مدتی پیش وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی گفت: "عمیقا" معتقدم نیازی نیست وزیر بهداشت پزشک باشد.می تواند یک فرد باتجربه در حوزه اقتصاد ، مدیریت و...باشد". آقای دکتر هاشمی در اجلاس معاونان بهداشت دانشگاههای علوم پزشکی به نکات مهم دیگری در خصوص مدیریت و مدیران بهداشت پرداختند که بعنوان یک دانش آموخته مدیریت ایشان را تحسین میکنم که این چنین به مقوله مدیریت پرداختند و اگر دقت کنیم متوجه می شویم که یکی از کارآمدترین وزرای این دولت شخص ایشان میباشد. و نتیجه می گیریم که رویکرد و نگاه و باورهای یک مدیر نقش بسزایی در عملکرد وی دارد.این سخنان شیوا در مورد مدیریت سوژه ای شد که با یک مقدمه بسیار کوتاه و به زبان ساده در این خصوص نکاتی را مطرح و به بحث بگذارم.
دو موضوع همیشه در مدارس و دانشگاهها مطرح بوده وهرکسی پا به مدرسه گذاشته و یا در دانشگاه ،بخصوص در رشته مدیریت تحصیل کرده با این دو موضوع آشناست. یکی انشایی با موضوع "علم بهتر است یا ثروت" دیگری "مدیریت علم است یا هنر" که موضوع بحث ماست.وقتی که به مدیران بطور اعم و در سطوح و زمانها و سرزمینهای مختلف نگاه میکنیم و با توجه به دانسته ها و یافته های صاحبنظران این رشته و رشته های نزدیک به آن به این واقعیت پی می بریم که مدیریت تلفیقی از علم و هنر و به عبارتی هم ذاتی و هم اکتسابی است.
بعضی از افراد ذاتا" یک روح بلندپروازانه و قدرتمدارانه دارند و از بچگی به اداره همسالان خود میپرداختند و بقیه نیز از آنها تبعیت کرده و حرف شنوی دارند. برخی یک اعتماد به نفس ذاتی دارند که این ویژگی در مدیریت ممتاز و اثربخش است.اما باید این را قبول کنیم که در خصوص مقولاتی از قبیل ارتباطات، اعتماد به نفس، رفتار سازمانی ، شنود موثر، فن بیان، بهره وری و....کتابها و مقالات زیادی چاپ شده و مدیریت بعنوان یک رشته تحصیلی در دانشگاههای دنیا تدریس می شود. پس یاد گرفتنی و اکتسابی است.
آموزش باعث میشود فرد به یک وضعیت مطلوب هدایت شود و آموزش مدیریت هدفش توانمند کردن در اداره است. پس کسی که استعداد مدیر شدن را دارد و ذاتا" علاقمند است دیگران را تحت کنترل داشته باشد و اداره کند و یک روحیه ای دارد که دیگران را تحت تاثیر قرار داده و آنگونه که میخواهد عمل کنند اگر این فرد مهارتهای مدیریتی را فراگیرد بطور قطع کارایی وی بیشتر خواهد بود و به عبارتی علم و مهارت مدیریتی را نیز به مدد میگیرد و بهتر عمل میکند. اگر از حداقل هایی از ویژگیهای مدیریتی را در درون خود داشته باشد با فراگیری مهارتهای مدیریتی میتواند مدیر خوبی باشد.بنا براین کسانی باید مدیر شوند که از مهارتهای مدیریتی آگاهی داشته باشند و دروسی که مرتبط به فن اداره کردن است مطالعه و در دوره های آموزشی در این خصوص شرکت نماید. کسانی که این مطلب را مطالعه میکنند ممکن است الان در ذهن خود افرادی را مرور کنند که مدیریت خوانده اند و توانایی اداره کردن مطلوب را نداشته باشند و کسانی دیگر را مد نظر داشته باشند که مدیریت نخواندند و بخوبی مدیریت میکنند. اگر به دقت مطالب فوق الذکر مطالعه شود و یک مروری بر آن شود پاسخ را دریافت خواهند کرد.
آن کسانی که نه سواد مدیریتی بلکه مدرک مدیریتی گرفتند و فقط دنبال گذراندن دروس بودند و شم مدیریتی هم ندارند نمیتوانند مدیران خوبی باشند و آنانکه از تجربیات مدیریتی استفاده کرده و ذاتا" علاقمند به اداره کردن بودند ولی در رشته مدیریت آموزش ندیده اند، گرچه نمره قبولی در مدیریت دارند چراکه هم ذاتا" روحیه مدیریتی دارند و میتوانند در این زمینه نقش آفرینی کنند و هم اینکه چون در رده ای از مدیریت قرار گرفته و دارای انگیزه لازم هستند، بخوبی از تجربیات استفاده میکنند و نمونه ی بارز آن همین وزیر بهداشت است. اما باید قبول کنیم اگر این مدیران در رشته مدیریت تخصص داشته باشند خیلی بهتر میتوانند مدیریت کنند.
سخن وزیر بسیار جالب بود و ای کاش اساتید مدیریت به سادگی از کنار آن نمیگذشتند و به آن توجه ویژه میکردند.این سخن نه تنها در وزارت بهداشت بلکه در سایر وزارتخانه ها و شرکتها نیز صدق میکند. در یک بیمارستان دهها متخصص در رشته های مختلف مشغول به کار هستند. اگر یک پزشک مدیر باشد فقط در یک رشته خاص تخصص دارد. مگر آن پزشک مدیر همه تخصصهای پزشکی را دارد؟ خیر. پس بهتر است تخصصی در فن اداره داشته باشد.
چگونگی کار با و به وسیله دیگران را در وهله اول بداند. خلاصه کلام این است که با توجه به پیچیدگیهای روز افزون در موسسات و بنگاهها و شرکتها و سازمانها، فراگیری مهارتهای مدیریتی بخصوص برای مدیران سطوح بالا امری اجتناب ناپذیر است و کسانی که میر هستند و ازتجربه خوبی برخوردارند باید مهارتهای مدیریتی را دز ضمن خدمت فراگیرند تا بتوانند بیش از پیش مفید باشند.اگر مشاهده میکنیم که برخی مدیران و صاحبان شرکتهای بزرگ دنیا در رشته مدیریت فارغ التحصیل نشدند به معنای ندانستن الفبای مدیریت نیست. آنها نیازی به مدرک ندارند بلکه نیاز به آگاهی دارند و در دوره های مدیریت شرکت نموده و شاگرد پرورش میدهند. ضعف تعدادی دانش آموخته مدیریت و قوت برخی مدیران مدیریت ناخوانده نباید باعث شود که خود را بی نیاز به دانستن و آموختن مدیریت بدانیم.