شوشان/کیوان لطفی
طوفان خاک آمد و مردمان بیدفاع خوزستان بهجای اکسیژن، خاک قورت دادند و عوارض آن را هم فقط علوم پزشکی میداند و نمیگوید و بس.
مردم مظلوم که سالهاست با این دوست بدقواره اخت شدهاند و همهی رنج و غیظ خود را به جوک، شعر و پست شبکههای اجتماعی تبدیل میکنند، اما جالب اینجاست آنهایی که مسئولیت اداره امور را بر عهدهدارند هم، انگار مثل مردم فقط با موضوع خوکردهاند و دیگر هیچ.
دوستان مسئول!
بهراستی مدیریت آنهم از نوع بحران و بحرانی آن!!! دقیقاً چه مختصاتی دارد؟!
مدیریت بحران در سادهترین تعریف خود، سه بخش دارد: قبل، حین و پس از بحران.
«قبل از بحران» را که فقط سپردهاید به هواشناسی. که مثل جارچیها بر بلندی بایستد و بگوید: داره میاد، داره میاد.
«حین بحران» هم که دنبال کانون داخلی و خارجی میگردید و با کمترین تعامل هوشمندانه ارتباطی و رسانهای، اداره همه امور را به شهروندان ارجاع میدهید.
چرا «پس از بحران» را حداقل مدیریت نمیکنید؟! مدیریت یعنی تجمیع اطلاعات، رصد وضع موجود و اتخاذ درستترین تصمیمها.
دادههای جزیرهای ادارات را یککاسه کردن و کاهش آلام عواقب بحران، کمترین کاریست که می توان انجام داد.
سیستم هواشناسی که آنالوگ است، برق هم چسبندگی! دارد، تصفیهخانه آب همه بیبرق نمیتواند کار کند، پاکسازی مدارس و ادارات هم که «ایبابا هر کس با دستمال زیر خودش را تمیز میکند»، موبایل و اینترنت هم که لقمه سر سیری است و ملت بیآب و برق، نت و چت میخواهند چکار.
دوستان مدیر!
اگر قرار نبود مدیریت نکنید چه شکلی بود که حالا این ریختی هستیم؟!
لطفاً بفرمائید دقیقاً کجایید و چه میکنید؟!
بیزحمت نت که وصل شد شرح جدید وظایفتان را منتشر کنید که لااقل ما مردمان بیدفاع، بدانیم که دقیقاً از شما چه بخواهیم!!!