امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
اصغر زارع کهنمویی*
اصلاحات پیش از هر حوزه دیگری، باید از درون اردوگاه اصلاحطلبان آغاز شود. اگر متولیان/مدعیان اصلاح، از اصلاح هراس/ابا داشته باشند، نمیتوان به اصلاح امور کشور امیدوار بود. پرهیز اصلاحطلبان از اصلاح، با ماهیت اصلاحات تناقض دارد. نمیتوان اصلاحطلب بود و اصولگراتر از هر اصولگرایی، بر استواری وضعیت فعلی در اردوگاه اصلاحات پای فشرد. بزرگان موثر و تصمیمگیر جبهه اصلاحات، باید برای تدوام موفق و موثر اصلاحات، جسارت به خرج دهند و اصلاحات را از رکود فعلی درآورند.
مقاومت در برابر «اصلاحات» بیش از هر جای دیگری باید در دل اصلاحات شکسته شود. متاسفانه عدهای بنابه مصالح شخصی و خانوادگی، اصلاحات را محل ثروتاندوزی و قدرتگیری جمع فامیل و دوستان کردهاند. آنان اصلاحطلبی را با فرصتطلبی و دموکراسیخواهی را با دلالی سیاسی اشتباه گرفتهاند. چگونه میتوان اصلاحطلب بود و هرگونه اصلاح را در نظام حزبی و سیستم بروکراتیک متعلق به خود نپذیرفت. آنان که اصلاحات را «شرکت سهامی خاصِ خانواده و دوستان» میدانند، چگونه و با چه استدلالی، جامه اصلاح میپوشند؟
کشور در آینده به هر سمتی که برود، در هر شرایطی که قرار بگیرد و هر شیرینی و تلخییی را تجربه کند، فرصت برای کار و فعالیت کسانی که متعلق و مسمی به «اصلاحطلب» هستند، محفوظ است. اصلاحطلبان هیچ زمانی، از پهنه سیاسی و اجتماعی این کشور، حذف نخواهند شد. این فرصت محتوم را بیشتر از اصلاحطلبان واقعی، فرصتطلبان فهمیدهاند و تلاش کردهاند، در جامه اصلاحات، به دروی امتیازات مشغول شوند و با رای مردم، به دلالی قدرت بپردازند. آنان در حجره آرزومندی اصلاحات برای خود دکان باز کردهاند و به بازاریابی سیاسی مشغولاند. فرصت همیشگی اصلاحطلبان برای حضورِ حتی حداقلی در عرصه قدرت سیاسی، اقتضا میکند که اصلاحطلبان در تمام حوزههای حزبی، مدیریتی، انتخاباتی، نگرشی و نگارشی دست به اصلاح اساسی بزنند.
در حوزه تحزب، لازم است دبیران کل احزاب اصلاحطلبان از خود بپرسند، برای چه باید بیست سال در سمت «دبیرکلی» باقی بمانند؟ آیا کسی یا کسانی غیر این رجال انگشتشمار، لایق دبیرکلی احزاب اصلاحطلب نیستند؟ چرا کنگرههای احزاب همواره صوری است و اعضای شورای مرکزی، پیشتر توسط افراد پرنفوذ تعیین میشوند؟ چرا از گسترش جامع و همهجانبه احزاب اصلاحطلب در سراسر کشور و در میان اقشار مختلف ناتوان هستید؟ یا ابا دارید؟ چرا دایره تحزب را اینقدر تنگ کردهاید و میلیونها جوان ایرانی را در حزب خود راه نمیدهید؟
در بعد نگرشی، اصلاحطلبان نیاز به پیرایش بنیادی نظام فکری خود دارند. سوال این است، چرا اصلاحطلبان صداهای جدید جامعه را نمیشوند؟ از جامعه در حال نوزایی، صداهای متنوع و متکثر بسیاری برمیخیزد، اصلاحات بهماهو اصلاحات نمیتواند گوش خود را بر این صداها ببندد. مگر میتوان اصلاحطلب بود و صدای نسلهای جدید را نشنید؟ کدام حزب و جریان اصلاحطلب، توانسته از میان جوانان پارک «آبوآتش» کسانی را جذب کند؟ از نوجوانانی که مجتمع تجاری کوروش چطور؟ گویا رجال پرنفوذ اصلاحات علاقهای قلبی به حضور جوانان در کنار خود ندارند و صرفا به تظاهر بسنده میکنند؟ اصلاحات تا کجا میخواهد رستاخیز فکری و فرهنگی زنان را تحمل کند؟ صدای گروههای قومی، اقلیتهای مذهبی و تمام گروههایی که بهنوعی در دایره «دیگری» قرار میگیرند، چطور؟ اساسا اصلاحات، «دیگران» را تا کجا به رسمیت میشناسد؟
اصلاحطلبان بیش از هر زمان دیگری به اصلاح در رفتار انتخاباتی خود نیاز دارند. افکار عمومی اگرچه اقبال قابل توجهی به لیست انتخاباتی آنان دارند، اما سوالات بنیادی و مهمی نیز مطرح میکنند. بیتوجهی به سوالات افکار عمومی، در نهایت به رویگردانی آنان منجر خواهد شد. افکار عمومی بهخصوص جوانان، به تصمیمگیران و اعضای موثر شورای سیاستگذاری چک سفید امضا ندادهاند. باید تصمیمهای مهم انتخاباتی، چگونگی بسته شدن فهرستها، هزینهکردها، واکنشهای انتخاباتی و...، کاملا شفاف شود. باید هر گونه شبهه خانوادهسالاری، رانتخواری، تبعیض، نوچهپروری، سهمخواهی و... رفع شود. اگر ابهامات جدی برطرف نشود، آینده غمانگیزی برای اصلاحات رقم خواهدخورد. شایسته است، شورای سیاستگذاری، شورای هماهنگی، شورای مشاوران و شخصیتهای تاثیرگذار به افکار عمومی طرفدار اصلاحطلبان پاسخهای قانعکننده ارائه کنند.
در بعد سیاسی، لازم است، رجال اصلاحطلب کمی شجاعت به خرج دهند. اگر مردانی از جنس اصلاحات بر شورا تکیه دادهاند، باید بهجای التماس برای عذرخواهی، گامی فراتر پیش بگذارند و شهردار را استیضاح کنند. ممکن است، طرح استیضاح با رای اصولگرایان، شکست بخورد و قالیباف به بهشت برگردد اما آنچه مهم است، عمل به تکلیف است. این سوال بزرگی است، چرا اصلاحطلبان با سکوت خود، مردم را ناامید میکنند؟ چرا بخش قابل توجهی از نمایندگان راهیافته به مجلس شورای اسلامی، روزه سکوت گرفتهاند؟ البته در برابر اکثریت ساکت، باید به اقلبت پرسروصدا اشاره کرد. متاسفانه برخی زبان تند و رویکرد رادیکال اتخاذ میکنند که این نیز، بهشدت نفی میشود. شجاعت به معنای رفتار و گفتار رادیکال و بارکردن هزینههای سنگین بر دوش اصلاحات نیست، شجاعت یعنی پرهیز همزمان از افراط و تفریط، از سکوت و فریاد و از بیاعتنایی و بیمبالاتی.
اصلاحات، امید همارهی ملت ما است. اگر اصلاحات در متن خود با ضد اصلاحات مواجه شود، امید به یأس مطلق تبدیل میشود. برای اینکه اصلاحات در ریل اصلاحات بماند یا به ریل اصلاحات برگردد، لازم است، اقدامی عملی و بنیادی در نگرش و عمل اصلاحطلبان صورت گیرد. باید دامنه اختلافها و تعارفها کم شود. باید آفتهای رنگارنگ آقازادگی، فامیلبازی، ویژهخواری، تبعیض، درشتگویی و تصمیمات غیرمسئولانه از دامن اصلاحات زدوده شود. باید بهخاطر کشور، نظام و مردم، مجدانه «اصلاحات» را اصلاح کرد. ناگفته پیدا است که این پیرایش بنیادی، شجاعت بسیار میخواهد. امید است بزرگان اصلاحات، شجاعت این پروژه ضروری را داشته باشند.
*روزنامه نگار