شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۲۹۰۲
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۴
محمدسعید بهوندی

شاید کمتر کسی تجربه ی نزدیکی به یک آتشفشان فعال و عظیم را داشته باشد که چگونه، بیرحمانه، با قدرت و سرعت، هر نوع علامت حیاتی را می بلعد و نابود می کند. ولی بیشتر مردم ما در مقاطع و موقعیت های مختلف، آتشفشان بیرحم دیگری را که شاید بدتر و وحشتناک تر از آتشفشان معمول، می بلعد، می سوزاند و نابود می کند را با گوشت و پوست و استخوانشان هر روز لمس کرده، تجربه نموده  و می نمایند.

آری؛ آتشفشان فعال و عظیمی بنام «تبعیض» که طعم بسیار تلخ آنرا بسیاری از مردم ما بخصوص قشرکارگر، کارمند و حقوق بگیر عادی دولت روزانه در حال چشیدن می باشند. آن هنگامی که می بینی آنچه تو شبانه روز تلاش می کنی و نمی یابی، ولی در چشم بهم زدنی و به راحتی خواب و خیال، در اختیار دیگری قرار می گیرد که هیچ برتری بر تو ندارد، مانند مذاب های سهمگین یک آتشفشان تو را در برمی گیرد.

زمانی که مشاهده می کنی در سیستمی که همه از بک منبع ارتزاق می کنند سهم یکی آنقدر زیاد است که در اثر خوردن و لذت بردن زیاد دیگر حالش بهم خورده ولی تو در نان شب مانده ای خود را عریان در کام یک آتشفشان مهیب احساس می کنی.

وقتی در می یابی که در دو دستگاه دولتی یکی انواع امتیازات مادی و مزایای ریز و درشت را درو می کند و حالش بحمدالله بسیار خوش است ولی تو هر روز نگران فردایی که چگونه سپری خواهی کرد خود را در چمبره ی همان آتشفشان می دانی و چاره ای هم نداری.

هنگامی که تفاوت آشکار و عریان و بی اندازه را در بدست آوردن امتیازات و امکانات متنوع می بینی که چگونه بیرحمانه به تو دهن کنجی نموده و برای اصلاح این روند نابرابر و مخرب عملا هیچ کاری از تو ساخته نیست و جز خوردن غصه و آه عایدی دیگری نسیبت نمی شود در حقیقت همان آتشفشان به تو حمله ور شده است.

تبعیض ظلمی عظیم است که برای وجود آن هیچ توجیهی نمی تواند حتی موقتا تو را آرام سازد و روح و جان تو را از زیر بار انواع فشار و ناراحتی رهایی بخشد. تفاوتی پلشت و کثیف است که به تمام دارایی های معنوی و اخلاقی تو ناجوانمردانه حمله می کند.

تبعیض بلایی عظیم است که در هر کجا فرود آید به هیچ منبع خیر و برکت و نعمتی رحم نمی کند و مثل «آفتاب تموز و برف» در چشم بهم زدنی اثری از آن باقی نمی گذارد.

تبعیض دقیقا نقطه ی مقابل هر تلاشی است که انسان ها برای بسط و ازدیاد نیکی ها و زیبایی ها و ارزشهای اخلاقی و معنوی از خود نشان می دهند و او(تبعیض) با تمام توان همه ی این تلاشها را ضعیف ساخته و به صفر نزدیک می سازد.

تبعیض، دشمن امیدواری است. آنجایی که انسان برای یافتن یک زندگی شرافتمندانه و لذت آفرین به آن محتاج است. اگر امید انسان گرفته شود انگیزه اش برای کار و فعالیت به حداقل می رسد و پشتوانه ی قوی ای برای کوشش مناسب و مطلوب در اختیار ندارد و تبعیض متأسفانه این نقطه ی اتکا را مستقیما مورد حمله و هدف قرار داده و کمر به نابودی اش می بندد.

     تبعیض، نیز نوعی ظلم است با این تفاوت که پذیرش ظلم با همه ی سختی ها و تخریب هایی که دارد، آسان تر از آن است. زیرا؛ معمولا آتش ظلم همه را در بر می گیرد. ولی شعله های تبعیض بعضی را از میان جمعی انتخاب می کند و لذا تحملش برای کسانی که در زبانه های سوزان آن گرفتار شده اند، بسیار سخت و طاقت فرسا است.

برخی افراد گاها می شود تبعیض را نوعی تفاوت می پندارند. در حالیکه اینطور نیست. تفاوت را هر عقل سلیمی می پذیرد. زیرا؛ تفاوت از آنجایی ناشی می شود که تعدادی از موجودات، خواه انسان یا دیگری، بر اثر شرایط و شایستگی های نامساوی که دارند، به امتیازات متفاوتی می رسند که ناشی از همان نامساوی بودن است و این نه تنها ظلم و تبعیض نیست، بلکه عین عدالت است. ولی تبعیض دقیقا نقطه ی مقابل آن و بسیار زجر آور و غیر قابل پذیرش است. بدین معنا که از میان جمعی از انسان ها که دارای شرایط و شایستگی های یکسانی هستند، به تعدای از آنها فراتر از بقیه توجه و عنایت شود.

هیچ شکی نیست؛ جامعه ای که بنا به هر دلیل و عامل دچار بلای خانمان سوز تبعیض می شود، جامعه ای لبریز از فشارهای روانی، نگرانی، استرس و تشویش است و افراد آن در این فضای روحی و روانی پرفشار قادر نخواهند بود برای زندگی خود تصمیمات مناسب و مطلوب بگیرند و هر لحظه منتظر اتفاقی غیرمترقبه در فرایند زندگی خود هستند و حتی آنجایی که شاید به حقشان نیز می رسند باز نگرانند و فکر می کنند این تمام حق و حقوقشان نبوده است پس دائما این دغدغه و تشویش را بهمراه خود دارند.

جامعه ی بدون تبعیض یعنی آن جایی که شهروندانش بر اساس شرایط و شایستگی هایی که در خود ایجاد می نمایند منتظر دست یابی به حق خود هستند و از این بابت هیچ نگرانی و دلشوره ای ندارند و به همین خاطر از بالاترین حد آرامش و نشاط برخوردارند.

آیا جامعه ی ما از وجود تبعیض رنج می برد؟ اگر پاسخ مثبت است راههای برون رفت از آن چیست و تا چه اندازه عدم توجه به شایستگی ها را دخیل می دانید؟


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار