مریم مقدم
بخشی از خانواده ها در گذشته در برخی ایام سال مانند تابستان و فصل تعطیلی مدارس فرزندان خود را نسبت به انجام فعالیت های اقتصادی یا آموختن حرفه ای متناسب با شرایط سنی و جسمانی آنها تشویق می کردند، این اقدام در راستای تربیت روحیه استقلال، خودباوری، توانمند سازی فرزندان بود چرا که اصولاً درآمد اندک آنها تأثیری بر بهبود وضعیت معیشت خانواده ها نداشت.
تفکر انگشت شمار خانواده هایی که در گذشته فرزندان خود را نسبت به انجام فعالیت اقتصادی تشویق می کردند را می توان ایده ای هنجار تلقی نمود؛ غالبیت خانواده ها فرزندان خود را در همان محدوده محل سکونت خود به انجام این گونه فعالیت ها وا می داشتند تا نظارت و مراقبت از آنها کمرنگ نشود و در عین حال از همان دوران کودکی آنان را آبدیده و مقاوم بار آورند.
با گذر زمان این ایده هنجار تبدیل به پدیده ای ناهنجار و غیر قابل انکار شد، هرچند آمار دقیق و مشخصی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد اما حقیقتی که به وضوح وجود دارد حضور این کودکان در جامعه است که برخلاف استانداردهای بین المللی حقوق بشر که انجام هرگونه فعالیت جسمانی سخت برای افراد زیر 18 سال را مردود می شمارد بر سر چهار راه ها اسپند دود می کنند، فال و گل می فروشند، دستمال بر شیشه های اتوموبیل ها می کشند، کفش واکس می زنند، نقش فرزند یتیم و گرسنه برخی مادرنماها را بازی می کنند و ...
این حقیقت برای دولتمردان و مسئولان نیز پذیرفته شده است تا جایی که وزیر بهداشت دولت تدبیر و امید طی دستورالعملی مراکز درمانی را مکلف به ارائه خدمات رایگان به کودکان کار می کند! شاید چنین حرکتی را بتوان مطلوب و مثبت ارزیابی کرد و تا حدودی از میزان نگرانی افراد بیدار جامعه برای سلامت جسمانی این کودکان کاسته شود اما چه کسی قرار است چه مجموعه ای را مکلف به مداوای آسیب های روحی این کودکان کند؟ عقده ها، تبعیض ها، اهمال کاری ها، تعلل ها، بی توجهی ها و کینه انباشت شده از تمامی این عوامل چه زمان و چگونه تخلیه خواهد شد؟
توانمندسازی اقتصادی والدین کودکان کار در کدام لایه از تبلیغات انتخاباتی مسئولان مدفون و مسکوت مانده است؟ بدون تردید ایجاد اشتغال برای خانواده های این افراد از اولویت های کاری مسئولان مرتبط باید باشد اما اگر به این معضل رسیدگی کرده اند پس دلیل حضور این کودکان در جامعه چیست؟ چه کسی و کدام نهاد پاسخگوی بازماندن آنها از تحصیل و خشونت های جسمی و روحی فراوانی که به آنها روا می گردد می باشد؟
در یک حکومت اسلامی شاید بتوان از کنار کارتن خواب ها، معتادان جوب نشین، بی خانمان ها، گورخواب ها و ... گذشت اما گذشتن از کنار کودکان کار چندان ساده نیست برای افرادی که نه بر اساس یک کاغذ بلکه بر اساس ذات و وجود خود مسئول هستند و دغدغه دارند! دغدغه داشتن خود نماد بارزی از مسئولیت پذیری است و اما.. کودکان کار دغدغه کدام مسئول هستند؟
مولای متقیان حضرت علی ( ع) در حکومت کفار از کودکان یتیم غافل نماند و امروزه در حکومتی اسلامی ذره ای غفلت کردن از کودکان یتیم مستضعف و بدتر از آنها کودکان کار با هر عذر و بهانه ای پذیرفته نیست و مساوات و برابری باید برای تمامی افراد جامعه برقرار گردد مگر اینکه کودکان کار را جزواین جامعه ندانیم! اما آیا با پاک کردن صورت مساله آن مساله حل می شود؟
صادر کردن یک دستورالعمل برای جمع آوری کودکان کار شاید ساده باشد اما نه تنها درمان نیست که مسکن هم نیست! چه کسی متقبل هزینه هایی می شود که کارکرد این کودکان بخشی از آنها را تامین می سازد؟ چه کسی راه سواستفاده اجاره کنندگان کودکان خانواده های مستضعف و تبدیل آنها به کودکان کار را می بندد؟
چه کسی و کدام نهاد تاکنون دستورالعملی صادر کرده و مشاغل مجاز برای کودکان را اعلام کرده است تا کودکان به انجام کارهای سخت و بعضاً غیر قانونی واداشته نشوند؟
واقعیتی که نمی توان انکار کرد این است که هر فردی مسئولیتی را بپذیرد و در دوره مدیریت او حقی تضییع شود اما خود را با سرابی مانند در رفاه بودن خانواده و صیانت از فرزندانش آرام کند در آینده ای نه چندان دور بازخورد عملکرد خود را به عینه مشاهده خواهد کرد.
طرح توانمندسازی خانواده های کودکان کار باید با جدیت پیگیری و اجرایی شود، مددیاران بهزیستی و نهادهای مرتبط باید هرچه زودتر نسبت به پایش و سنجش میزان سلامت روحی و روانی کودکان کار اقدام کنند، خانواده ها باید آموزش های لازم در خصوص خطراتی که فرزندان آنها را تهدید می کند و آینده مبهم آنان را دریافت کنند.
کودکان کار کودکان این کشور و نسلی هستند که آینده این مملکت را در کنار هم نسلان خود خواهند ساخت برای آینده این مملکت باید نگران بود که اگر دغدغه ای وجود نداشته باشد آینده افتخار آمیزی نیز وجود نخواهد داشت و بدون تردید نسل حاضر نسبت به تک تک اتفاقات و رویدادهای آینده مسئول هستند.