همین دیروز ، ریاض حجاب ، نخست وزیر فراری حکومت سوریه در مصاحبه با العربیه گفت: سوریه در اشغال ایران است ، کسی که سوریه را اداره می کند ، بشار اسد نیست ، بلکه قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران است! آیا اظهارات جناب طائب ، تقویت کننده این ادعاهای ضد ایرانی نیست؟!
">امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
همین دیروز ، ریاض حجاب ، نخست وزیر فراری حکومت سوریه در مصاحبه با العربیه گفت: سوریه در اشغال ایران است ، کسی که سوریه را اداره می کند ، بشار اسد نیست ، بلکه قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران است! آیا اظهارات جناب طائب ، تقویت کننده این ادعاهای ضد ایرانی نیست؟!
به گزارش شوشان به نقل از عصر ایران، اخیرا حجت الاسلام مهدی طائب رییس " قرار گاه عمار" درسخنانی در جمع مسئولان بسیج دانشجویی کشور اظهاراتی بیان کرد که از چند زاویه قابل نقد و تحلیل است.
حجت الاسلام طائب در سخنان خود به بسیاری از موارد در حوزه سیاست های داخلی و خارجی نظام اشاره کرد که طبیعتا به عنوان یک شخصیت حکومتی همانند همه شهروندان عادی این حق طبیعی اوست که نظرات شخصی خود را بیان کند، اما نکته در اینجاست که در این نشست ایشان بر برخی مسایل بسیار حساس در حوزه سیاست خارجی و برخی موضوعات داخلی اشاره کرد که ذکر نکاتی چند درباره این اظهارات ضروری به نظر می رسد:
وی در بخشی از سخنان خود گفت : "سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم."
درباره این اظهارات اشاره به چند نکته ضروری است:
1- "سوریه " یک کشور مستقل عضو سازمان ملل است نه یک استان از ایران . این گونه سخن گفتن نه تنها کمکی به دولت سوریه در رفع بحران داخلی این کشور نخواهد کرد بلکه به کمک مخالفان داخلی حکومت بشار اسد خواهد آمد تا به مردم سوریه بگویند : "بشار اسد نوکر و عامل دست ایران است و این هم سندش؛ بشار اسد کشور ما را تبدیل به استانی از ایران کرده است و هر چه زودتر از شر این دولت وابسته به اجنبی خلاص شویم به نفع مان است." آیا جز این است ؟!
آیا آقای طائب منکر این قضیه هستند که ادعای استان بودن سوریه در اظهارات یکی از شخصیت های حکومتی کشورمان تا چه میزان می تواند با ریختن آب به آسیاب دشمن، نه تنها کمکی به حکومت سوریه نباشد بلکه سبب تضعیف موقعیت آن در برابر مخالفان داخلی باشد؟!
اتفاقا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته در قبال سوریه این بوده که این کشور مورد هجوم دولت های مداخله گر خارجی قرار گرفته و فتنه موجود در این کشور در اثر دخالت های آشکار و پنهان دست های مداخله گر خارجی است.
فرمول پیشنهادی جمهوری اسلامی (طرح 6 ماده ای) نیز جز این نیست که امور سوریه به دست خود سوری ها حل شود و دخالت خارجیان خاتمه یابد.
حال باید دید اظهارات اخیر آقای طائب تا چه میزان با دیپلماسی رسمی جمهوری اسلامی در دو سال گذشته و نیز راه حل اخیر کشورمان برای حل بحران سوریه همخوانی داشته و هم راستاست؟!
آیا از نظر آقای طائب مشکل اساسی امروز در سوریه این است که اکثریت مردم این کشور می خواهند یکی از ایالت های ایران باشند و در این راه مبارزه می کنند؟!
وانگهی این اظهارات آقای طائب آیا جز این است که شورشیان مسلح وابسته به خارج را در سوریه تطهیر کرده و آنها را از نقش مزدوران مواجب بگیر خارجی به " جنگجویان استقلال سوریه از ایران یا جنگویان آزادی میهن از سلطه بیگانه " تبدیل می کند؟!
همین دیروز ، ریاض حجاب ، نخست وزیر فراری حکومت سوریه در مصاحبه با العربیه گفت: سوریه در اشغال ایران است ، کسی که سوریه را اداره می کند ، بشار اسد نیست ، بلکه قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران است! آیا اظهارات جناب طائب ، تقویت کننده این ادعاهای ضد ایرانی نیست؟!
2- تا جایی که حافظه ما از تقسیمات رسمی جغرافیایی کشورمان یاری می دهد کشور ما هم اکنون 31 استان دارد و ما دقیقا نمی دانیم جناب طائب این 34 استان را از کجا آورده اند که سوریه را نیز به آن جمع زده و 35 استان برای کشورمان خلق کرده اند ؟! البته شاید ایشان چند کشور دیگر از جمله بحرین، لبنان و عراق و... را هم جزء استان های ایران جمع زده باشند که ما خبر نداریم؟!
3- جناب طائب در این سخنان خود مساله خوزستان را نیز مطرح کرده و ظاهرا بدون توجه به اینکه چه خون هایی در راه حفظ و حراست از این استان عزیز کشورمان بر زمین ریخته شده ، اهمیت آن را کمتر از سوریه دانسته و در یک ارزیابی مقایسه ای گفته:" اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم."
حال سخن در این است که اگر واقعا این اظهارات از زبان شخصی دیگر به جز آقای طائب و برخی بلند مرتبگان دستگاه حکومت بیان می شد، آیا انگی جز نقض امنیت ملی، تمامیت ارضی ، جدایی طلبی و... و دهها اتهام ریز و درشت دیگر در کاسه گوینده سخن ریخته نمی شد؟!
سوال اصلی از آقای طائب این است که ایشان آیا به بازتاب این گونه اظهارات خود در میان خانواده شهدای گرانقدرمان که در راه آزاد سازی خوزستان و دیگر مناطق اشغالی مان در دوران 8 ساله دفاع مقدس گام برداشته و خون و جان عزیز خود را در راه دفاع از کیان میهن و ملت و آرمان های بلند انقلاب اسلامی فدا کردند، اندیشه کرده اند؟
آیا چنین سخنانی نافی تمامیت ارضی کشورمان و اهانت به مردم شریف خوزستان نیست؟! مردمی که به فرموده امام (ره) دین خود را ادا کردند.