یک کاندیدای فارس بود حتما بر اساس یک تحلیل بوده است که جواب هم داد و نتیجه گرفت. قطعا باید ترکیبی انتخاب شود که این ترکیب مشارکت حداکثری را در پی داشته باشد.
در جامعه مواضع مختلفی وجود دارد و برخی ها علاقه مندند تقابل ها را تشدید کنند. لذا با درایت و تدبیر اصلاح طلبان باید کسانی که می خواهند تقابلی ایجاد کنند خلع سلاح شوند. اصلاح طلبان در دو سه هفته آینده طی جلسات فشرده می توانند به تحلیل درستی برسند و از منظر آماری ، ترکیب و همچنین مصلحتی که شهرستان اهواز طلب می کند به نتیجه برسند.
چهار دوره شوراها را پشت سر گذاشتیم و این شوراها ترکیب های متفاوتی داشت اما عمدتا آن چیزی که مدنظر بود حاصل نشد. اصلاح طلبان فارغ از گرایش های فردی می بایست به سمت و سوی مولفه های مشارکت و مصلحت نهایی جامعه حرکت کنند.
کلانشهر اهواز به قول شما چهار دوره شوراها را با ترکیب های مختلف تجربه کرده است. چند درصد احتمال می دهید اتفاقی که در شورای دوم اهواز افتاد و اصلاح طلبان عرب راه خودشان را از ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان جدا کردند و لیست مجزایی دادند بار دیگر همین اتفاق تکرار شود؟
این دیگر بر می گردد به درایت و تدبیر دوستان سیاسی اصلاح طلب که نباید یک موضع خارج از واقعیت بگیرند که عملا نتیجه ای ندارد. یکی از کارکردهای احزاب تقویت و ارتقا مشارکت عمومی جامعه است. اگر خود احزاب بخواهند مسیری را انتخاب کنند که مشارکت را حداقل کنند و به صف بندی های دیگر وارد شوند اتفاقی دیگر روی خواهد داد. یکی از دلایل رویکردی که در انتخابات شورای دوم اتفاق افتاد ، عدم حصول توافق بین آنان بود با توجه به نتیجه انتخابات مجلس در اهواز ، دوستان می بایست کمک کنند تا به سمتی برویم که باز هم موفقیت دیگری در کارنامه احزاب ثبت شود.
علت جدایی اصلاح طلبان عرب از ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر دوم اهواز چه بود؟
زمان زیادی از این مسائل می گذرد. احتمالا در نحوه ترکیب لیست توافق حاصل نشد و این امر موجب شد تا لیستی مجزا داده شود. در آن دوره بر سر ترکیب شورا که چگونه باید باشد توافق نشد. در حال حاضر هم اگر واقعیت ها را نبینیم ممکن است این اتفاق بیفتد. البته اصلاح طلبان عرب تلاش می کنند که دیگر این اتفاق صورت نگیرد. به کمک دوستان اصلاح طلبان غیر عرب نیاز است که تصمیم درستی اتخاذ شود.
در همین انتخابات مجلس اصلاح طلبان عرب تحت فشار زیادی بودند از یک طرف برخی ها فشار می آوردند که به جای دو کاندیدای عرب ، سه کاندیدای عرب باشد و عده ای نیز از آن طرف می گفتند چرا دو کاندیدای عرب باشد ؟ در این بین اصلاح طلبان عرب نقش خوبی در انتخابات مجلس بازی کردند و عده ای که معترض به حضور دو کاندیدای عرب بودند را متقاعد کردند و از طرف دیگر جلو نقش تخریبی عده ای که مایل به حضور سه کاندیدای عرب بودند را گرفتند.
همزمان با انتخابات شوراهای شهر و تلاش های متعدد در بُعد محلی برای لیست بندی ها ، انتخابات ریاست جمهوری نیز در پیش رو داریم. شما به عنوان یک اصلاح طلب ، مباحث مختلفی را در این زمینه در فضای مجازی مطرح کردید و بنا به دلایلی ایده " نه بزرگ به روحانی " را دادید و از شما چهره ای منتقد ِدولت ِ موردِ حمایت اصلاح طلبان ، به نمایش گذاشته شد. علت پیشنهاد " نه بزرگ به روحانی" در انتخابات آتی چیست ؟ آیا این پیشنهاد برگرفته از نگاه قومی نیست ؟
سابقه 40 سال فعالیتم نشان می دهم که به صورت فردی نگاهم ، نگاه قومی نیست اما همواره نگاهم به سمت کلیت جامعه است. اگر بنا بود قومی رفتار می کنم هفت سال مدیرکل حمل و نقل بودم و آنجا رفتار قومی من باید خودش را نشان می داد. امکانات و تسهیلاتی که به من داده شد عمدتا توزیعی که کردم برخلاف جریانات قومی بود و بیشترین امکانات را بر اساس شاخص های علمی به مناطق تخصیص دادم.
در حال حاضر هم همین گونه است. اگر در یک منطقه غیرعرب ستمی ببینم مخصوصا اگر این ستم از جانب یک عرب به غیر عرب باشد مطمئنا در کنار دوستان غیرعرب خواهم ایستاد چرا که نگاهم نگاه قومی نیست بلکه نگاه دینی است. هم در جنگ نگاهم دینی بود و در حال حاضر هم نگاهم دینی بود. اما متاسفانه مدیران اجرایی به هر دلیل و شاید بنا بر ویژگی های شخصیتی ، عمدتا از این بخش از جامعه غافل شدند و ناخودآگاه جامعه ای که می شود با حداقل ها به بهترین وجه اداره کرد نه تنها در اداره آن موفق نبودند بلکه به تشدید تضادها و فاصله ها دامن زده شد. فضای غالب فعالیت مدیران استانی ما فضایی است که بیشتر نیرو برای اجانب می سازد و برای دشمنان انقلاب سرباز تربیت می کند. به عنوان کسی که از این انقلاب دفاع کرده وظیفه خود می دانم که اکنون نیز دفاع کنم و توجه مسئولین را برای جبران غفلت ها جلب نمایم.
آیا این غفلت ها به دولت یازدهم برمی گردد که پیشنهاد "نه بزرگ به روحانی مطرح" دادید؟ به قول شما سه دهه این اتفاق در فضای استان حاکم است. بنابراین صرفا منحصر به این دولت نیست.
درست است. سه دهه این فضا در استان حاکم است. سه سالی هم که روحانی دولت را در دست گرفته آنگونه که شایسته بود نمایندگان دولت در استان فعالیتی که بتواند شکاف ها و فاصله ها را کمتر کند و موجب وحدت ملی و همبستگی شود صورت نگرفت و بیشتر به تشدید این فاصله ها و اختلافات دامن زده شد. کافی است نگاهی کنید به جلسه تودیع و معارفه مقتدایی استاندار سابق. در آن جلسه حضور نداشتم اما مطالب منتشر شده را مرور کردم. به جای آنکه استاندار قبلی گزارشی از وضعیت استان بدهد و به جای آنکه بگوید استان را با چه شاخص هایی تحویل گرفته و با چه شاخص هایی تحویل می دهد ، وارد فاز "منم منم" فردی شد. انتظار داشتیم معاون وزیر کشور در آن جلسه از برنامه های دولت تدبیر و امید و میزان حصول نتایج آن در استان صحبت کند اما ایشان هم صرفا جواب مقتدایی را داد !
سخنانی هم که از دکتر شریعتی استاندار خوزستان نقل شد حداکثر اشاره کردند که ما باید از پشتوانه علمی دانشگاه شهید چمران استفاده کنیم. متاسفانه نه مقتدایی ، نه شریعتی و نه معاون وزیر کشور از برنامه و طرحی که برای استان دارند سخن نگفتند.
اشکالی که وجود دارد این است که استانداران بر اساس طرح و برنامه ای که ارائه می دهند انتخاب نمی شوند بلکه بیشتر بر اساس اینکه واسطه معرفی آنها چه کسی است و این واسطه چقدر قوی است، انتخاب می شوند. در نهایت هم واسطه ها هیچ مسئولیتی در قبال عملکرداین افراد نمی پذیرند. البته این اشکال به الان بر نمی گردد و در این سه دهه همین گونه بوده است. واقعیت آن است که استان ما بر اساس برنامه و سیستم اداره نمی شود و هیج برنامه ای برای این که استان را از چه مرحله ای به مرحله ای برسانیم وجود ندارد.
"نه بزرگ به روحانی" معلول همین نگاه استانداران است یا یک مطالبه کلی است؟
دولت و رییس جمهور آینده حتما باید از وضع موجود استان مطلع شود. بهترین شیوه مطلع شدن رییس جمهور این است که خود نماینده رسمی دولت در استان اطلاع پیدا کند و در نهایت به دولت بگوید تا با طراحی یک سری برنامه ها این تبعیض ها و فاصله ها برطرف شود اما اگر نماینده دولت در استان و خود دولت نخواهند این نقش را بازی کنند تنها راه این است که خود مردم با هشداری که می دهند دولتمردان را متوجه این امر کنند که اگر در فاصله باقی مانده رفتارها اصلاح نشود و در جهت کاهش فاصله ها حرکت نشود با یک " نه بزرگ" مواجه می شوند.
" نه به روحانی" یعنی روی آوردن به رقیب روحانی یا شرکت نکردن در انتخابات؟
تحریم انتخابات که مطلوب ما نیست. ما فرزندان انقلابیم و اصلا این موارد مطرح نیست. "نه به روحانی" به معنای این نیست که اگر رای به روحانی داده نشد حتما به رقیبش داده شود. می توان کاری کرد که رای آقای روحانی نسبت به قبل کاهش پیدا کند و این کاهش رای خود یک هشدار است. روحانی اگر به مطالبات توجه نکند نباید انتظار داشته باشد که رایش افزایش بیابد. اکنون هم فرصت است و دولت می تواند به گونه ای عمل کند که این آرا با تعداد بیشتر در سبد روحانی ریخته شود.
یکی از انتقادات شما تبعیض مدیریتی در استان است. به نظر می رسد یکی از دلایل نادیده گرفته شدن مدیران عرب در بحث انتصابات ، نوعی تشتت نظرات در بین فعالین و نخبگان عرب است و این وضعیت چندان ارتباطی به دولت ها ندارند. به عنوان نمونه در مقطع زمانی انتخاب استاندار از سوی هیات دولت ، اکثر فعالین عرب ، به گزینه ی غیر بومی تمایل داشتند و نشست های مختلفی نیز با این گزینه ها برگزار کردند. این تشتت آرا و رفتارها را چگونه ارزیابی می کنید؟ از یک طرف بر طبل انتصاب مدیران عرب کوبیده می شود و از طرف دیگر گزینه های غیر بومی مطرح می شود.
کسانی که پیگیر انتصاب استاندار غیربومی بودند باید جوابگو باشند. البته فعالین عرب نظرشان این است که استان ما با این شیوه ای که اداره می شود روز به روز فاصله ها و تضادها بیشتر و بیشتر می شود. نسخه ای که هر کدام از نخبگان عرب برای کاهش این فاصله ها می پیچند متفاوت است. ممکن است کسانی بگویند خوب است که یک غیربومی بیاید تا درگیر بحث ها ، گرایش ها و تعلقات فردی نشود و در دسته بندی های محلی برای مقابله با بخش هایی از جامعه قرار نگیرد. نظر این دسته افراد این است که اگر یک بومی انتخاب شود ممکن است همین صف بندی های محلی را ادامه دهد. بنابراین بهتر است یک غیر بومی بیاید که وارد این صف بندی ها نشود و به سمت تشدید آن فعالیت نکند و به سمتی برود که تنش ها و فاصله ها کمتر شود.
گزینه غیر بومی نظر این دسته از فعالین عرب است اما من معتقدم که می توانستیم به دنبال یک گزینه بومی باشیم که این استاندار بومی اختلافات را کاهش دهد و به سمتی برود که تضادها به حداقل برسد. اما آن گزینه بومی که می تواند در مسیر رفع فاصله ها حرکت کند ممکن است نفر یا واسطه هایی جهت اینکه وارد شوند و او را به عنوان استاندار مطرح کنند ، نداشته باشد.
البته در آن مقطع بحث استاندار عرب هم مطرح شد و عده ای به دنبال استانداری حیصمی و راشدی بودند. اینکه می گویید یک گزینه بومی که بتواند اختلافات را کاهش دهد منظورتان یک استاندار عرب است ؟
نظرم این نبود. در آن مقطع ، بحث استاندار عرب هم مطرح شد. در فرایند انتخاب استاندار ، برخی از فعالین عرب می گفتند غیربومی بیاید و عده ای نیز می گفتند عرب باشد. اما من اعتقادم به این نبود. اعتقادم این بود که استانداری بیاید که مدیون باندها نباشد و بر اساس برنامه ای که ارائه می دهد انتخاب شود تا بتوان بر اساس این برنامه ها او را در فواصل زمانی مختلف ارزیابی کرد. استانداری که برنامه ندهد نمی توان در هیچ مقطعی ارزیابی درستی از عملکردش داشت.
در جریان انتخاب استاندار هیچ کدام از عرب های شاخص به دنبال استانداری راشدی نبود و بعد که مطرح شد شاید عده کمی پیگیر شدند. بعد از اینکه کیانوش راد از گزینه های استانداری خارج شد بخشی از اصلاح طلبان عرب نظرشان گزینه غیربومی و تعداد دیگر نیز نظرشان روی شریعتی بود.
دوستانی که نظرشان روی گزینه عرب یا غیربومی است اعتقادشان این بود که می توانند مسائل را حل کنند اما اعتقادم به گزینه عرب و غیربومی نیست . نظر این است که اول، استاندار باید دارای برنامه باشد . دوم ، از طرف باندهای قدرت و ثروت حمایت نشود . سوم اینکه فردی باشد که بتواند اعتماد مردم را جلب کند. وقتی ترکیب شورای اداری استان ترکیبی باشد که بخش عمده ی جامعه احساس می کنند کسی از بین خودشان در این ترکیب وجود ندارد نمی توان اعتماد مردم را جلب کرد. اعتماد مردم زمانی حاصل می شود که تمام افراد جامعه احساس کنند به نوعی افرادی که آنان را نمایندگی می کنند در جمع شورای اداری حضور داشته باشند.
در فرایند انتخاب استاندار طی نشست شورای هماهنگی ، کیانوش راد ، بخشنده و در نهایت شریعتی به عنوان گزینه مورد حمایت اصلاح طلبان جهت تصدی استانداری مطرح شدند و اصلاح طلبان عرب نیز در ابتدای امر نظرشان بر همین منوال بود.
در کنار تشتت آرا فعالین عرب در فرایند انتخاب استاندار ، همین تشتت آرا را در روند گزینه معاونت سیاسی استانداری طی شد. شورای مشترک به صراحت و با وجود برخی مخالفت ها حیصمی را مطرح کرد. اصلاح طلبان نزدیک به شریعتی از جمله عامری و عموری به دنبال معاونت حسین زاده بودند و عده ای دیگر نیز سید شریف حسینی را مطرح کردند.
تا آنجا که می دانم دکتر حسین زاده ضمن آنکه رابطه نزدیکی با فعالین عرب دارد اما به عنوان گزینه عرب ها معرفی نشد. آقایان عامری و عموری بهترین رابطه را با حسین زاده دارند اما حسین زاده را به عنوان گزینه خودشان مطرح نکردند. بعد از اینکه مشخص شد شریعتی قرار نیست یک عرب انتخاب کند اینگونه گفتند که حالا که قرار نیست یک عرب معاون سیاسی شود حسین زاده معاون شود بهتر از این است که فرد دیگری این پست را در اختیار بگیرد. هیچ کدام از ابتدا روی گزینه حسین زاده نرفتند.
نکته ای که در بحث اصلاح طلبان در فضای استان مطرح می شود این است که همواره شاهد نوعی تفکیک و تقسیم بندی هستیم و چیزی به نام اصلاح طلبان عرب و اصلاح طلبان فارس یا بختیاری و ... مطرح می شود. در مصاحبه ای که چندی پیش با آقای سید صدرالدین مرتضوی داشتیم ایشان معتقد بود این نوع دسته بندی ها اشتباه است و همه اصلاح طلبان باید با عنوان اصلاح طلب فعالیت کنند و چیزی به نام اصلاح طلب عرب یا بختیاری معنا ندارد. نظر شما چیست ؟
نظر آقای مرتضوی درست است. در حال حاضر در کشورهای کثیر القوم دیگر این مسئله مطرح نیست. علتش هم این است که در این کشورها آنقدر سطح مشارکت افراد از هر قوم و قبیله ای را بالا بردند که اصلا هیچ قومی احساس نیاز و ضرورت به طرح قومیت خودش نمی بیند. در حال حاضر چیزی که اینجا وجود دارد و بعضا رفتارهای غیرمنطقی هم بر دیگران تحمیل کرده ، نبود سطح مشارکت است.
اصلاح طلبی و احزاب در خوزستان با عناوینی مختلفی فعالیت می کنند و عده ای نیز سابقه فعالیت زیادی در این عرصه دارند اما در هیچ کدامشان یک کار سیستمی منسجم ِ تعریف شده وجود ندارد. یکی از کارکردهای احزاب ، ارتقا مشارکت عمومی با هدف افزایش ضریب امنیت ملی است. کدام یک از احزاب استان برنامه ای برای توسعه و گسترش مشارکت عمومی دارند تا علی رغم این همه تنوع قومی ، کسی احساس تنهایی و فاصله نکند؟ چنین کاری نشده و احزاب ما نیاز دارند که حتما یک کار سیستمی و بر اساس تعاریف مشخص ، انجام دهند.
در همین انتخابات مجلس شورای اسلامی، علی رغم همه کارهای خوبی که شد و بر سه گزینه اجماع شد و در نهایت نیز راهی مجلس شدند اما احساس می کنم برای بعد از راهیابی کاندیداهای لیست امید اهواز برنامه ای از سوی اصلاح طلبان وجود ندارد و تاکنون نیز برنامه ای نبوده است. ممکن است به صورت فردی صحبت هایی شده باشد اما اینکه بگوییم شورای هماهنگی اصلاح طلبان توانسته برای چهار سال نمایندگان لیست امید برنامه داشته باشد و فعالیت آنان را رصد کند و سمت و سوی دهد ، چنین چیزی نبوده است. این نشان می دهد که احزاب ما بر اساس کارکردهای حزبی فعالیتی نمی کنند. شاید در این زمینه ضعف مباحث تئوریک و نظری وجود دارد. اگر این مباحث نظری و تئوریک یابد می توان نقش بارزتری را ایفا کرد. این یکی از نیازهایی است که اگر توجه نشود ممکن است احزاب را با مشکل مواجه کند.
در بخش اول پاسخ خود ، اشاره کردید که اصل تفکیک اصلاح طلبان به اصلاح طلب عرب و بختیاری و ... اشتباه است. پس اگر چنین چیزی اشتباه است چرا بارها تکرار می شود؟
اصل تفکیک اشتباه است اما این نکته را باید در نظر گرفت که عنوان "اصلاح طلبان عرب" برای خود عرب ها کارکرد دارد. اصلاح طلب عرب در برابر اصلاح طلب فارس یا بختیاری مطرح نمی شود. بین خود عرب ها افرادی هستند که گرایش های غیراصلاح طلبی دارند و عنوان اصلاح طلب عرب برای تفکیک با این افراد است و نوعی مقابله با این هاست. مثلا در انتخابات اخیر چیزی به نام شورای راهبردی عرب ها مطرح شد که بیشتر سمت و سوی اصولگرایی داشتند. این تفکیک یک تفکیک درون قومیتی است و برای مقابله با اصلاح طلبان فارس نیست.
اخیرا نیز شورای مشترک فعالین عرب تشکیل شده است. نقش این شورا را در روند فضای سیاسی استان چگونه ارزیابی می کنید؟
در جمع شان حضور نداشتم و آقای طبیشی مسئول این شوراست. بر اساس چیزی که اعلام کردند شورای مشترک می خواهد فارغ از دسته بندی ها دنبال منافع مردم باشد. اخیرا هم نشستی با استاندار داشتند که امید است بتوانند منافع مردم را تامین کنند.
در این گفتگو چندین مرتبه از نوع مدیریت حاکم بر استان سخن گفتید و اشاره ای گذرا به استانداری مقتدایی و شریعتی داشتید. عملکرد استاندار سابق و همچنین رویکرد آقای شریعتی را چگونه ارزیابی می کنید؟
ارتباط چندانی با مقتدایی استاندار سابق نداشتم و فقط یک بار در جلسه ای تحت عنوان "مجمع مشورتی" شرکت کردم و پس از آن نیز در جلسات شان حضور نداشتم. دلیل هم ندارد که در جلسات شان شرکت نکردم. فردی که سه دوره استاندار بوده متاسفانه نمی دانست چگونه عمل کند. افراد زیادی با عناوین مختلف و به نام گروه مشاوران دور خودش جمع کرده بود و خروجی هم نداشت. ای کاش به اندازه وقت و زمانی که برای مشاوران می گذاشت برای امورات استان می گذاشت. پس از سه سال مدیریت مقتدایی صرفا شاهد ایجاد فاصله بیشتر و اتلاف سرمایه و زمان بودیم.
در مورد دکتر شریعتی هم باید اجازه داد تا در حیطه عمل نشان دهد که چگونه عملکردی دارد. به عنوان فردی که دنبال مصلحت نظام و انقلاب هستم در این چند ساله احساسم این است که سطح مشارکت مردم کاهش پیدا کرده است. علتش هم این است که نگاه اکثر مدیران ما به جای اینکه بر مکانیزم های توسعه و پیشرفت استان باشد بیشتر بر مکانیزم هایی است که سبب عزل یا نصب شان می شود. متاسفانه مدیران استان به نیازها و ضرورت های جامعه کمتر توجه کرده اند. وقتی کسی قرار است با پیگیری های این باند و آن باند منصوب شود قطعا نمی تواند به مردم خدمتی کند و در مقابل باید زحمات افراد و باندهایی که در انتصابش نقش داشتند جبران نماید. این جزو مسائلی است که استان ما را روز به روز به قهقرا می برد.
در مدیریت دکتر شریعتی استاندار خوزستان هنوز ویژگی خاصی ندیده ایم و بر اساس همان روال گذشته پیش می رود و شاید از نظر خودشان زمان زیادی طی نشده و باید فرصت داد. ولی قطعا شریعتی هم مثل بقیه استانداران یک دوره مدیریت می کند و بعد خواهد رفت. چندی پیش در مطالبی نوشتم که چه خوب است شریعتی بتواند معادلات را تغییر دهد و وضعیت موجود را به شکل مثبت تغییر دهد. شریعتی باید از این فرصت استفاده کنند و نام نیکی در تاریخ استان از خود ثبت نماید. امیدواریم استاندار در تغییر وضعیت فضایی که سه دهه در استان حاکم است بتواند گام های مثبتی بردارد.
و سخن پایانی ؟
فقط همین را می گویم که مصلحت استان ما در این است که همه وحدت داشته باشیم. حضرت امیرالمومنین در نهج البلاغه به مالک اشتر به عنوان زمامدار مصر می فرمایند:" مردم از این دو دسته خارج نیستند. جامعه ای که آنجا می روی یا برادر دینی تو هستند و یا مثل تو انسانند. هر دو اینها ایجاب می کند که بهترین خدمت را به آنها نمایی. "
تنها چیزی که می تواند ما را موفق کند وحدت و اهداف مشترک و منافع مشترک است. اگر از این وحدت و منافع مردم غفلت بشود و برخوردهای باندی صورت گیرد ، در کوتاه مدت ممکن است بخشی از جامعه متضرر شوند اما در بلند مدت امنیت ملی ما را خدشه دار خواهد کرد.