شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۰۲۴۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۸



شوشان /  کیوان لطفی 

«فروشنده» ی اصغر فرهادی، در چند روز اخیر کلید واژه چالش در «دو نگاه متفاوت» و به تعبیری، «متضاد» شده است. دو زاویه ی دید تقابلی، که در سالیان اخیر تقریبا در همه ی حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حضور داشته اند؛ یک نگاه، «فرصت مدار» است و زاویه ی دید دیگر، به موضوعات گوناگون، نگرشی «تهدید آلود» دارد. هر دو، ادله گوناگونی برای «بازتولید» خود در سطوح مختلف مطرح و می کوشند خود را «اثبات» کنند و در مقام «نفی» دیگری برآیند. و البته هر دو جریان معتقدند که نمایندگی اکثریت جامعه ایرانی را بر عهده دارند.

سالیان متمادی، «رسانه های عمومی» محل شکل گیری و جولان این دو نگرش، و «جامعه»، عرصه ی صف آرایی مصادیق جدلی آنان به حساب می امد. سر ریز جهت گیری ها به عموم جامعه منتقل می شد و افراد با کنش ها و واکنش های فعالانه یا منفعلانه، نسبت خود را با موضوع تعیین و بر میزان سرعت دربرگیری آن تأثیر می گذاشتند.

 روندی «از بالا به پایین» بر موضوع مترتب بود و نخبگان جامعه خط کشی های فرهنگی، سیاسی و... را «صورتبندی» می کردند و افراد جامعه ملزم به «پیروی»، «خوانش» و «مصرف» بودند؛ روندی که سال های اخیر، به مدد تحولات فناوری و بهرمنده ی عموم افراد جامعه از ظرفیت فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، دچار نوعی دگردیسی شده و جریانی معکوس شکل گرفته است؛ عامه مردم این امکان را یافته اند «صدا دار» شوند و خواست و مطالبه ی خود را در مسیری «از پایین به بالا»، به صحن عمومی جامعه برسانند و از موضع «بازیگری»، و نه «تماشاگری»، در فضای تحولات اجتماعی حضور داشته باشند.

مجموعه بازخوردهای مختلف در روزهای اخیر در خصوص حضور و توفیق «فروشنده»، «فرهادی»، «حسینی» و «علیدوستی» در جشنواره ی کن نشان می دهد که این اتفاق، صرفاً حضورِ یک فیلم سینمایی و عوامل آن در یک جشنواره معتبر سینمایی تلقی نشده، بلکه انگار بهانه ای جدید برای «رخ نمایی» دوباره ی آن دو نگاه متناقض، آنهم در فضای نوظهور سبکه های اجتماعی فراهم شده است. دو جریانی که میل به «ناسازگاری» دارند و بنا بر شواهد، تا اطلاع ثانوی هم قصد «همنشینی» ندارند.بر این اساس، باید چالش های پیش آمده بر سر موضوع «سربلندی حضور» یا «سرشکستگی نفوذ» فیلم فروشنده در جشنواره ی کن امسال را فراتر از یک بحث صنفی، حرفه ای و سینمایی «خواند» و در بستری گسترده تر و با در نظر گرفتن متغیرهای نوپا، به نظاره و تحلیل نشست.

منتقدان حضور معتقدند که اصولا هیچ جشنواره ی فرهنگی، جهانی و سینمایی، فارغ از ساخت و بافت سیاسی و فرهنگی جریان های غالبِ جهانی هدایت نمی شود و هر گونه ارزش گذاری بر آثار فرهنگی و هنری در این مجامع، مشحون از جهت گیری و اغراض سیاسی است. گردانندگان این گونه محافل ظاهراً فرهنگی، با تاکید بر برخی «آثار» و «افراد»، قصد تغییرِ جغرافیای فرهنگی کشورهای «دیگر» را دارند و نمی توان بابت این «تحسین های حساب شده» شادمانی کرد؛ بلکه بلعکس، باید نگران شد و چاره اندیشید. جدی ترین تجلی این نگاه را می توان، اظهار نظر بهروز افخمی کارگردان سینما و مجری برنامه «هفت» تلویزیون دانست که «کن» را جشنواره ی دگر باشان و همجنس گرایان نامید.

در مقابل، دیدگاه دیگر بر این باور است که نباید نگرش سیاسی را به سایر حوزه های فرهنگی و اجتماعی تسری داد. نگرشی «کلیت گرا» بر هر گونه کنش و واکنش جهانی، عواقب ناگوار و متوقف کننده ای دارد؛ نمی توان دیوارهای ملی را آنقدر بالا کشید که «دیگران» را «ندید». زندگی در جهان امروز، قواعد خود را می طلبد و امکان نتیجه گیری، بدون تعامل با کسانی که «حتی دوستشان نداریم»، ناشدنی است. بنا نیست هر داد و ستدی، حتی از نوع فرهنگی آن، «وادادگی» تصور شود و  نباید به «انزوای خود خواسته» دامن زد. در شرایطی که همه ی عرصه ها «رسانه ای شده» است، ما ناگزیر به تعمیق ارتباطات فرهنگی در سطوح مختلف هستیم و امکان کناره گیری از تبادلات روزافزون میسر نیست. «دیپلماسی فرهنگی» می طلبد از هر ظرفیتی برای «گفتگو» و «اصلاح نگرش» دیگران نسبت به خود بهره برد و جشنواره سینمایی همچون «کن»، مجال خوبی برای نمایش همگرایی و همزبانی جهانی است.

اگرچه انگار این «دو خط موازی» قرار نیست بهم برسند و از هر فرصتی برای بازسازی و بازتولید خود استفاده می کنند، اما نکته قابل توجه این است که این بحث ها با ورود متغیری به نام «عموم افراد جامعه» چهره ی جدیدی به خود گرفته است. افرادی که با برخورداری از فناوری های جدید ارتباطی به اشکال گوناگون خود را مطرح می کنند و انتظار دارند مطالبات آنان جدی گرفته و به «خواست» آنها با دیده احترام نگریسته شود. قدرت دسترسی به رسانه ها در سطوح مختلف برای آنان فراهم شده است و امکان مطالعه ی «تطبیقی» خود و جوامع دیگر را پیدا کرده اند. این افراد، همچون گذشته، محصورِ در «روایت های رسمی رسانه ای»، و مصرف کننده منفعل «گفتمان غالب» جامعه ی خود نیستند؛ بلکه امکان دستیابی و بهره گیری از «گفتمان های جایگزین» دارند و به راحتی نمی توان آنان را «اقتاع» کرد. «ارتباطات افقی» نوین، فضایی را رقم زده است که شهروندان دیروز به «کاربرانی» تبدیل شده اند که همزمان، «خود تولید»، «خود توزیع»، «خود دریافت» و به تعبیری «خود هدایتگر» ند؛ خود قادر به تغییر «اولویت های جامعه» ی خود هستند و «آمرانه» و  حتی «نخبه گرایانه» نمی توان آنان را در موضع انفعال قرار داد. بی تردید این افراد متأثر از جریان ها و روایت های کلان هستند اما باید پذیرفت این روایت ها، هچون گذشته با قید «ملی» محدود نمی شوند.

 حال بنظر می رسد که امکانات نوین ارتباطی، این امکانِ «تاریخی» را فراهم آورده اند که با پذیرش واقع بینانه تحولات و تغییرات، و با خلق زاویه دیدی «اجماعی» و فارغ از «بخشی نگری» و «منفعت طلبی» های رایج سیاسی و اجتماعی، «همگان» را به رسمیت شناخت و به آنان اجازه عرض اندام داد؛ و البته شعار سیاسی «پرهیز از دو قطبی کردن جامعه» را عملی کرد.

 این بمعنای فرو غلتیدن در خوشبینی یا بدبینی خامدستانه نیست، بلکه پذیرفتن تغییراتی است که به تعبیری «ناچار به پذیرفتن آنیم».  با این پیش فرض، «شادمانی عمومی» از حضور فرهادی و فروشنده در کن بمعنای منزه دیدن مجامع جهانی از اغراض و منافع سیاسی طراحان آن نیست، بلکه پیگیری «بازی خود» در «حوزه عمومی جهانی» است؛ همانگونه که ISI  را  در عرصه ی  علمی و فارغ از «روابط دانش و قدرت» فوکویی به رسمیت شناختیم، همانطور که ارزیابی های مجامع اقتصادی جهان را  پذیرفتیم، «کنِ سینما و فرهنگ» را با همه مخاطرات  احتمالی آن قبول کنیم؛ به احترام شادمانی مردمی که «حضور دارند» و توفیق فرهادی و فروشنده را «سینمایی» نمی بینند، بلکه فرصتی برای جولانِ «خود» در عرصه های بین المللی می پندارند.

هفته نامه مثلث


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۰
comment
0
0
comment با سلام:وجدانا نویسنده محترم این سطورخودش فهمیده چه می خواد بگه,بارانی از اصطلاحات جامعه شناسی که معلومه فقط این کلمات را بدون بار معنایی آنها فهمیده و به کار برده واین هم خصلت دانش آموختگانی است که فقط مدرک گرفته اند .فروشنده هم یک فیلم اجتماعی است که قطره ای از اقیانوس بیکران آسیب های اجتماعی یک جامعه جهان سوم را به تصویر کشیده همین و بس....
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار