مدام فکر میکردم، چقدر خوب است اگر کمی از هزینههایی که صرف روز چهارشنبه سوری میشود و امسال قرار است نشود را به دست نیازمندان برسانیم. با این فکر بود که یک پست روی صفحه شخصی خودم در اینستاگرام گذاشتم و با دادن شماره حساب، از دوستان و همراهانم خواستم کمک های مادی را به آن واریز کنند تا صرف خرید بسته های ارزاق کنیم.
اگر مشهور شوید چه کار خواهید کرد؟ برای جامعهتان چه کار خواهید کرد؟ آیا اصلا به چنین موضوعاتی اندیشیده یا دربارهشان تخیل کردهاید؟ شاید این مسائل برایتان جدی به نظر نرسد، ولی احتمالا با خواندن این مطلب دیدگاهتان تغییر خواهد کرد و پی خواهید برد، کمتر هستند افرادی که به شهرت رسیدهاند و پاسخ پرسش های فوق را میدانند.
به گزارش «تابناک»، در روزهای پایانی اسفند و ساعات کوتاهی که تا نوروز مانده، در حالی که بسیاریمان مشغول رتق و فتق امور مرتبط با این جشن باستانی یا حتی تدارک سفر هستیم، یکی از مجریان تلویزیونی شرایطی را سپری میکند که تا یک هفته پیش اصلا تصورش را هم نمیکرد. وضعیتی فوق العاده ویژه که برایش بسیار شیرین و دلپسند است اما هم بر شدت و عمق رنجهایش افزوده و هم آنچنان بار مسئولیتی بر شانههایش قرار داده که نگرانش میکند.
صحبت درباره خانم «المیرا شریفیمقدم»، گوینده خبر است. گویندهای که بسیاریمان بغض در گلویش هنگام خواندن خبر فاجعه منا و جان باختن شمار زیادی از هموطنانمان را از یاد نبردهایم. این را میشود از استقبال پر شور کاربران فضای مجازی از پست هفته گذشته وی در صفحه شخصیاش در اینستاگرام دریافت که زندگی وی را وارد فضای متفاوتی کرده است.
پستی که به محرومیت گروهی از هموطنانمان اشاره داشت که در حومه بومهن به سختی روزگار میگذرانند و خانم گوینده تلاش کرد با اعلام شماره حساب و درخواست از فالوئرهایش برای واریز کمک های نقدی خود، برای چهل خانواده محروم بومهنی بستههای نوروزی تهیه کند اما آنقدر با استقبال کاربران مواجه شد که حالا چند روزی است خانم مجری بیمارستانهای شهر را بالا و پایین میکند!
شاید بهتر باشد روایت ماجرا را از زبان خود شریفیمقدم بخوانید؛ فردی که حضور در بخشهای خبری رسانه ملی و اجرای برنامههای مرتبط با آن، برایش شهرتی فراهم آورده که صرف آن در مسیر خیر، اتفاقات شیرین و دلچسب زیادی رقم زده و در حال رقم زدن است. آنقدر که میشود اقدام این مجری رئوف را برای دیگر چهره های سرشناس مثال زد و از ایشان خواست پشتوانه اعتباری که در جامعه و میان مردم یافتهاند، برای کمک به حال نیازمندان و محرومان به کار گیرند.
کاری که شاید بسیاری از ایشان علاقه مند به انجامش هم باشند اما چون گمان نمیکنند با استقبال گسترده مردم مواجه شود، امتحانش نیز نکردهاند. وضعیتی مشابه آنچه شریفیمقدم تا یک هفته پیش داشت و این گونه توضیحش میدهد: درست یک هفته پیش بود که با توجه به نزدیک بودن چهارشنبه سوری، دربارهاش فکر میکردم که چیزی به ذهنم رسید. بارها و بارها از خیلیها شنیده بودم که بعضیها برای چهارشنبه سوری اعداد زیادی هزینه میکنند تا انواع ترقهها و وسایل آتش بازی تهیه کنند، در حالی که خیلی از هموطنانمان با دریافت چنین مبالغی میتوانند در نوروز اوضاع و احول بهتری داشته باشند.
من البته عضو کمپین «نه به چهارشنبه سوری خطرناک» هم هستم که بعد از حادثه پلاسکو شکل گرفت تا ادای دینی به آتش نشانان شهید و احترام و مراقبت از همکاران ایشان باشد. به همین دلیل مدام فکر میکردم که چقدر خوب است اگر کمی از هزینههایی که صرف روز چهارشنبه سوری میشود و امسال قرار است نشود را به دست نیازمندان برسانیم. با این فکر بود که یک پست روی صفحه شخصی خودم در اینستاگرام گذاشتم و با دادن شماره حساب، از دوستان و همراهانم خواستم کمک های مادی را به آن واریز نمایند تا صرف خرید بسته های ارزاق کنیم.
قبل از آن هم از همکاران و دوستانم خواستم نیازمندانی را که میشناسند، معرفی کنند و به واسطه راهنمایی ایشان، به شماری از هموطنان محروممان در حومه بومهن رسیدم. پیش فرضمان هم این بود که بتوانیم مبالغی جمع آوری کرده و برای چهل خانواده بسته ارزاق تهیه کنیم اما آنقدر از این پیشنهاد استقبال شد که همه چیز تغییر کرد.
وقتی حسابم را بررسی کردم تا ببینم چقدر پول به آن واریز شده، با عددی مواجه شدم که شگفتزدهام کرد. تصور نمیکردم مردم اینقدر با این پیشنهاد همراهی کنند که چند ده میلیون تومان جمع شود. مبلغی که خیلی بیشتر از آن چیزی بود که برای تهیه بسته های ارزاق نیازمندش بودیم و اینجا بود که فکر کردیم باقی آن را در راه دیگری صرف نماییم.
اول تعداد بستهها ارزاق را به 50 عدد افزایش دادیم و به همراه چند تن از دوستان کار تهیه و بسته بندی آنها را شروع کردیم و بعد با همفکری به این نتیجه رسیدیم که مابقی مبالغ گردآوری شده را صرف پرداخت هزینههای درمان کودکان مبتلا به بیماری هایی مانند سرطان یا کودکان نیازمند پیوند نماییم.
البته در تمامی این فرایند تلاش کردم با انتشار پست ها و تصاویری در صفحه شخصیام، هم از مردمی که بانی این اتفاق نیکو شدند تشکر کنم و هم درباره کارهایی که در حال انجام است، به ایشان گزارش دادهام. هرچند پیامهای فراوانی از مردم دریافت میکنم که آنقدر با محبت هستند که میگویند نیازی به گزارش دادن نیست که با سپاس فراوان از ایشان، احساس میکنم لازم است همه امور را مثل روز اول با شفافیت پیش ببرم.
همه اینها در حالی انجام میشود که همچنان سیل کمک های مردمی ادامه دارد؛ آنقدر که شاید باور نکنید، هرچقدر در این روزها هزینهکردهام، باز به شماره حسابی که به این کار اختصاص دادهام بازگشته است. این موضوع در کنار خوبی هایش، به شدت نگرانم کرده، زیرا بار مسئولیت سنگینی روی شانههایم قرار گرفته که انتظارش را نداشتم.
اولش فکر میکردم نهایتا این کار یک هفته زمان خواهد برد و تمام خواهد شد اما آنقدر استقبال مردم وسیع بود که حالا احساس میکنم لازم است از عدهای کمک بگیرم و آن را به قدرت در آینده هم ادامه بدهم. یعنی فعلا روی هزینه کردن این مبالغ برای اهداف تعیین شده و گزارش دادن به مردم متمرکز هستم و بعد از عید انشاءالله با همفکری و همراهی چند نفر دیگر، کار بزرگتری را در دستور کار قرار خواهیم داد.
باور کنید در این هفته آنقدر پیام های امید بخش و حمایتی از جانب مردم و حتی برخی همکاران و هنرمندان دریافت کردهام که خواهان ادامه این اقدام هستند، شرمنده اعتماد همه شدهام و انرژی فراوانی گرفته و برای ادامه کار احساس مسئولیت بیشتری میکنم. مخصوصا که لابلای پیامهای رسیده، هستند هموطنانانی که با مشکلات مختلف دست به گریبان هستند و نیاز به کمک و همراهی دارند.