محمدسعید بهوندی
همانگونه که همه می دانیم، رهبری معظم انقلاب پیش از ایام ثبت نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری بر اساس حکمت و مصلحت نظام اسلامی و مدیریت اجرایی کشور، جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد ریاست هشت ساله دولت قبل را توصیه ای مشفقانه نموده و ایشان را از وارد شدن به این انتخابات بعنوان نامزد ریاست جمهوری به تعبیری منع نمودند.
رهبری معظم در توصیه ی شفاف خود به ایشان فرمودند(قریب بدین مضمون): که این کار به این دلیل انجام میشود که؛ نمی خواهند انتخابات مهم و حیاتی ریاست جمهوری به حالت دوقطبی درافتاده و در این خصوص کشور دچار گرفتاری و خسارت شود. اما منظور از دو قطبی چیست؟ آیا مقصود آن است که نباید انتخابات بصورت مبارزه چپ و راست یا اصلاح طلب و اصول گرا بر سر تصاحب این پست درآید؟ اگر چنین مقصودی باشد، که همیشه اینگونه بوده و هم اکنون نیز اینگونه خواهد بود.
بنا بر تحلیل اینجانب؛ مقام معظم رهبری مبارزات انتخاباتی جناحهای موجود در کشور را با هر نام و عنوان که نامیده شوند، مبارزات درونی یک ایده و مشرب دانسته و همه را حداکثر در دایره ی همین نظام اسلامی تعریف می نمایند. اما تحرکات اخیر جناب دکتر محمود احمدی نژاد و همکارانش را در سالهای اخیر و خصوصا در زمانی که پیش از ایام قانونی تبلیغات ریاست جمهوری به اقصی نقاط کشور مسافرت کرده و به تبیین دیدگاهها و مواضع مختلف خود پرداخته، بدلیل مشکوک بودن و بر زبان راندن مواضعی غیر شفاف و چند پهلو، لابد خارج از دایره ی اهداف و برنامه های نظام اسلامی دانسته و آنرا قطب دیگری در مقابل قطب واحد اسلامی تعبیر نموده است. لذا آنرا نه تنها لازم بلکه غیر ضرور دانسته و پیش از شکل گیری و قوام یافتن، بنابر مصالح اسلامی آنرا مسدود نموده است. این دیدگاه و مقصود مقام معظم رهبری نه تنها مایه ی تعجب و پرسش نخواهد بود، بلکه با اهداف هر نظامی که برای مدیریت یک جامعه دارای برنامه ی مشخص و مدون است مطابقت دارد.
امروزه در تمامی نظامهای مدیریتی حاکم بر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، علیرغم اینکه ممکن است احزاب متعددی بر سر بدست گرفتن قدرت اجرایی مبارزاتی طولانی، سخت و نفس گیر داشته باشند، ولی بدون شک تعریف واحدی از منافع ملی را برای کشورشان دنبال نموده و بر سر آن حاضر نیستند کوچکترین معامله ای را انجام دهند و لذا همواره در جهت به ثمر نشستن این اهداف تلاش می نمایند. هر چند ممکن و همچنین طبیعی است که روشها و راههای رسیدن به این اهدافی که بر سر آنها وحدت عقیده و نظر دارند، هر کدام با دیگری متفاوت باشند.
نظام اسلامی ما بعنوان یکی از نظامهای سیاسی و مهمتر از آن اعتقادی شناخته شده در جهان، از این قاعده ی پذیرفته شده، تجربه شده و معقول مستثنی نیست و برای رسیدن به اهداف خود به هیچ عنوان حاضر نیست تحت هر نام، عنوان و بهانه ای وارد معامله گردد.
امروزه درست است که جناحی تحت عنوان «اصول گرا» برای بدست گرفتن مدیریت اجرایی کشور دارای مبانی نظری و عملی مختص به خود است و شاید به هیچ عنوان حاضر نباشد، از آن دست بردارد و یا جناح دیگری تحت عنوان «اصلاح طلب» نیز دارای اصولی است که بنا بر این اصول شناخته شده، بدنبال اجرای راه و روش خود برای رسیدن به اهدافی است که تبیین نموده است. ولی باید دانست که؛ هر دو جناح با قبول قانون اساسی بعنوان میثاق ملی و همچنین مبانی دینی و الهی مبتنی بر فقه اسلامی و همچنین وحدت اسلامی و یکپارچگی ملی و تعریف منافع ملی در همین چهارچوب، در نگاه اکثریت اندیشمندان و مردم، در یک دایره ی واحد دیده، شناخته و دانسته میشوند. پس بنابراین اگر چنانچه مقام معظم رهبری در این برهه از زمان و ایام انتخابات مهم و سرنوشت ساز ریاست جمهوری، بنا بر تشخیص درست، حکیمانه و هوشیارانه ی خود از دو قطبی شدن فضای سیاسی و فرهنگی کشور در ایام انتخابات جلوگیری می نماید، حاکی از اهمیت و حیاتی بودن آن است.
امیدوارم این تحلیل بتواند مخاطبان و خوانندگان آگاه و ارجمند را در جهت درک بهتر و عمیق تر فضای انتخاباتی کشور کمک نموده و همراهی و همدلی آنان را در شکل گیری و انجام انتخاباتی شایسته در حد و اندازه های فهم و فرهنگ والای مردم کشورمان جلب نماید.