این جملات بخشی از استندآپ کمدی مهران مدیری در برنامه اخیر «دورهمی» را تشکیل می دهد که چند روزی است مانند رعد فضای مجازی را در نوردیده و واکنش های بسیاری را برانگیخته است.
مدیری اگرچه به واکنش ها پاسخ داده و این نگاه را که انتقاد او دستگاه دیپلماسی و عملکرد محمد جواد ظریف را هدف گرفته رد کرده با این حال می توان نکات مختلفی را از اجرای شنبه شب و به طور کلی پیشینه برنامه سازی اش ارائه داد.
نکته اول آن که با باز شدن بحث «سازش» اتفاقا خود او برای انتخاب «نماد سازشکاری» شاید کاندیدای مناسب تری باشد. چون کارنامه مدیری سرشار از پروژه های نیمه تمام است. پروژه هایی که در آن مضمون و ایده ای را مطرح می کند اما ادامه نمی دهد یا مسیر سریال و داستان و کاراکترها ناگهان به طور کلی عوض شده است.
مثال نزدیک، همین برنامه اخیر «دورهمی» است. در حالی که برخلاف سایر مجریان تلویزیونی دست اش برای دعوت از ستاره های سینما و کارگردانان مطرح به سبب دوستی و همکاری باز است اما دعوت نمی کند و به هم صحبتی با بازیگران درجه دو و خنثی قناعت می ورزد.
آقای مدیری! در زمینه سازشکاری، زوم شدن روی آثارتان آنها را کدر می کند مثل عکسی که اگر بیش از حد روی آن زوم شود پیکسل هایش بی رنگ و رو می شود.
نکته دوم این است که بسیار بعید است ایشان موضوعی در این مقیاس و سطح ملی را (که البته در تخصص شان هم نیست) بی محابا مطرح کرده باشد.
برای همین این پرسش مطرح می شود که آیا صحبت های مدیری در استنداپ شنبه شب باور قلبی او بوده یا تلاشی برای بقا؟ اما با توجه به روحیات و عقاید او سخت می توان پذیرفت که از برج عاج روشنفکری اش صاف روی استیج فرود آمده تا از قهر و غلبه در مقابل آشتی و مصالحه دفاعیه ارائه دهد. مروری بر تمام ساخته های مدیری نشان می دهد که نگاه ایدئولوژیک ندارد و اگر به سیاست می پردازد از جنبه انتقادی است برای همین رفتارهایی از این دست از او پذیرفته نیست و توی ذوق می زند.
بنابراین محتمل ترین احتمال این است که قصد داشته دوام برنامه اش را با اجرای این استندآپ تضمین کند چون با وجود این که ژانرهای دیگری مثل سینمای خانگی و سینما را تجربه کرده است اما تلویزیون خانه اول اوست و نمی خواهد از دست اش بدهد بنابراین می توان این احتمال را در نظر گرفت که مدیران سازمان و حامی برنامه اش از او خواسته اند با خط مشی صدا و سیما هماهنگ باشد و نظم صف را برهم نزند.
مکن به فسق مباهات ولی زهد هم مفروش!نکته سوم این حدس است که مهران مدیری با هوش ذاتی که از او سراغ داریم می خواسته بدهی سیاسی اش را اکنون و پیشا انتخابات پرداخت کند تا در موسم انتخابات مجبور نباشد موضع سیاسی بگیرد و اضافه بار بخورد.
فی الواقع انحصاری بودن صدا و سیما سبب می شود کسی که می خواهد در این رسانه برنامه بسازد به معیار های غیر رسانه ای هم رضایت دهد و در مورد مهران مدیری اتفاقا نواختن این تک مضراب ها و نشان دادن انعطاف جای شگفتی ندارد چرا که هر از گاهی از او سر می زند اما مستمر نیست.
به عنوان مثال پیش تر در سریال نقطه چین نیز برنامه تمسخر آمیزی در باره نماینده ای ساخت. قصه اش هم از این قرار بود که کاسبی تصمیم می گیرد جزو هیات مدیره صنف خودش باشد اما بعد از ثبت نام صلاحیت او از طرف اتحادیه رد می شود و این فرد به همراه دوستانش تحصن می کند. آنها جلوی چشم خبرنگاران به خودشان سرم وصل می کنند اما وقتی کسی نیست یواشکی غذا می خورند.
سازش و ستیز اما دو روی سکه سیاست است و می توان به آقای مدیری یادآورشد سازش نیز تصمیمی سیاست ورزانه است و باور کنید اصلاح گام به گام امری شوخی و غیر واقعی نیست. در روایات نیز آمده است المومن کیس.
کلام آخر اما اشاره به وزیرکُشان دولت روحانی در صدا و سیماست. چون صدا و سیما غالبا به سراغ وزرای کابینه برخی دولت های خاص می رود.
در یک برنامه وزیر راه نواخته می شود، در برنامه ثریا سراغ وزیر بهداشت می روند و اکنون آیا نوبت به وزیر خارجه در برنامه دورهمی رسیده است. وزیر خارجه ای که پیش تر با روحیه تسامح و مصالحه به دیدار مدیری و پشت صحنه همین برنامه دورهمی رفته بود.
اگر تلویزیون تنها سراغ مدیران دولتی نرود بخش قابل توجهی از این سوء تفاهم ها کاسته می شود. آقای مدیری که اهل هیچ سازشی نیست آیا سراغ دستگاه های دیگر هم می رود؟