شوشان: انتخابات اخیر شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان خوزستان بار دیگر نام سید جابر موسوی رئيس اسبق شوراي هماهنگي اصلاح طلبان خوزستان را به میان کشید و انتقادات و شائبه های متعددی پیرامون احزاب تک نفره تا تلاش برای مهندسی کردن انتخابات شورای سیاستگذاری و ... مطرح شد.
در همین زمینه سید جابر موسوی با حضور در تحریه شوشان ، پاسخگوی برخی از این شائبه ها و انتقادات بود و در کنار آن نیز گریزی به فرایند انتخاب استاندار ، شکل گیری شورای سیاستگذاری ، وضعیت احزاب در کشور و همچنین دو انتخابات مهم پیش رو داشت.
بخش اولین مصاحبه شوشان با سید جابر موسوی در ذیل می آید و بخش دوم نیز که ادامه مباحث فرآیند انتخاب استاندار ، شورای هماهنگی ، لیست های شورایی و ... است نیز در بخش دوم مصاحبه به آن اشاره خواهد شد.
انتقادی که در برخی محافل مطرح می شود و از آن به عنوان یک آسیب یاد می شود وجود احزاب اصلاح طلب تک نفره در خوزستان و عضويتشان در شوراي هماهنگي احزاب است. گفته می شود یکی از علل پیدایش این احزاب تک نفره توصیه هاي شما و معرفی برخی از دوستان و نزدیکان تان برای دبیری اين احزاب بوده است؟ تا چه حد این انتقاد را قبول دارید؟
در ابتدا باید بگویم که روحیه کار جمعی در کشور ضعیف است. به عنوان یک خصلت فرهنگی و سیاسی ، چنین روحیه ای در خوزستان و کشور کمتر دیده می شود. اگر ویژگی کار جمعی وجود داشت نباید این همه حزب تشکیل می شد. ایده آل آن است که سه یا چهار حزب قدرتمند از طیف اصولگرا و اصلاح طلب یا جریان میانه تشکیل شود و دیگر شاهد این همه حزب نباشیم. بنابراین تشکیل این همه حزب ، ایراد به بنده و یا دیگران نیست بلکه یک خصلت است و نشان دهنده ضعف در کل کشور به دلیل عدم اعتقاد به کار جمعی است.
نکته دوم اینکه ، احزاب در کشور تقویت نمی شوند و حمایتی از آنها صورت نمی گیرد. کار حزبی برای افراد هزینه دارد و به همین دلیل شاهد شکل گیری احزابی با اعضای اندک هستیم. بنابر این افرادی که مدعی هستند و از احزاب تک نفره انتقاد می کنند چرا خود وارد احزاب نمی شوند؟! چرا یک حزب تشکیل نمی دهند؟ البته احزاب از نظر فراگیری متفاوت هستند اما هیچ حزب تک نفره ای هم در خوزستان نداریم . حداقل یک نفره نیستند. آیا سایر احزاب یک حزب فراگیر و قوی هستند؟
اینکه عده ای می گویند سید جابر موسوی بر احزاب کشور تاثیر گذار است و به قول خودشان احزاب را مدیریت می کند به جای نگرانی جای خوشحالی دارد! یعنی اینقدر قدرت دارم که احزاب کشور را هم مدیرت کنم ؟! اگر اینگونه است به جای کارشکنی و انتقاد باید دیگران هم در این امر مرا کمک کنند تا ظرفیتی برای استان ایجاد شود.
متاسفانه نتیجه این ادعاها و اختلاف افکنی ها را در سال 84 مشاهده کردیم. همین نوع ادعاها باعث شد که هرکسی راه خودش را برود و در نهایت نیز احمدی نژاد بر سر کار آمد! اینکه می گویند بنده در احزاب مهره چینی می کنم درست نیست، اما مورد مشورت قرار می گیرم. آیا حق اظهارنظر ندارم ؟ آیا اگر کسی نظر و مشورتی از شما خواست دریغ می کنید؟!
شاید هم برخی معتقدند که نباید نظر دهم ! آقای شاهینی بر اساس ادعای خودشان مگر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیست ؟ مگر سال هاي سال رئیس حزب کارگزاران خوزستان نبود؟ آیا این افراد با توجه به سمتی که داشتند دنبال مهره چینی نبودند؟ غیر از من آیا دیگران دنبال این نبودند که حزب کارگزاران براي خوزستان تشکیل بدهند و افراد خودشان را بگذارند؟ رئیس حزب کارگزاران خوزستان که بنده نبودم . سال ها آقای شاهینی رییس بودند و بنابراین آنها باید جواب دهند نه من!
گفته می شود افرادی همچون فضیلت پور، غدیرپور، ممبيني، خوشکام و ... توسط شما برای دبيري چند حزب و تشكل به تهران معرفی شده اند؟ آيا اين ادعا را قبول دارید؟
من عرض می کنم آیا دیگران معرفی نکردند؟ چند حزب فراگیر وجود دارد؟ چند تشکل فراگیر با سابقه وجود دارد؟
افرادی که منتقد من هستند و دم از وجود احزاب تک نفره در خوزستان می زنند چرا خود وارد احزاب نمی شوند و یا حزب تشکیل نمی دهند؟ باید پرسید چرا این افراد به دنبال تضعیف احزاب و یا به قول خودشان احزاب تک نفره هستند؟! در هر جایی که نظری از من خواسته شده ، نظر و مشورت داده ام . اگر این نظر و مشورت اشکالی دارد دوستان بفرمایند.
گفته می شود افرادی که شما به عنوان دبیران احزاب استانی معرفی کرده اید و در حال حاضر عضو شوراي هماهنگي احزاب اصلاح طلب خوزستان شده اند، سابقه چندان اصلاح طلبی نسبت به سایرین ندارند و به عبارت دیگر ، از شاخصه های پایین تری نسبت به ديگراني كه دبير حزبي نيستند برخوردارند.
ورود بنده در این زمینه ، صرفا مشورتی است. وقتی نظری از شما می خواهند شرایطی هم در نظر گرفته می شود. به عنوان نمونه ، قومیت ، جنسیت و ... در این نظرها باید رعایت شود. شما بفرماید چند خانم حاضر به کار حزبی در خوزستان هستند؟! به فرض آنکه دبیران چند حزب را هم بنده مشخص کرده باشم آیا مابقی احزاب را هم من مشخص کرده ام؟! کسانی که ادعا دارند چرا وارد احزاب نمی شوند. ذکر این نکته هم ضروری است که هیچ فامیل و یا همشهری را برای دبیری احزاب توصیه نکرده ام . در حزب کارگزاران خوزستان کدام یک از اعضا فامیل من است؟
درست است كه فاميلتان نيستند اما گفته می شود افراد نزدیک به خود را كه مشخصا فقط با خودتان هماهنگ هستند را معرفی کرده اید؟
طبیعی است که در یک نظرخواهی و مشورت ، افراد نزدیک به خود را معرفی کنم چرا که شناخت کافی از این افراد دارم. به عنوان نمونه ، در مبحث حزب کارگزاران ، افراد مختلفی فعال بودند. آقای سید زین العابدین موسوی لیست داد . آقای حاجی زاده لیست داد و پیگیری کرد. آقای شاهینی هم که خود مدعی بود. چرا این افرادی که اکنون نقد می کنند تا پیش از تشکیل هیات رییسه منتقد نبودند؟
منتقدان شما می گویند با کمک آقای محمدرضا بهمنی نماينده اسبق رامهرمز كه عضو شورای مرکزی حزب همبستگی مركز، همچنين عضو انجمن اسلامي مهندسان كشور است، چینش دبيران شعبه هاي استاني اين دو تشكل در خوزستان را انجام دادید. چنین ادعایی صحت دارد؟
قبلا هم خدمت تان عرض کردم. نظر من صرفا مشورتی بوده است. درست هم نیست اسم افراد برده شود. مسئولین آن احزاب از من نظر خواستند بنده هم معرفی کردم. حتما بنده را به عنوان طرف مشورت قبول داشتند كه از بنده جهت معرفي دبيران آن احزاب در خوزستان نظر خواستند.
اگر مایل باشید گذری بر انتخابات مجلس شورای اسلامی در اهواز داشته باشیم. در دور اول انتخابات محمد رضا شجاعی به عنوان رییس ستاد ائتلاف امید اهواز انتخاب شد. انتخاب شجاعی در حالی بود که افراد باسابقه و صاحب نفوذ دیگری نیز بودند. دلیل انتخاب شجاعی با توجه به سابقه نسبتا اندكش چه بود؟
برای پی بردن به دلیل این انتخاب ، باید به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 برگردیم که مرحوم آیت الله هاشمی نیز کاندیدا بود. قبل از رد صلاحیت آقای هاشمی ، همه راغب بودند که مسئولیت ستاد ایشان را برعهده بگیرند. هاشمی که رد صلاحیت شد عده ی زیادی صحنه را خالی کردند و ستاد روحانی نیز خالی شد چرا که ناامید شده بودند. پس از رد صلاحیت هاشمی ، در انجمن اسلامی معلمان جلسه ای با حضور مجید انصاری ، قدرت الله علیخانی و ... برگزار شد. بنده یکی از افرادی بودم که گفتم اصرار کردم که نباید با انتخابات قهر کرد و باید همگی تلاش نماییم تا به گزینه ی واحدی برسیم. در آن زمان از رییس دولت اصلاحات خواستیم که رسالت تاریخی اش را انجام دهد و ورود کند و امید را به مردم برگرداند. نتیجه آن شد که روحانی که خواستگاهی اصولگرایی هم داشت به عنوان کاندیدای مورد اجماع معرفی شد.
در آن زمان ، در اهواز معاون ستاد دکتر روحانی بودم. در آن زمان محمد رضا شجاعی تحت عنوان حزب کارگزاران از جمله افرادی بود که در ستاد مرحوم هاشمی فعال بود. در دور اول انتخابات مجلس برای ریاست ستاد ائتلاف امید اهواز سراغ افراد زیادی رفتیم. به جهت امانت اسم نمی آورم. می گفتند که به خاطر رد صلاحیت ها حاضر به آمدن نیستند ! محمد رضا شجاعی در آن شرایط ، مسئولیت را قبول کرد و به نظر من هم موفق بود چرا که رقبای قوی نتوانستند در مرحله اول انتخابات وارد شوند و سه عضو لیست امید به مرحله دوم رفتند.
چه اتفاقی افتاد که وقتی سه نفر از لیست امید به مرحله دوم رفتند، شجاعی از رياست ستاد اصلاح طلبان اهواز برکنار و دسومی جایگزین ایشان شد؟
در عالم سیاست کار جمعی باید کرد. رقبای قدرتمندی داشتیم. دو نفر از کاندیداهای لیست امید از برادران عرب بودند. تحلیل دوستان این بود که اگر یکی از دوستان عرب بیاد و رئیس ستاد اهواز شود بهتر است. بنده نیز تصمیم جمعی را پذیرفتم.
شما با این تصمیم موافق بودید یا این گزینه بر شما تحمیل شد؟
بله . قبول کردم، اگر هم نمی خواستم نمی توانستم قبول نکنم چرا که یک تصمیم جمعی بود. در کار جمعی باید از نظرات شخصی گذشت. پس از اینکه دسومی رییس ستاد شد ، آقای شجاعی نیز معاون ستاد شدند.
در آن مقطع اینگونه به نظر می رسید که پس از انتخاب دسومی ، حضور شما در ستاد اهواز کمرنگ شد. آيا اینگونه بود؟
کمرنگ شدن حضورم در ستاد انتخابات اهواز ، به معنای کم شدن فعالیت نیست. در ستاد استان کارهای ستاد اهواز را هم پشتیبانی می کردیم. در این دوره بیشترین همایش ها و سخنرانی ها در سراسر خوزستان برگزار شد. اگر هم احساس می شود حضورم در ستاد اهواز کمرنگ شده بود می خواستم به قول معروف دخالت نشود که به پیشرفت کار آسیب وارد نشود.
پس از انتخابات و راهیابی پنج نماینده لیست امید به مجلس شورای اسلامی، به مرور زمان شاهد جدایی برخی این نمایندگان از لیست امید بودیم. به عنوان مثال گلمرادی نماینده ماهشهر از لیست امید جدا شد و به فراکسیون ولایت پیوست. دیگر نمایندگان لیست امید نیز ارتباط شان کم شد و حتی شاهد رفتارهای خلاف لیست امید بودیم. علت جدایی و رفتارهای خلاف لیست امید چیست؟
در عالم سیاست باید اولویت بندی کرد. کاندیدهای متعدد و قدرتمندی داشتیم . وقتی همه آنها رد صلاحیت شدند شما باید خیر الموجودین را انتخاب می کردیم و از افرادی حمایت می شد که حداقل شرایط ها را داشته باشند. در مجموع ، از عملکرد لیست امید در همراهی با دولت رضایت نسبی داریم. نگرانی ما از عملکرد نماینده ها در حوزه استانی بخصوص در بحث انتصابات است. انتظار داریم هماهنگی بیشتری هم با هم داشته باشند و ارتباط بیشتری نیز با حامیان شان برقرار کنند.
چند هفته پس از انتخابات مجلس و ورود سه نماینده لیست امید اهواز به مجلس ، عبدالحسن مقتدایی برکنار شد. در انتخاب جایگزین مقتدایی این شائبه مطرح شده که برخی از لیدرهاي اصلاح طلب خوزستان از جمله شما ، دنبال یک گزینه غیربومی براي كرسي استانداري بودید. آیا این امر صحت دارد؟
موافق استاندار شدن آقای مقتدایی نبودم. نمی گویم که مقتدایی استاندار توانمندی نبود اما مقتدایی در خوزستان به دلایل مختلف نمی توانست موفق باشد. البته وی در هرمزگان موفق عمل کرد. کما اینکه با من مشورت شد و در مورد استانداری مقتدایی برای استان فارس نظرخواهی شد و جواب من نیز مثبت بود چرا که معتقدم بودم مقتدایی در استان فارس هم می توانست موفق عمل کند. در خوزستان یک استاندار بومی را مثال بزنید که دچار چالش نشده باشد. تضادها در خوزستان زیاد است.
ساختار و شرایط استان خوزستان متفاوت با دیگر استان هاست. مقتدایی در استان خوزستان نمی توانست موفق باشد بنا به دلایل مختلف. مقتدایی اشکال دیگرش این بود که با ذهنیت آمده بود و یک طیفی از فعالین سیاسی را نادیده گرفت. ایشان در جلسه ای با اعضای ستاد روحانی اعلام کرد که آقایان تشریف ببرند خانه هایشان ! اما دریغ از یک تماس ، دریغ از یک مشورت.
با این وجود حتی یک بار هم در پیش مقامات و مسئولین کشوری مقتدایی را تضعیف نکردم. تا این اواخر که انتقاد کردم. فقط این انتقاد کردم که نمی شود با حذف بخشی از فعالین ، استان را مدیريت کرد و این رویه به ضرر استان است. اگر مقتدایی بعد از انتخابات مجلس ارتباطش را با فعالین سیاسی و ستاد بهبهود می بخشید بی شک برکنار نمی شد. این نکته را هم بگویم که چه در زمان مقتدایی و چه در زمان شریعتی برای شرکت در جلسات به استانداری نرفتم. حتی وقتی هم روحانی به اهواز آمد ، نرفتم . من یک معلم هستم نه سیاهی لشکر و یا مدیحه گو!
در زمان انتخاب شریعتی به عنوان استاندار ، یک مسئولیت حقوقی داشتم. هم رییس ستاد انتخابات بودم و هم رییس شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب استان. اما نظر شخصی من که همیشه هم بیان کرده ام ، این است که اولویت اولم منافع استان است. همه حرفم این بود کسی بهتر است استاندار خوزستان شود که حداقل در حد یک وزیر باشد! سابقه کار اجرایی داشته باشد! برای خودم شاخص داشتم. من فقط به فکر اینکه یک اصلاح طلب استاندار شود نبودم، الانم هم نیستم. ترجیح می دهم یک اصولگرای منطقی همراه با دولت و یا یک تکنوکرات توانمند در مقایسه با یک اصلاح طلب که توانایی ندارد مسئولیت داشته باشد!
پس بنده اصلا و ابدا سلبی عمل نکردم، ایجابی عمل کردم. الان هم اعلام می کنم کاندیدای بنده براي استانداري خوزستان آقای شریعتی نبود.
واقعا دنبال فردی بودم که این شاخص ها را داشته باشد ؛ در حد یک وزیر. مثلا در بین خوزستانی ها دکتر بخشنده اولویتم بود. به جز این گزینه ، نظرم این بود که یکی از وزرای سابق یا کسی که حداقل دو دوره استاندار موفق در کار اجرایی داشته باشد ، استاندار خوزستان شود. در حال حاضر مشکل اصلی معیشت مردم و اشتغال است. خود آقای شریعتی شاهد است. در آخرین جلسه براي تعيين استاندار باز نظرم این بود اما گفتم حالا که آقای شریعتی مطرح شده ما نیز مخالفتی نداریم.
آیا در زمان انتخاب استاندار ، نشستی با گزینه های غیر بومی جهت تصدی استانداری خوزستان داشتید؟ از جمله آقاي زبردست یا احمدی ؟
ابداً در این زمینه نشستی نداشتم. با هیچ گزینه غیر بومی نشستی نداشتم. اگر یک گزینه غیر بومی که شاخص های مورد نظر بنده را داشت ، موافق بودم و تعارفی ندارم، اگر کسی می گوید که با گزینه های غیربومی نشسته ام با دلیل و مدرک ثابت کند. شفاف تر از این نمی توانم بگویم.
بخش دوم این مصاحبه بزودی منتشر می شود...