زینب شریفی
دانشجوی دکتری ارتباطات اجتماعی
این روزها، با بحرانی شدن هوای تهران و تعطیلی چند روزه مدارس پایتخت، شاهد انتشار انواع و اقسام خبر، گزارش، مصاحبه، تحلیل، تفسیر و اظهار نظر در صدا و سیما، خبرگزاری ها و مطبوعات بودیم. تا جایی که رئیس سازمان محیط زیست کشور مخاطب قرار داده شد که «خانم ابتکار در مراکش چه می کنید؟». بماند که شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام، تلگرام و واتس و ... هم محل بازنمایی مطالب مختلف در مورد آلودگی هوای تهران شد: از بررسی کارشناسانه عوامل و اثرات آلودگی هوا بین صاحبنظران، تا دست به دست شدن اعتراض های فردی، جوک های زیست محیطی و شعرهای انتقادی مابین کاربران و شهروندان کلافه از آلودگی.
رسانه های جمعی، سنتی و بزرگ، که برخی صاحبنظران ارتباطات از کمرنگ شدن تاثیر آنها نسبت به شبکه های اجتماعی می گویند هم، اتفاقا این بار ، همگام با دیگر رسانه های خرد، در کانون توجه مخاطبان قرار گرفتند. زیرا، همنوا با عموم، با برجسته کردن موضوع آلودگی هوای تهران، تیتر اصلی و عکس صفحه نخست خود را به آلودگی و تبعات و خسارات انسانی و اجتماعی آن اختصاص دادند.
روزنامه وطن امروز با رنگ قرمز تیتر زد: «تدبیر نمی کنید، تعطیل کنید.»؛ روزنامه ابتکار با نشان دادن آسمان آبی در تیتر یک خود با رنگ سفید و سایز درشت نوشت: «شهر من گم شده است»؛ همشهری با چاپ عکسی که منظره شهر تهران به زحمت در آن دیده می شد، تیتر زد: «ادامه بی تفاوتی مسئولان به آلودگی هوا، اعتراض از بهشت تا بهارستان»؛ حتی روزنامه ایران هم تیتر یک خود را به محیط زیست اختصاص داد و با انتشار سه عکس از منظره آلودگی در سال 89، 91 و 95 در پس زمینه مشکی تیتر زد: «وقتی هوا سیاسی می شود»؛ و روزنامه شهروند هم بیش از نیم تای صفحه اول خود را با رنگ مشکی، تیره کرد و نوشت: «به همین سادگی می میریم.» روزنامه دیگری هم دو نیم تای صفحه اول را به عکس آلودگی اختصاص داد و با رنگ قرمز نوشت:«ما دیده نمی شویم»
سوال اصلی این است:« ما در خوزستان دیده نمی شویم یا شما در مرکز ؟!!!! » جریان رسانه ای بالا را با اخبار ریزگردها و گرد و غبار و نفس تنگی مردم استان خوزستان در پاییز مقایسه کنید. اتفاقا در همان روزهای آلودگی تهران، خبرگزاری ایرنا در خوزستان، بیست و چهارم آبان ماه 95 ، فارغ از هرگونه تحلیل و واکاوی فقط به انتشار خبر ساده ی تعطیلی مدارس سه شهر داد: «تمامی مدارس سه مقطع شهرستان های اهواز، باوی و کارون به دلیل آلودگی هوا فردا سه شنبه تعطیل اعلام شد.»
حتی بدون بررسی علمی و تحلیل محتوای پیام های منتشر شده و محاسبه فراوانی آنها در رسانه های مختلف هم می توان کم توجهی خبرنگاران عمومی و حتی متخصص محیط زیست مرکز نشین به اخبار شهرستانی و به عبارت دیگر، «پیرامون» را مشاهده کرد.
براستی چرا باید مساله ای حتما در پایتخت رخ بدهد تا توجه خبرنگاران به آن جلب شود؟ نقش خبرنگاران محلی در انعکاس و جریان سازی اخبار محیط زیست مردم و حتی دیگر اخبار استانی چیست؟ آیا اشکال و ایراد از خبرنگاران استانی است یا خبرنگاران و سیاست گذاران رسانه های سراسری به پیرامون توجه ندارند و تنها اخبار مرکز برایشان مهم است؟
طبق پژوهشی که نگارنده انجام داده است، متاسفانه دربهترین حالت هم، تنها 43 درصد مطبوعات سراسری به دیگر مناطق جغرافیایی و انعکاس اخبار محیط زیست آنها توجه دارند. همچنین در این تحقیق که در پی ارائه ی مدلی جامع در مورد «روزنامه نگاری محیط زیست» است؛ یکی از این معیارهای اجماعی و مورد توجه، مسائل و مشکلات زیست محیطی مناطق جغرافیایی مختلف و بیان آنهاست.
صاحبنظران و مصاحبه شوندگان در این پژوهش، یکی از نقاط ضعف رسانه ها را کم توجهی به اخبار مناطق جغرافیایی پیرامون دانستند و تاکید داشتند که توجه به اخبار محیط زیست استان ها و حتی شهرستان ها باید جزو معیارهای تخصصی «روزنامه نگاری محیط زیست» قرار گیرد. در واقع، نه تنها «مرکز»، بلکه « پیرامون» هم مهم است؛ به این معنا که محیط زیست یک پدیده جهانی است و پدیده های مختلف، متنوع و پراکنده ی محیط زیست از همدیگر متاثر هستند و نمی توان با نگاهی جزیره ای، مابین مناطق خط کشی کرد؛ و گرنه معضل آلودگی و گرد و خاک «غیر تهرانی!!!» حتی با وجود جریان سازی خبرنگار محلی حرفه ای، مورد بی توجهی دروازه بانان تهران نشین قرار می گیرد.
نمونه ی این اتفاق ضد توسعه ای لابلای گفتگوی دبیر یکی از صفحات روزنامه های معروف و کثیرالانتشار پایتخت و خبرنگار خوزستانی مستتر است؛ آنجا که می گوید:« هر روز که نمی توانیم از یک استان خبر و گزارش بزنیم. صفحه همش شده خوزستان.» در حالی که در روزنامه نگاری محیط زیست و طبق گفته دکتر محمد مهدی فرقانی «برای رویدادهای محیط زیست حتما نباید ارزش ها و عناصر خبری را ملاک قرار داد و حتی نفس تنگی چند نفر یا آلودگی آب یک منطقه کوچک هم ب اید به شکل وسیع مورد توجه قرار گیرد و پوشش خبری داده شود.»، چه برسد که خفه شدن پنج میلیون نفر شهروند بی دفاع در استانی استراتژیک و موثر همچون خوزستان محوریت داشته باشد!!.
بی تردید بررسی این موضوع چندعاملی، نیازمند توجه به عوامل مختلف و موثر دیگر در پوشش رسانه ای مطلوب مسائل زیست محیطی است. کم تعداد بودن خبرنگاران متخصص محلی، خصوصا در مناطق کم برخوردار، که بتوانند فارغ از همه دیدگاه های جناحی و تعصبات قومی، منطقه ای و استانی، اخبار را در سطح ملی ارایه دهند و در پی یک اجماع یا باور عمومی مشترک در اجتماع باشند، به وضوح احساس می شود.
قطعا تربیت نیروهای علاقمند، متخصص و کاربلد از جمله ضرورت ها و ماموریت های مجامع علمی و رسانه ای است و در راه، راه اندازی و توسعه ی رشته دانشگاهی «روزنامه نگاری محیط زیست» در کشور می تواند در پوشش خبری و برجسته کردن مسائل و مشکلات محیط زیست به شکل تخصصی و حرفه ای موثر باشد و سهم ناچیز اخبار شهرستان ها در رسانه های سراسری را بیشتر کند.
فراموش نکنیم تبعات زیست محیطی یکپارچه است و محدود به مرزهای قراردادی جغرافیایی نخواهد شد و «بخشی نگری رسانه ای» و نادیده گرفتن عوارض احتمالی، می تواند عواقب جبران ناپذیری به جامعه و شهروندان تحمیل کند.