امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
زنگ انتخابات در حالی به صدا درمی آید، که خبری از صف بندی جریانات سیاسی کشور نیست. احزاب و گروه هایی که به نظر می رسید در فرصت 5 ماهه باقیمانده تا انتخابات بایستی به توافق بر سر یک یا چند کاندیدای مورد نظر خود دست می یافتند، هنوز هم پشت پرده جلسات خود را رو نکرده اند تا همچنان همه را منتظر «پدیده» ای که خبر ظهورش را می دادند، نگه دارند. اگرچه این را نباید اتفاقی نادر در سپهر سیاسی ایران دانست، اما وضعیت خیلی هم عادی به نظر نمی رسد.
به گزارش «تابناک»، اگر در گذشته بنا بر تحرکات احزاب می شد در خصوص کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری از ماه ها قبل از برگزاری آن، حدس زد، اینبار حتی نمی توان با شک و تردید حتی از یک رقیب جدی برای «حسن روحانی» سخن گفت. البته چندی است که از «محمدباقر قالیباف» به عنوان کاندیدای مورد وحدت جریان اصولگرایی و رقیب اصلی روحانی سخن به میان می آید، اما هنوز هم این مساله از سوی برخی فعالان سیاسی جریان اصولگرا تکذیب می شود؛ ضمن اینکه از «عزت الله ضرغامی»، «سعید جلیلی» و حتی «غلامعلی حداد عادل» هم به عنوان دیگر کاندیداهای احتمالی جریان اصولگرا در انتخابات پیش رو یاد می شود.
حال چرا این امر به یک رویه برای فعالان سیاسی تبدیل شده است؟ افرادی که هر کدام با کوله باری از تجربه به نماد یکی از احزاب سیاسی ایران تبدیل شده اند، چرا هنوز هم نمی توانند فعالیت های خود را به زمان هایی غیر از انتخابات نیز سرایت دهند.
انتخابات حد فاصل ظهور و افول احزاب
از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، انتخابات زیادی در کشور برگزار شد. 11 دوره ریاست جمهوری، 10 دوره مجلس شورای اسلامی، 5 دوره خبرگان رهبری و 4 دوره شورای شهر، اما در همه این دوره ها، آنچه که بیش از همه مورد توجه قرار می گیرد، احزابی هستند که همزمان با انتخابات ظهور می کنند، فعالیت دارند و پس از چندماه، رو به افول می گذارند.
اگرچه در این میان می توان انتخابات را علت وجودی فعالیت احزاب دانست، اما نباید از این امر نیز غافل شد که برخی احزاب هم بوده اند که با انتخابات پایان گرفته اند. انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی پس از انتخابات سال 88 شاهد همین مدعا است.
حال مساله ای که بارها از سوی بسیاری از چهره های مختلف سیاسی در بیان علت فعال شدن احزاب تنها در آستانه انتخابات مطرح می شود، نهادینه نشدن رفتار حزبی در ایران است. معضلی که هرچند بارها برای حل آن گام برداشته شده و هر بار هم با استقبال چهره های سیاسی روبه رو می شود، اما در مرحله عمل، تداوم همان عادات گذشته است. البته این ویژگی تنها به یک جریان خاص سیاسی تعلق ندارد. اصلاح طلبان و اصولگرایان دو جریان مهم سیاسی کشور که خود به چند حزب فعال تقسیم می شوند، هر کدام سهم یکسانی را از این سکوت انتخاباتی برده اند.
حال آنچه که تاخیر ورود به انتخابات را برای بسیاری از سران و حتی اعضای این احزاب طبیعی جلوه می دهد، تغییر سازوکار فعالیت ها است. احزاب و جریانات سیاسی با تغییر رویکرد خود و حرکت از فعالیت حزبی بسوی جبهه ای، تا حدودی خیال خود را برای معرفی دیرهنگام گزینه های انتخاباتی هم راحت کرده اند؛ بنابراین اگرچه این تاخیر از نظر ما ناخوشایند می آید، اما این ناخوشایندی برای اعضای جبهه اصلاحات و جبهه اصولگرا بی معنا است. آنها با کسب تجربیات چندین ساله، اکنون به خوبی می دانند که فعالیت در قالب «جبهه» است که می تواند آنان را به نتیجه برساند. به همین دلیل است که در فاصله کمتر از 160 روزه تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، با هیچ فعالیت حزبی روبه رو نیستیم، بلکه جبهه ای را در مقابل خود داریم که برای پیشبرد اهداف، چشم به تصمیمات احزاب زیر مجموعه خود دوخته است.
آرامش خاطر اصلاح طلبان و دلایل استمرار تلاش برای ادامه دولت روحانی
اصلاح طلبان و اصولگرایان اگرچه به نقطه مشابهی در انجام فعالیت های حزبی خود در قالب جبهه فراگیر رسیده اند، اما وضعیت متفاوتی را در 5 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تجربه می کنند. وضعیتی که نشان از آرامش جریان اصلاحات و تشویش در جریان اصولگرایی دارد.
در واقع آرامش خاطری که در میان جریان اصلاحات وجود دارد را باید ناشی از فرض محتوم کاندیداتوری «حسن روحانی» دانست. رییس جمهوری فعلی که در سال 92 با ائتلاف اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل به پاستور راه یافت، همچنان آرای آنان را در سبد خود دارد و چهره های مطرح این ائتلاف پس از 4 سال، همچنان او را گزینه مورد حمایت خود معرفی می کنند. اگرچه از این ائتلاف، اصلاح طلبان ترجیح می دادند که فرد دیگری از دل اصلاحات، در راس کاندیداهای مدنظرشان باشد، اما با وجود مسائل مختلفی که پس از انتخابات سال 88 دامنگیر آنان شد، به همین گزینه فعلی قانع خواهند بود. مسائلی همچون منحل شدن دو حزب شاخص این جریان و دلسرد شدن اعضای آن از فعالیت های سیاسی و شرکت در انتخابات، نشان می دهد که برای اصلاح طلبان فعلا «حسن روحانی» همچنان بهترین گزینه است. بنابراین آنان نیازی ندارند خود را به آب و آتش بزنند و نهایت سعی ای که دارند این است که بتوانند به فکر انتخاب یک آلترناتیو در انتخابات آینده باشند. موضوعی که از سوی چند چهره شاخص اصلاحات نیز عنوان شد.
البته این مساله که یک فرد اصالتا اصولگرا نظیر «حسن روحانی» که از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است کاندیدای جریان اصلاح طلبی باشد، قطعا برای خیلی از آنها خوشایند نیست، اما گویا اصلاح طلبان چنین استراتژی را با چند هدف برگزیده اند. اول اینکه آنها فعلا گزینه ای که بتواند از فیلتر نهادهای نظارتی عبور کند و مورد قبول و اقبال مردم هم باشد، ندارند و لذا به سمت فردی مثل روحانی رفته اند که مشی اعتدالی دارد و می تواند هم با اصولگرایان و هم با اصلاح طلبان کار کند. دوم اینکه اصلاح طلبان حضور روحانی در رأس قوه مجریه را راهی برای حضور بسیاری از مدیران این جریان در پست های مدیریتی و اجرایی می دانند و سوم اینکه با حضور روحانی آنها فرصت کافی را برای ترمیم چهره اصلاح طلبی بعد از انتخابات 88 دانسته و تلاش می کنند با پایان کار دولت تدبیر و امید گزینه ای مورد نظر خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری احتمالا 1400 آماده کنند.
البته برخی اصلاح طلبان به دنبال معرفی چهره هایی نظیر «اسحاق جهانگیری»، «محمدرضا عارف» و حتی «محمدجواد ظریف» به عنوان گزینه های احتمالی و جایگزین روحانی در انتخابات آتی هستند تا اگر پیش بینی ها به سمت عدم رأی آوری رئیس دولت یازدهم تمایل پیدا کرد، بلافاصله گزینه آلترناتیو خود را معرفی کنند.
شرایط اصولگرایان چطور است؟
اما وضعیت در اردوگاه مقابل بگونه ای متفاوت تر است. جریان اصولگرایی که برخلاف اصلاح طلبان، خیالشان از حضور تک کاندیدای ریاست جمهوری راحت نیست، چراکه آنها در دل هر کدام از احزاب شاخص خود تقریبا به یک کاندیدای مشخص رسیده اند. بنابراین با بی خبری از فعالیت های اصولگرایان در معرفی کاندیداها یا کاندیدای واحد این جریان اینگونه برمی آید که آنان در حال رایزنی برای ائتلاف و وحدت هستند و فعالیت های حزبی آنان در پشت پرده در حال انجام است. کمااینکه در عین بی خبری، از احزابی همچون موتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری خبر می رسد که آنان به گزینه مشترکی برای انتخابات 96 دست یافته اند و در نهایت از میان کاندیداهای مورد حمایت احزاب مختلف اصولگرایی، یک و یا حتی چند نفر از سوی ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات معرفی می شوند.
در این بین آنچه که اصلاح طلبان را از تحرک اصولگرایان نگران می کند، معرفی چند کاندیدا از سوی جناح مقابل است. اتفاقی که اگر روی دهد و همزمان با آن، پیش بینی برخی چهره های مطرح سیاسی مبنی بر کاهش رای روحانی در انتخابات پیش رو شکل حقیقت به خود بگیرد، خیلی اتفاق خوشایندی برای حامیان رییس جمهور فعلی نخواهد بود.
به هر حال، جناحی که با حضور روحانی در مسند ریاست جمهوری، حرکت خود را به سمت بحران می بیند، طبیعی است که دنبال گزینه یا گزینه هایی باشد که منافع مورد حمایت آنان را تامین کند. «وحدت»، همان چیزی است که اصولگرایان این روزها به دنبال آن هستند و در این راه به نتایجی هم رسیده اند.
اما خیز جریانات سیاسی ایران در سال 96 تنها بسوی انتخابات ریاست جمهوری نیست. شوراها که انتخابات آن در تهران و تعدادی از کلانشهرها همواره مورد توجه دو جریان سیاسی کشور بوده، مسیر رقابتی دیگری را برای آنان ترسیم خواهد کرد. هرچند همین هم نتوانسته تنور فعالیت احزاب را برای حضوری موثر و به موقع در عرصه انتخابات داغ کند تا بتوان برچسب دقیقه نودی را بر پیشانی آنان زد. بنابراین باید منتظر ماند و دید بالاخره احزاب ایران چه زمانی اقدام به معرفی گزینه های انتخاباتی خود خواهند کرد. گزینه هایی که به نظر می رسد با توجه به سوابق آنان زمان زیادی لازم باشد تا در بین مردم پرورانده شده و بتوانند آرای آنان را در سبد خود قرار دهند.