مهناز بهادری
دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت
همه ما کم و بیش یا خود شاغل هستیم یا با فردی در نزدیک ترین نِسبَت مثل همسر ، خواهر، برادر ، پدر یا مادر ِ کارمند در ارتباطیم. همیشه فکر می کنیم حضور در محل کار یک روتین تکراری است که برای گرفتن حقوق سرماه است و هر روز، یا در هر شرایط باید خود را در محل حاضر کرد. برای همین بیشتر اوقات مشتاقانه برای یافتن روزهای تعطیل تقویم ها را ورق می زنیم. غافل از اینکه جذب انرژی مثبت و دیده شدن و موفق و کارآمد بودن در محیط کار اثر متقابل بر دیگر روابط خانوادگی ، اجتماعی دارد و بالعکس .
هر محیط کاری به عنوان یک سازمان یا مجموعه در نظر گرفته می شود که باید گرداننده ای به نام رئيس یا مدیر داشته باشد . بعد از نفرِ برتر در سازمان کلیه عوامل اجرایی یا اداری ، کارمندان و کارگران در رده بندی قرار می گیرند و اعضا را در سازمان و چارت را بر دیوار سازمان تشکیل می دهند. مسئولیت پیکر بندی و حفظ سِمَت و سالم بودن فضای فیزیکی، روانی و کاری مجموعه بر عهده ی مدیر و ارشد می باشد.
شخصی که در راس امور قرار دارد باید حیطه و محدودیت مانور رفتاری و کاری را در شرایط مختلف برای کارکنان روشن کند. پا نهادن در این حیطه ها و رعایت استاندارهای عامیانه و خصوصی می تواند توان فراتر بودن از معیارها را به دنبال داشته باشد که نتیجه آن به موفقیت، منتهی خواهد شد.
روانشناسی کار مطالعه و کاربرد مفاهیمی است که در آن به « تفاوت های فردی » ، «ساختار سازمانی» ، «پاداش و دستمزد» ، «ساختار گروهی در سازمان » ، « طراحی وسایل کار » ، « انگیزش کارکنان» و نظایر آن توجه می شود. برای بکار گیری فرد جهت شغل ِ در نظر گرفته شده، در ابتدا باید فرد را مورد ارزیابی شخصیتی قرار داد سپس وی را به شغل درخورو متناسب ارتباط داد . در این ارتباط مفهوم
* تفاوت های فردی و عوامل موثر در تفاوت های فردی مثل وراثت و محیط و یکسری توانایی های شناختی ، نیروی بدنی ، دارا بودن ارتباط مردمی و حس صحیح رفتار با دیگران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
* تفاوت های شخصیتی نظیر کانون کنترل ، عزت نفس ، قدرت طلبی و اقتدار گرایی و سازگاری با محیط در الویت بعدی قرار دارد .
* مولفه هایی چون توانایی ذهنی ، توانایی هیجانی ، حرکتی و حسی نیز در هر فرد جهت انتخاب باید مد نظر باشد.
محیط سالم ، مثبت گرا و عاری از موانع و امواج منفی و بازدارنده ، هم سلامت روانی فرد را تضمین می کند هم سلامت فضای فیزیکی را که اثر مستقیم بر یکدیگر دارند. در این راستا آسیب های شغلی را در سه طبقه اصلی و هجده طبقه فرعی میتوان بیان کرد: *مشکلات درون فردی شامل مشکلات عاطفی ، شناختی، ارزشی ، بلوغ حرفه ای، تعهد کاری و نارضایتی شغلی و ....
* مشکلات بین فردی شامل مسائل خانوادگی ، ارتباط کارمندان با یکدیگر ، ارتباط کارمندان با ارباب رجوع و یا با رییس سازمان و ...
* مشکلات فرا فردی که شامل خط مشی سازمان ، فضای فیزیکی ، حقوق و مزایا ، امنیت شغلی ، ناهماهنگی با شغل و مشکلات مدیریتی است.
اگر هر کدام از اینها ندید گرفته شوند یا با پیگیری و بررسی دقیق به نتیجه دلخواه نرسند آیتم ِمنفی خواهند بود که در جمع کثیرِ موارد مثبت موجود ، ضریبی قوی عمل می کند و نتیجه را به عدم رضایت منتهی می کند. شغل ما تقریبا یک سوم اوقات روزانه ی ما را در بر می گیرد . با آن دقیق ، مهربان ، قاب بندی شده ، قانونمند و در مسیر برخورد کنیم .
چند توصیه :
* خود را درگیر نامه نگاری ها ، جلسات ، سمینارها و همایش هایی که هزینه بر و شاید نتیجه بهینه ندارند نکنید. سواد و تجربه کافی برای حوزه ی مدیریت را داشته باشید و با شهامت قدم در راه پیشرفت و حل معضلات کاری بردارید. اگر کم تجربه هستید دست به کارهایی نزنید که با جان یا آبروی افراد زیر دست بازی می کند.
* جمله ی « به عمل کار برآید به سخندانی نیست » را فراموش نکنید. و بدانید همانطور که در معنی لغوی کار چه چیز نهفته است عملا مدیر و مدبر باشیم .
* رفتارهای خلق و خویی زیر دستانتان را مد نظر داشته باشید و اگر لازم است مورد بررسی و اسکن قرار دهید. با این روش همه می دانند که در دیدگاه شما قرار دارند و دیده می شوند . ( انگیزه مثبت )
* نامه ها و درخواست های ارجاع شده را ( چه مثبت چه منفی ) پاسخ دهید ، این گونه نشان می دهید که از اوضاع هر کس خبر دارید.
* بازدیدها و سرکشی های خود را به کلیه نقاط تحت نظارت خود اعمال کنید هر چند با فاصله . قطعا در جهت بازسازی ، پاکیزگی و نظم و انضباط و رعایت قانون آنجا تلاش خواهد شد.
* پاداش و تنبیه را در محیط کار بکار ببرید. هر کدام به نوبه خود کلاس درسی خواهد بود .
* موقع شناسی ، وظیفه شناسی ، توجه ، دقت و نظم را عملا به زیر دستان بیاموزید.
* حیطه کاری و چهار چوب قانونی هر کس را در چارت سازمانی مشخص تا حریم ها به نحو احسن حفظ شود.
*از دسته بندی و یار کشی در محیط کار بپرهیزید.
* به هر کس به اندازه توجه کنید، توجه زیاد پرو بال اضافه دادن است و توجه کم خُرد کردن . هر کدام از کارکنان مهره شطرنجی هستند که تغییر ناگهانی یا بدون تفکر در باره آنان ممکن است نتیجه ای کیش یا مات کننده برای سازمان بدنبال داشته باشد.
بیاد داشته باشید ضعیف ترین و پر شکست ترین نوع مدیریت ، مدیریت مشارکتی است.