امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
حذف زبان فارسی، امروز با عنوان جدیدی در خاک افغانستان در حال اجرا شدن است.
چندی پیش حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، خواستار تدریس رشتههای پزشکی و علوم شامل جامعهشناسی، فلسفه و... در این کشور به زبان انگلیسی شد.
وی در رابطه با این تصمیم خود گفت: عامل عدم رشد اقتصادی ما این است که تحصیلات در رشتههای مهم به زبانی نیست که آموزش علوم به آن یا به دست آوردن کتاب آسان باشد.
کرزای گفت: دلیل این که دو کشور هند و پاکستان در رشتههای علمی پیشرفت کردهاند به این دلیل بوده است که آنان علوم را به زبان انگلیسی خواندهاند، مفید بودن زبان انگلیسی است که چنین تحولی را در هند و پاکستان ایجاد کرده، واین که کتابهای تحصیلی و تحقیقی به این زبان به سادگی و فراوانی پیدا میشود.
البته برخی کارشناسان معتقدند که این بار ردی از انگلیسها به صورت علنی دیده نمیشود و گروهی که در این میان بر روند چنین تصمیماتی از سوی برخی مقامات دولتی افغانستان تأثیر دارند، آمریکاییها هستند و کارکرد و برنامهریزی فرهنگی نیروهای آمریکایی در خاک این کشور امروز بسیار پررنگ تر از برنامههای نظامی و امنیتی آنان است و آن چیزی که امروز هدف اصلی آماج آنان قرار گرفته هویت و باور مردم افغان است نه خاک و خشخاش افغانستان.
اگر دیروز بریتانیا با زور اسلحه و علیرغم میل باطنی مردم هند توانست یکی از مهمترین مؤلفههای فرهنگی را از تاریخ هند پاک کند، امروز استعمار نو دیگر نمیتواند با همان رویه به خواستههایش برسد. امروز بهانههای دیگری همچون نبود منابع درسی به زبان فارسی در دانشگاهها به گوش میرسد. بهانهای جدید برای حذف زبان فارسی از میان قشر تحصیلکرده افغان که چند سال بعد از سیاستگذاران اصلی این کشور به شمار میآیند.
حال باید دید که انتخاب زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی در دانشگاههای افغانستان که علیرغم میل باطنی بسیاری از اهالی فرهنگ این کشور صورت میگیرد، میتواند مشکلی از مشکلات افغانها مرتفع کند یا تاریخ در خاک یک همسایه دیگر تکرار میشود؟ آیا بعد از چند سال باید زبان فارسی را در کتیبههای سنگی و کتابهای خطی به جامانده از میراث افغانها جست وجو کرد؟
از زمان غزنویان و کمی پیش از آن زبان فارسی داعیه دار فرهنگ، تمدن و علم در ممالک شرقی آسیا بود تا آنجا که در عهد صفویه علاوه بر ایران بزرگ که شامل ایران فعلی، افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان، زبان رسمی دربار گورکانیان هند نیز بوده است.
زبان فارسی در تمام این سالها مقابل هجوم دشمنان خارجی و غارت فرهنگی اقوام مهاجر و غیر مهاجر خم بر ابرو نیاورد و با وجود آنکه همانند هر زبان پویا و زنده دیگری، برخی از واژگان را به دل خود راه داد، تغییر نکرد تا اینکه به یکی از زبانهای پرمخاطب و شیرین در جهان مبدل شد که علاوه بر 110 میلیون نفر گویشور این زبان، تعداد زیادی از مردم غیرفارسیزبان هستند که به ادبیات این خطه علاقه خاصی دارند.
حادثه تلخ سال 1883 که دولت بریتانیا بر فرهنگ و زبان مردم هند وارد کرد را میتوان خسارت جبران ناپذیری به زبان فارسی و حتی گویش وران آن دانست که هنوز از حافظه تاریخ پاک نشده است، به طوری که امروز هر کس از شاعران و دلسوختگان زبان فارسی در ایران و هند سخن از عاقبت این زبان در هندوستان میکنند، جز ناراحتی و اظهار افسوس تصور دیگری از این واقعه ندارند.
وقتی فرزند اقبال لاهوری که سرودههایش در سالهای نه چندان دور بر سر زبانهای مردم پاکستان و ایران و افغانستان بود، حالا دیگر نمیتواند به زبان فارسی حرف بزند، بیشتر از آنکه نخبگان آنان تعجب کنند، افسوس میخورند به غربت زبانی که تا چند سال پیش هویت ملی این مردم بود.
حذف زبان فارسی که دومین زبان رسمی هندیها در قرن 19 میلادی بود و جایگزین کردن زبان انگلیسی به جای آن به بهانههای مختلف تیشهای بود که استعمارگر باسابقه بر پیکره زبان فارسی وارد کرد.
انگار تاریخ دارد تکرار میشود و همین حادثه تلخ، امروز با عنوان جدیدی در خاک افغانستان در حال اجرا شدن است.