شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۵۸۲۲
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۲
 یک شاعر خوزستانی می‎گوید: در روزگار ما هر كودكی به صرف اين ‎كه توانايی تراشيدن مداد خود را داشته ادعای نظريه پردازی می‎كند و هر دختر بچه‎ای دلنوشته‎های شبانه خود را شعر می‎داند که اين آغاز تراژدی تلخ مخاطب‎انگاری به جای مخاطب محوری است. 

محمد جانبازان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ اظهار کرد: تحليل وضعيت مخاطب در ادوار مختلف تاريخی خود با چالش‎ها و بحران‎های متفاوت و مختلفی روبرو بوده است و عدم توجه به رخدادهای ارزشی و تبلور آن‎ها در سازوکارهای اجتماعی، اقتصادی و سياسی منجر به انحراف از سير دقيق آن خواهد شد. بررسی وضعيت و موقعيت تاريخی مخاطب شعر معاصر فارسی كه ديگر عنوان معاصر بودن برای آن با اندكی اشكال مواجه است و باتوجه به نگاه نيما يوشيج دچار نوعی دگرديسی در حوزه فهم و دريافت شده و ضرورت وقوع شعر را به نوعی تعهد اجتماعی صرف بدل كرده است خود به عنوان بحرانی در حوزه مخاطب‎شناسی يا مخاطب‎انگاری بدل خواهد شد كه در برخی از كاركردهای خود بر خلاف منظر و نظر نيمای بزرگ است و تميز ميان هر كدام از اين دو اصطلاح كليدی – مخاطب‎شناسی يا مخاطب‎انگاري-  ما را به دو سوی كاملا متفاوت رهنمون خواهد ساخت. 

وی توضیح داد: من برآنم كه نيما در پی آن بود تا هژمونی مالف از ميان برداشته شده تا امكان قرات‎های مختلف متن برای مخاطب‎های گوناگون شعر بوجود آيد. نگاه و اهميت جايگاه و رسالت اجتماعی شعر از منظر نيما باعث شد تا شعر از ميان طبقه مرفه و درباری بيرون آمده و توده‎ها نيز در ساخت و شكل‎گيری جهان ادبی نقش كنشگر را ايفا نمايند و نه اين‎كه به مثابه مصرف‎كنندگان صرف، تنها و به صورت منفعل به هر متن ادبی و غير ادبي تن دهند. عمدتا نه مخاطب امروز شعر فارسی مخاطبی است كه بدنبال درك دقيق موقعيتهای تاريخی خود باشد و نه اكنون ديگر به هنر به عنوان يك ارزش انسانی، تاريخی و اجتماعی نگريسته می‎شود. 

این شاعر افزود: نه شعر امروز- در عمده ترين شكل خود كه معمول نظر رسانه‎های مجازی است -  می‎تواند به دردهای عميق و زخم‎های دردناك اما سركوب‎شده بشر ايرانی امروز  پاسخی ژرف دهد و  در او كانونی امن را براي درك و دريافت بهتر و بيشتر حقيقت فراهم سازد و نه مخاطب امروز به دلايل متعدد اما مبرهن مخاطبی جدی براي نه تنها شعر بلكه هر حوزه جدی و عميق ديگر محسوب می‎گردد. 

وی ادامه داد: در اين ميان رسانه‎های مجازي به دلايل كاملا آشكار به بحران مخاطب در فهم عميق هنر از يك سو و ابتذال خواستگاه هنر ناب در نزد مخاطب از سوی ديگر و تبديل و تغيير وضعيت مخاطب از ساحت مخاطب كوشا و خوانا به مخاطب خاموش و منفعل دامن بسيار زده‎اند. اين ويژگی رفته‎رفته از حوزه مخاطب شناسی، ما را به حوزه مخاطب‎انگاری وارد ساخته و در تحليل خود در مواجه شدن با وضعيت مخاطب بجای توجه به كار كرد و تاثير مخاطب مسلح به سازوکار فهم- دريافت، بر روند فعال‎سازی معنای متن، به انفعال بی چون و چرای مخاطب‎انگاری كمك کرده است كه بدون سازوکار فهم-دريافت تنها در بهترين نوع خود به ايزوله كردن خود در ميان مجموعه اطلاعات سطحی و تقويمی همت گماشته و در هيچ ساحتی با نگاه دقيق و عميق و تحليلی او روبرو نيستيم. 

جانبازان یادآوری کرد: اين سطحی‎نگری دامنه در تمام ساحات زندگی بشر امروز دارد و شعر نيز بعنوان يكي از مهمترين ساحات بشر تاريخی كه همواره خود به مثابه گونه‎ای از مهمترين ارزشهای اجتماعی و انسانی مطرح بوده است را نيز در بر‎می‎گيرد؛ بشری كه به مدد جهان تكنوبيوالكترونيك با سرعت نور به سمت نامعلومی در حركت است و به گفته فردريش نيچه؛ خانه در دامنه امن آتش‎فشان بنا نهاده است. 

وی اظهار کرد: رسانه‎های گروهی به شكل اعم و رسانه هاي مجازي به شكل اخص با بفراموشي سپردن رسالت و تعهد اجتماعي،علمي و ارزشي خود در دامن زدن به آنچه بعنوان بحران مخاطب مطرح است نقش موثر داشته اند . در روزگاري كه هنر و فرهنگ با همسان شدن مغاك‎ها و به مدد رسانه‎ها و بدون هيچ گونه ژرف نگري در اختيار مخاطب قرار داده می‎‎شود رفته رفته اين همسان‎سازی به تبديل علايق به سلايق از يك سو و همسطح‎شدگی منظر مخاطب از سوی ديگر كمك شايانی كرده و در تبديل شدن مخاطب فعال به مخاطب مفعول و مصرفی كمك شايانی خواهد نمود. 

این شاعر افزود: فقدان تحليل دقيق، عدم امكان گفتمان‎های علمی و صريح، تعجيل در انتقال دانسته‎ها، تلاش در جهت همسو نمودن كليه مخاطبان برای فهم موضوع تبيين نشده، سرعت و عدم مراقبه در مجموعه اطلاعات منتقله، جايگزينی و ارزش آفرينی برای مجموعه محفوظات به جای مجموعه معلومات و دانستنيی‎ها  خود منجر به آن شده تا مخاطب امروز به واقعيتی زمانمند تبديل شود و در مواجه با كوران اطلاعات درست و نادرست، بدون مجهز شدن به سلاح نقد و تحليل تنها بعنوان كنشي منفعل تنها به دريافت فوج عظيمی از اطلاعات تحميلی تن داده و در نهايت نيز به موجودی مسخ شده بدل گردد كه توان تشخصی حقيقت را از وقايع و واقعيت ندارد. در اين ميان، رسانه‎های مجازی نه تنها سعر كه همه چيز را به كود مصرفی بدل می‎كنند. 

وی گفت: من بيش از آن‎كه مخاطب را مسبب اين فريب بدانم، رسانه‎ها را در دامن زدن به اين آسيب مورد هجوم و حمله قرار می‎دهم. شعر نير همانند ديگر ساحات از اين حيلت نادانی در امان نيست. دغدغه امروز منتقد نبود يا كمبود مخاطب برای شعر و يا هر حوزه ديگر نيست؛ در روزگاری كه ارزش يك برند خوراكی می‎تواند ميليون‎ها بار بيشتر از مجموعه شعر يك شاعر دردمند در عسرت باشد آسيب‎شناشی مخاطب ما را با بحران مخاطب روبرو می‎نمايد. بحرانی كه رسانه‎ها بزرگترين مسببين آن بوده‎اند و در همسو شدن تمام مغاک‎های فرهنگی نقش فعال ايفا نموده‎اند.

 جانبازان افزود: امروزه به ظاهر، مطالعه شعر در ميان مخاطبان به مدد فريب رسان‎ای مجازی فراوان شده است اما كدام مخاطب و كدام متن ادبي؟ اكنون اندكی مه همه جا را پوشانده و تميز بين حق و باطل دشوار است. امروز به دليل نبودن همان عوامل گفته‎شده در ابتدای مصاحبه، هر متن عاشقانه و سانتيمانتاليستی جای شعر ناب را گرفته و در اين كوران مطالب و سلايق، جای حقيقت و واقعيت عوض شده است. 

وی اضافه کرد: هر كودكی به صرف اين‎كه توانايی تراشيدن مداد خود را داشته ادعای نظريه پردازی می‎كند و هر دختر بچه‎ای دلنوشته‎های شبانه خود را شعر می‎داند و اين آغاز تراژدی تلخ مخاطب‎انگاری بجای مخاطب محوري در روزگار ما است. 

این شاعر خوزستانی تصریح کرد: رفته رفته دغدغه شاعران امروز- مراد شاعرانيست كه به اين فريب رسانه‎ای تن خواهند داد و به بازس شهرت دلخوشند- نه كشف حقيقت بلكه اقناع مخاطب خواهد بود و تنها برای رضای خاطر دوستان و كودكان دبستانی به نگارش متن‎های مبتذل تن خواهند داد. 

وی افزود: امروز به ظاهر شكل مطالعه شعر از فضای حقيقی (عالم كتاب و كتابت) به فضای مجازی تغيير مسير داده است و مخاطبان بجاي آن‎كه خود را محصور در كتاب و كتاب‎خانه ببينند، در حصار تكنولوژی به اشتراك واگويه‎های خود می‎پردازند، اما در مواجهه با اين پرسش شما بزرگترين سوالی كه مطرح می‎شود آن است كه از خود بپرسيم كدام مخاطب و كدام متن ادبی؟  

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار