شیرزاد عبداللهی
بعد از آنکه چهار بازیکن سابق فوتبال باشگاههای انگلستان به رسانهها گفتند که در دوره کودکی مورد آزار مربیهایشان قرار گرفتهاند، یک انجمن خیریه دفاع از کودکان (NSPCC) خط تلفنی ویژهای راهاندازی کرد و از قربانیان آزار جنسی کودکان در باشگاههای فوتبال انگلستان خواست که با این موسسه تماس بگیرند. تعداد کسانی که برای گزارش آزار جنسی تماس گرفتند همه را شگفتزده کرد و نگرانیها درباره آزار کودکان در باشگاههای ورزشی را به مسئله روز انگلستان تبدیل کرد.
بر اساس گزارشهای قربانیان، معلوم شده که بر خلاف تصور اولیه، همه موارد آزار جنسی مربوط به دهههای گذشته نبوده و هنوز هم ادامه دارد. رئیس ورزش بریتانیا اعلام کرده که بودجه دولتی کمک به باشگاههایی که در مورد کودکآزاری آموزش ندهند قطع میشود. به گفته انجمن(NSPCC) احتمال اینکه پسرها درباره آزار جنسی حرف بزنند، پنج برابر کمتر از دخترهاست. آزار جنسی کودکان پدیدهای است جهانشمول که در کشورهای فقیر و غنی، توسعهیافته و عقبمانده و جوامعی با فرهنگهای مختلف وجود دارد و معمولا آنچه افشا میشود و رسانهها بازگو میکنند، نوک کوه یخی است که ابعاد اصلی آن پنهان است. کودکآزاران جنسی متعلق به اقشار مختلف اجتماعی هستند و شناسایی آنها از لحاظ تیپ ظاهری و رفتار اجتماعی دشوار است. به جای تمرکز روی شناسایی افراد کودکآزار باید روی آموزش و آگاهسازی کودکان و تهیه پروتکلهای رفتاری در محیطهای آموزشی کودکان اعم از ورزشی و غیر ورزشی متمرکز شد.
مدارس، شبانهروزیها، باشگاههای ورزشی نوجوانان، استخرهای شنا و تمام مکانهایی که تعدادی کودک تحت تعلیم، سرپرستی یا تمرین مربی یا مربیان هستند باید تحت مراقبت قرار گیرد. در مورد پروتکلهای رفتاری مربیان در باشگاههای ورزشی کودکان و نوجوانان، باید صاحبنظران ورزشی اظهار نظر کنند، اما با توجه به اینکه کودکآزاری معدودی از معلمان و مربیان و عوامل اداری مدرسه (ناظم) در مدارس کشور گزارش و حتی در رسانهها هم منعکس شده است، برای پیشگیری لازم است آموزش و پرورش مقررات رفتاری خاصی را تدوین کند. قطعا اکثریت قریب به اتفاق معلمان شریف و با اخلاق، برای بستن راه سوءاستفاده معدودی افراد بیمار و ناهنجار در کسوت معلمی، این مقررات را رعایت خواهند کرد.
البته قبل از اینکه بخشنامهای صادر شود باید موضوع با معلمان مطرح و روی آن بحث شود. برخی مقررات ساده که میتواند مانع سوءاستفاده افراد کودکآزار شود، میتواند شامل موارد زیر باشد: 1-ممنوعیت خلوت کردن معلم/مدیر/ ناظم/سرایدار/ مربی با یک دانشآموز در یک مکان دربسته.2- ممنوعیت بوسیدن، بغل کردن، نشستن در نیمکت دانشآموز و دست کشیدن به سر و صورت و گردن دانشآموزان 3- ممنوعیت گفتن جوک و متلک جنسی در کلاس 4- بازدیدهای اعلام نشده از شبانهروزیهای روستایی و نصب دوربین و مصاحبه با دانشآموزان این مراکز و دادن آگاهیهای لازم به خانوادهها و کودکان.
5-موظف کردن عوامل اجرایی و معلمان و دانشآموزان و خانوادهها به گزارش رفتارهای مشکوک. بسیارند معلمانی که دانشآموزان را مانند فرزندان خود دوست میدارند و به آنها صادقانه محبت میکنند. اما عادی شدن رفتارهای بیضابطه مانند بغل کردن و بوسیدن بچهها، فرصتی طلایی در اختیار افراد منحرف قرار میدهد که با استفاده از این مقدمات به ظاهر عادی، هدف شوم خود را دنبال کنند. آموزش به کودکان بر خلاف تصور بسیار ساده است و نیاز به استفاده از کلمات جنسی ندارد و به اصطلاح چشم و گوش کودک را باز نمیکند. در خانواده به کودک یاد بدهیم که هیچ کس حق ندارد نواحی حساس بدن او را لمس کند و کودک در چنین شرایطی باید فریاد بزند و اعتراض کند. اخراج افراد کودکآزار که اغلب «پدوفایل» هستند، از مشاغل آموزشی و محکومیت آنها به زندانهای طویلالمدت در صورت اثبات جرم، در برخی کشورها امری عادی است و اخبار آن در رسانهها منتشر میشود.
در برخی کشورها افراد کودکآزار بعد از زندان هم کنترل میشوند و آدرس محل سکونت آنها برای عموم قابل دسترسی است تا خانوادههای مجاور اقدامات حفاظتی در مورد فرزندان خود انجام دهند. بیش از هرکس پدر و مادرها باید در مقابل احتمال آزار جنسی کودکان خود هوشیار و آگاه باشند و از فرزندان خود مراقبت کنند. بعد از خانواده وظیفه دولت است که با تنظیم مقررات بر فعالیت در مراکز آموزشی و ورزشی نظارت کند و نهایتا مجالس قانونگذاری با تصویب قوانین حمایتی از کودکان و تشدید مجازات کودکآزاری به هر شکلی، از حقوق کودکان حمایت کنند.