نعیم حمیدی
اردیبهشت امسال فرصتی شد تا بازدیدی هرچند کوتاه از موزه عبرت در اطراف ساختمان قدیمی وزارت امورخارجه داشته باشم. پس از ورود محوطه و پرس و جو از چند و چون شکل گیری و تاریخ تاسیس موزه ، ما را به سمت شکنجه گاه معروف ساواک و کمیته ضد خرابکاری بردند.
در آنجا دیدن فضا ، سلول های انفرادی ، ابزار و اشکال شکنجه ها و تعذیب های وحشیانه ، قلب هر فردی را به درد می آورد و روح را می آزارد . تصور آن فضا به خودی خود توام با دلهره و اضطراب است . دیوارها از یک تاریخ ظلم و استبداد سخن می گوید . شکل و شمایل کمیته ضد خرابکاری از خفقان حاکم بر فضای سیاسی آن دوران و درد و رنج بزرگان و فعالان جامعه خبر می دهد. بعد از چند دقیقه راهنمای موزه ما را به سمت بندهای اختصاصی شخصیت های صدر نهضت امام خمینی و مردان بزرگ و مجاهدان نامدار و نستوه هدایت کرد.
دیدن سلولهای انفرادی محل حبس مقام معظم رهبری، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله طالقانی، شهید بهشتی و دکتر علی شریعتی مرا به جستجو ، کنجکاوی و دقت بیشتر وا داشت. برای چند لحظه وارد بندها شدم و بیشتر در بند مربوط به آیت الله هاشمی ماندم چون حجم فراوان زخم زبان ها ، توهین ها و تخریب ها علیه ایشان را شنیده و دیده بودم و می دانستم ظلمی بیش نیست .
بغض ام ترکید و اشک از چشمانم جاری شد ، با خود گفتم؛ اگر کسانی که امروز بی رحمانه به هاشمی تهمت ها می بندند ، حداقل برای چند دقیقه در این بند بدون شکنجه جسمی قرار بگیرند ،آیا پس از لحظاتی دق مرگ نخواهند شد؟
کاش این جماعت اهل سعایت دمی خود را در آن فضا و آن شرایط دردناک قرار داده و با چشم بصیرت واقعیت ها را لمس می کردند تا آنگاه می دانستند هاشمی کیست؟ و برای پیروزی این انقلاب چه هزینه هایی را داد و دردها و شکنجه هایی را به جان خرید؟ در آن بند تنگ و تاریک می توان تاریخ عظمت و بزرگی امام خامنه ای، آیات هاشمی، بهشتی، طالقانی و دکتر شریعتی و سایر انقلابیون را مشاهده و لمس کرد. پیام موزه عبرت به همه اینست که ؛ بزرگان خود را بشناسید وحرمت ها و السابقون نهضت حضرت روح الله پاس بدارید.