مهدی فریدونی
كارشناس انرژی و سیاست خارجه
در ابتدا با نگاهی به بازار نفت می پردازیم به چرایی شكل گیری نهادی به نام دیپلماسی انرژی. بهبود بازار که به افزایش قیمت نفت خام برنت به بالای 45 دلار در هر بشکه منجر شد ، نتیجه دیپلماسی اخیر قطر، ونزوئلا و الجزایر برای حصول توافق میان اعضای اوپک است.بر همین اساس این پیش بینی میشود كه در نشست آتی اپك ؛ تصمیم گرفته شده در الجزایر تایید و نفت اپك به 55 الی 60 دلار نزدیک شود.
عدم پایداری بازار و تداوم اختلال در عرضه نفت (مانند نگرانی از وضعیت خطوط انتقال در نیجریه كه چندی پیش بابت اهداف خاصی اتفاق افتاد ) نیز عاملی برای خوشبین بودن سرمایه گذاران به روند صعودی بازار نفت خام است.
هم اکنون كارتل نفتی اوپک نیز در وضعیتی دشوار قرار دارد.
بر این اساس كه هرگونه کاهش تولید از سوی این گروه می تواند منجر به افزایش تولید در کشورهای غیر عضو مانند برزیل یا روسیه شود و همین امر موثر بودن توافق اعضای اوپک را با شبهه روبرو می سازد.
کاهش حداکثر 4 درصدی تولید روزانه این كارتل نفتی ( اپك) تاثیر چندانی بر متوازن کردن بازار نفت در سال 2017 ندارد . پس از مشخص شدن نتایج در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، برخلاف دیگر کالاها و سرمایه های ریسک پذیر ، قیمت های نفت خام طی هفته گذشته عقب نشینی آشکاری داشته اند.
كارشناس حوزه انرژی معتقدند كه روند نزولی اخیر در قیمتهای نفت خام به دلیل نگرانی ها در مورد حجم مازاد عرضه نفت میباشد.
طبق آخرین اعلام اداره اطلاعات انرژی آمریکا که چندی پیش منتشر شد ، میزان تولید نفت خام آمریکا در هفته منتهی به 4 نوامبر ( 12 آبان) 2 درصد افزایش داشته است.
لذا از آنجا كه بعد از 40 سال مجلس نمایندگان امریكا رای به صادرات میعانات نفتی داده است (( برای آگاهی بیشتر از این سیاست امریكا ؛ رجوع شود به مقاله اخیر نگارنده مطلب تحت عنوان ؛ نقش ثبات مدیریتی در پیشبرد منافع ملی )) این پیش بینی میشود كه با انتخاب آقای دونالد جی ترامپ ؛ ریاست جمهور ی منتخب آمریکا ؛ از سیاست افزایش تولید میعانات نفت و گاز حمایت کاملی به عمل اید .
همچنین موسسه نفت آمریکا ( A P I ) اعلام کرد که آمار این نهاد حاکی از رشد 3.7 میلیون بشکه ایی ذخایر نفت خام و فرآورده های نفتی دارد که در این میان علاوه بر اینکه ذخایر بنزین تا حدود 155 هزار بشکه کمتر شده اما موجودی فرآورده های نفتی در مجموع 3 میلیون بشکه افزایش یافته است.
نقش دیپلماسی انرژی
همانگونه كه بارها مسئولین ارشد كشور عنوان كرده اند ؛ بیشترین بهره ؛ از توافق برجام را نفت برده است.
همچنین اخیرا در صحبت هایی وزیر محترم امور خارجه نیز به این مسئله ورود پیدا كرده اند و این موضوع را متذکر شده اند .
اما نگارنده این مطلب معتقد است كه اگر چه نفت بیشترین سهم را از مذاکرات موسوم به برجام را از آن خود نموده ؛ اما آیا اصلا صحبت از مذاكرات در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری و پیرو آن بر سر یك میز نشستن با 6 كشور مربوطه به خاطر تحریم های نفتی نبوده؟
آیا هدف اصلی از اعمال تحریم های ظالمانه علیه كشور ؛ صنعت نفت نبود ه؟ به این دلیل كه شریان های اصلی تزریق پول به اقتصاد كشور را با مشكل مواجه سازند تا كشور به سمت نا آرامی پیش رود؟
نتیجتا باید گفت بله ؛ مبنا و اصل تحریم ها بر صنایع نفت و همچنین صنایع وابسته به آن بود كه باعث شد قراردادی با نام برجام میان ایران و 6 كشور اروپایی به سرکردگی امریكا امضا شود.
لذا نباید خیلی تعجب كرد كه بیشترین بهره از مذاکرات برجام را صنعت نفت به نام خود ثبت كند.
اما نكته ایی كه لازم است به آن توجه و پرداخته شود ؛ این است كه اگر ایران توانست در مدت كوتاهی به شرایط قبل از تحریم ها باز گردد و به نوعی حقیقتا توانستیم در مدت بسیار كوتاهی تولید روزانه خود را افزایش دهیم ؛ به خاطر سعی ؛ تلاشی و تعصب ملی بود كه مجموعه مناطق نفت خیز جنوب از خود نشان دادند.
لذا بر همین اساس حتما نیاز است كه در تمام ابعاد وزارت نفت و معاونت زیر مجموعه آن یعنی مناطق نفت خیز جنوب توسعه یابند.
لزوم شكل گیری نهادی با نام دیپلماسی انرژی
هیچ دولتی بدون اقتصاد قوی نمیتواند سیاست های خود را در هر دو حوزه داخلی و خارجی _ قدرتمندانه به پیش ببرد و متعاقبا هیچ اقتصادی قدرتمند نخواهد شد مگر آنکه پشتوانه ایی از سیاست دقیق و مدبرانه به كمك آن آمد باشد. در عرصه سیاست ؛ رهیافت های جدیدی نسبت به سیاست خارجی كشورها و نقش آن در تقویت توسعه ملی مطرح شده است ؛ به نحوی كه امروز از سیاست خارجی توسعه گرا به مثابه ابزاری در خدمت كشور یاد میشود. موضوع انرژی به دلیل نقش تعیین كننده ایی كه در اقتصاد جهان ؛ خصوصا جهان معاصر دارد. همواره یكی از مهم ترین موضوعات مورد توجه سیاست مداران در كشورهای مختلف بویژه قدرت های بزرگ بوده است.
در این فرایند به طور تاریخی كشورهای دارای منابع انرژی و كشورهای طالب منابع انرژی ؛ هر یك به گونه ایی بخش عمده ایی از ظرفیت ها و توانمندی های سیاست خارجی خود را صرف تولید ؛ توزیع ؛ و تضمین امنیت انرژی ساخته اند.
چنانچه نگارنده پیشتر عنوان نموده ؛ در كشوری مانند ایران موضوع نفت بیش از یك صد سال است كه در دستور كار سیاست خارجی قرار دارد ؛ اما چگونه است كه تا به امروز نتوانسته ایم از نفت به عنوان یك اسلحه و ابزار كه در خدمت دیپلماسی كشور بوده ؛ آنگونه كه شایسته و بایسته است استفاده كنیم.
در قرن بیست و یکم باید منتظر پایان ژئو پالتیك سنتی و ظهور ژئوپولی نومیك بود. امروز توجه جامعه جهانی به عوامل سریع و رشد توسعه اقتصادی و میزان مصرف نفت در جهان برای توسعه یا فتگی هرچه بیشتر میباشد .
در همین راستا جایگاه خاورمیانه و باداشتن بیشترین ذخایر شناخته شده منابع فسیلی در جهان و همچنین خلیج فارس به عنوان هارتلند انرژی جهان از اهمیت فوق العاده ایی برخوردا هستند.
هر كشوری كه توانایی كنترل این بخش از جهان را داشته باشد میتواند به عنوان ابرقدرت برتر شناخته شود. به همین دلیل است كه قرن ها این بخش از دنیا همیشه در استعمار ابرقدرت هابوده است. امروز هم كه دنیا از دو قطبی بودن در حال خارج شدن است و قدرت های نو در حال شكل گرفتن است نیاز كنترل این بخش از جهان بیشتر از هرزمان دیگری حایز اهمیت است.
امریكا به خوبی این مسئله را درك نموده كه احتمال به چالش كشیدن قدرت امریكا در دو دهه آینده از طرف ؛ چین ؛ ژاپن و اتحادیه اروپا بسیار محتمل است به همین دلیل تنها در صورتی میتواند كنترل خود را بر این قدرت های نوظهور اعمال كند كه بر خاورمیانه كنترل كامل و تضمین كننده ایی داشته باشد.
به صورت خیلی ساده تر ؛ كنترل منابع انرژی های فسیلی و هیدروکربوری از یك سو و تضمین امنیت حمل و نقل آن برای متحدین خود از سویی دیگر میتواند این به چالش كشیدن قدرت خود را خنثی نماید. لذا خوانندگان عزیز باید توجه كنند كه چرا تا این حد بر نام خلیج فارس حمله میشود و اهمیت این بخش از جهان را به تعصبات نامی سوق داده اند.
ما در سیاست خارجی سه اصل محوری داریم كه بنیان مباحث در سیاست خارجی بر پایه این سه اصل استوار میباشند:
1) ایجاد و حفظ ثبات در محیطی امنیتی : بدین صورت كه كشوری كه پیشبرد توسعه گرا را گزینه استراتژیك خود قرار میدهد ؛ نیازمند محیطی امن و با ثبات است (( زیرا بین ثبات و محیط امن رابطه مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد))
2) جذب منابع بین المللی برای توسعه.
3)تصویر سازی یك كشور به عنوان یك فرصت جمعی.
بر اساس این سه محور گفتگو برای پیشبرد یك سیاست خارجی توسعه گرایانه ؛ میتوانیم برای خود امنیت زایی كنیم.
( پس نتیجه میگیریم كه نفت از یك سو نقشی در سیاست و در ارتباط با قدرت و امنیت از سویی دیگر ؛ نقشی بسیار مهم در اقتصاد جهان دارد)
به این ترتیب از یك طرف در حوزه داخلی تاثیرات عمیقی بر جای میگذارد و از طرف دیگر در عرصه خارجی و بین المللی نقش آفرین است.
و به دلیل این خصوصیات است كه نفت را به متغیر پیچیده ایی تبدیل كرده كه لزوم شكل گیری نهادی مستقل ذیل دستگاه دیپلماسی ؛ با نام دیپلماسی انرژی از اهمیت زیادی بر خوردار است.
از جمله نهاد هایی كه نیاز است به بخش انرژی به طور اعم و نفت به طور اخص ملحق شود ؛ نهادی با مضمون دیپلماسی انرژی است كه لازم است در وزارت امور خارجه پایه گذاری شود.
نگارنده این مطلب در مقاله ایی تحت عنوان ( چرا نفت باید ابزاری باشد در اختیار دیپلماسی ) به این مطلب اشاره نمود كه لازم است نهادی در وزارت امور خارجه اما در عین حال زیر نظر وزارت نفت تاسیس و شرح وظایفی در زمینه دیپلماسی انرژی برای این نهاد تعریف گردد.
امروز كه این سخن از زبان وزیر محترم امور خارجه شنیده شد ؛ امیدواری ها برای استفاده از تمام ظرفیت های این صنعت دو چندان شد.
نیاز است به جد این سیاست پیگیری شود كه بخش بزرگی از اهداف صنعت نفت کشور با بحث دیپلماسی آغشته و اجرایی شود. خوشبختانه در دولت یازدهم شاهد این موضوع بودیم كه بعد از سپردن سكان وزرات نفت به وزیر محترم نفت؛ ایشان توانست به درستی پی به نقاط ضعف این صنعت ببرد و به درستی این نقاط ضعف را مرتفع سازد.
از جمله سیاست های بسیار درست و هوشمندانه ایی كه دولت توانست آن را به اجرا درآورد بازنگری كلی در امور قرار دادها موسوم به ( I.p.c ) بود اما برای به ثمر نشستن تمام این سیاست ها ؛ در بخش بالا دستی صنایع نفت و گاز نیاز است به جد بحث دیپلماسی انرژی پیگیری شود چرا كه بدون دیپلماسی فعال و عمل گرا در بخش نفت و علل خصوص گاز ؛ همچنین در جذب سرمایه گذاری و فناوری های پیشرفته خارجی در فضای کنونی و نیز راضی کردن شرکتها و کشورهای خارجی به سرمایهگذاری در صنعت نفت ، گاز و پتروشیمی کشور میسر نمیباشد. در این مقطع كنونیست كه دیپلماسی انرژی به اندازه ِ برجام و لغو تحریمها از اهمیت برخوردار است.
چنانچه دیپلماسی انرژی نتواند از فضای بوجود آمده به نحوی كه شایسته و بایسته است استفاده کند و با جذب سرمایه گذاری های خارجی ، شرایط رونق و ایجاد اشتغال را در اقتصاد کشور بوجود آورد، شاید فرصتی كه با مذاكرات برجام به وجود آمده از دست برود .
باید كاملا توجه داشت كه ورود به بحث بازنگری قراردادها ؛ استفاده صحیح ازفضای به وجود آمده بعد از مذاكرات برجام ؛ موضع گیری های شفاف و كاملا حرفه ایی ایران در اپك پیرامون بازار نفت و... جملگی مسایلی هستند كه نیاز است با تعامل و دوشادوش وزارت امور خارجه به پیش روند تا به نتیجه دلخواه برسیم.
بعد از انتخابات اخیر امریكا و روی كار امدن رییس جمهوری كه احتمال میرود در مقابل ایران سختگیریهای ِ بیشتری اتخاذ كند ؛ حتما مسأله دیپلماسی انرژی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
متاسفانه تفکری در بعضی از مدیران ارشد كشوری حاكم است كه فكر میكنند صنعت نفت تنها تولید و صادرات است كه در جواب این مدیران نا آگاه و تصمیم گیر باید گفت خیر ؛ بلکه ؛ صنعت نفت و گاز كشور و پیرو آن صنایع وابسته ؛ موتور محرک رونق و رشد اقتصادی كشور است كه به توسعه همه جانبه كشور در تمام حوزه ها منتج میشود.
این هدف بزرگتر تنها با دیپلماسی انرژی فعال و کارآمدامکانپذیر است. امروز مسئولیت دیپلماسی انرژی برعهده وزارت نفت است:
و به اشتباه این وزرات نفت است که برای صادرات گاز یا جذب سرمایه با طرفهای خارجی رایزنی میکند.
متاسفانه خروجی این دیپلماسی تاکنون نشان داده که وزارت نفت آنگونه كه باید نتیجه نگرفته است. ً همانگونه كه بارها عنوان شده است در حوزه گاز ایران به رغم در اختیار داشتن بزرگترین ذخایر گازی ، سهم چندانی در تجارت گاز نداشته و ندارد و نمیشود این ناکامی را به دولت ها منتصب كرد بلکه نتیجه این اهمال كاری و عقبماندگی نپرداختن به ِ دیپلماسی انرژی در وزارت نفت است.
به هیچ روی نمیشود مثال گذشته وبا الگوهای قدیمی و یا بهتر و شفاف تر عرض شود ؛ با حتی نهادهای سابق بتوان حتی در بحث دیپلماسی انرژی ورود پیدا كرد چه رسد ؛ آن را پیش برد؛ چرا كه هدف از تشکیل چنین نهادی ( دیپلماسی انرژی) در خدمت اقتصاد کشور بودن است.
دیپلماسی انرژی در مقطع حساس کنونی هم احتیاج به شتاب و همجدیت و پیگیری بیشتری دارد.
این دیپلماسی باید مبتنی بر برنامهها و استراتژی مدون باشد و پیگیری برنامهها و استراتژی نیز باید به نهادی واگذار شود که میتواند این کار را زمانی معقول به نتایجی ملموس برساند.
در پایان لازم است به این مسئله تاکید شود اگر خواهان نقش از دست رفته رهبری ایران در اپك هستیم ؛ لازم است وزارت امور خارجه نقش تصدی گری بیشتری ایفا كند .
تا همین جا وزارت نفت در دولت یازدهم بار بسیاری از مسئولیت ها را به دوش كشیده و با تمام قدرت و توانست آنگونه كه شایسته است حقوق ازدست رفته ایران در اپك را بازستاند به نحوی كه توانستیم سهم خود از كل تولید اپك را احیا كنیم و باز ستاندن این حق از دست رفته جز با سیاست ازدیاد تولید كه تماما بر دوش مناطق نفت خیز جنوب بود ؛ ممکن نبود.