بنده نظرم این است که در هر محله، هر آقایی که بتواند باید مدرسه‌ای را تأسیس کند و به اندازه توانایی خود اقدام کند همچنین بنا دارم مقداری مدرسه را توسعه دهم و برنامه‌ی دیگری هم که در نظر دارم این است که برای مدرسین حوزه منزلی تهیه کنم زیرا رفت و آمد روحانی در این محله (حصیر آباد) بسیار تأثیر گذار است

"> آشنایی با زندگی نامه و فعالیت های آیت الله سید طیب موسوی
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۱۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۲

بنده نظرم این است که در هر محله، هر آقایی که بتواند باید مدرسه‌ای را تأسیس کند و به اندازه توانایی خود اقدام کند همچنین بنا دارم مقداری مدرسه را توسعه دهم و برنامه‌ی دیگری هم که در نظر دارم این است که برای مدرسین حوزه منزلی تهیه کنم زیرا رفت و آمد روحانی در این محله (حصیر آباد) بسیار تأثیر گذار است

لطفن مختصری از زندگی، وضعیت تحصیل و تدریس خود را بیان فرمائید؟

اینجانب در اسفند ماه ۱۳۱۹ در یکی از روستاهای هفتگل متولد شدم و در حدود ۱۰ سال در این روستا زندگی کردم بعد از فوت جد بزرگوارم پدر بنده جهت تبلیغ و اقامه نماز وهدایت و ارشاد مردم، به درخواست اهالی منطقه نفت سفید و به دستور مرحوم آیت الله سید علی بهبهانی به آن شهرستان هجرت کردند و از همان منطقه، بنده را برای تحصیل علم به شهرستان شوشتر مدرسه آیت الله سید نعمت الله جزایری که بعداً معروف به مدرسه آل طیب شد فرستاند. بنده حدود ۴ سال تا اتمام لمعتین در شهرستان شوشتر سکونت داشتم و بعد از آن به نجف اشرف رفتم و در مدرسه جامعة النجف به مدت ۴ سال درس خواندم و کتاب رسائل را خدمت حضرت آیت الله ملکوتی و کتاب مکاسب را خدمت آیت الله غلام رضا باقری و قوانین را نزد آیت الله راستی خواندم .

تصمیم داشتم در نجف اشرف مدت زیادی بمانم لکن به کسالتی مبتلا شدم که خیلی ضعف بر من عارض می شد، لذا مدت سه ماه به سامرا رفتم. بستگان من در آنجا زندگی می‌کردند و امام جماعت حرم مطهر عسکریین از بستگان نزدیک من بود . در مدت اقامت در سامرا به درس مرحوم آیت الله شیخ مجتبی لنکرانی شرکت می‌کردم .

پس از این مدت، به نجف مراجعت نمودم ولی هنوز کسالتم از بین نرفته بود، لذا اطباء به من توصیه کردندکه به ایران برگردم. در آن هنگام مرحوم پدرم از نفت سفید به اهواز آمده بود و پیش نماز مسجد امام زین العابدین علیه السلام واقع در خیابان ده حصیرآباد بودند(همان مسجدی که الان بنده پیش نماز آن هستم). مشکلات و گرفتاری هایی که پیش آمد مانع ازاین شد که مجدداً به نجف اشرف برگردم در این مدت پیش نماز مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در خیابان پنج حصیرآباد بودم . وقتی مشخص شد که دیگر نمی‌توانم به نجف برگردم، تصمیم گرفتم به شهر مقدس قم رفته و ادامه تحصیل بدهم . در قم کفایتین را خدمت مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی خواندم و این دو جلد را کاملاً تقریر نمودم . مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی خیلی نسبت به بنده اظهار علاقه می نمودند .

حدوداً ۳۰ ساله بودم که ازدواج نمودم و کل اقامت بنده در شهر قم حدود ۱۷ سال بود تا اینکه مرحوم حاج سید محمد حسن آل طیب (دائی آیت الله جزایری ) که از مراجع بزرگ خوزستان بودند به قم مشرف شدند واز بنده دعوت نمودند به عنوان مدرّس به حوزه علمیه شهرستان شوشتر بروم ولی بنده امتناع نمودم. ایشان فرمودند حداقل به همان اندازه ای که در حوزه علمیه شوشتر درس خوانده‌اید در آن مدرسه نیز تدریس نمائید. لذا بنده دعوت ایشان را پذیرفتم و از قم به شوشتر هجرت کردم و حدوداً چهار سال مشغول به تدریس مقدمات تا شرح لمعه بودم . یک نکته ای که لازم است تذکر بدهم این است که ما از همان موقعی که در مکتب خانه قرآن می‌خواندیم تا موقعی که در قم بودیم همیشه درسی را که می‌خواندیم همان را هم تدریس می‌کردیم .

۲- چگونه به فکر تأسیس مدرسه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام افتادید؟

بعداز فوت مرحوم والد، در سال ۱۳۶۳ که در مسجد امام زین العابدین علیه السلام حصیرآباد پیش نماز بودند، عده ای از اهالی آن منطقه، خدمت مرحوم آیت الله آل طیب رفته و تقاضا کردند که اجازه دهند، بنده به جای پدرم در آن مسجد اقامه نماز جماعت کنم، ایشان نیز اجازه داده، با اجازه معظم له، عده ای از طلاب شوشتر نیز با بنده به اهواز آمدند و درس و بحث‌هایمان را با آنان در مسجد ادامه دادیم پس از مدتی متوجه شدیم که خانه‌ی روبروی مسجد را در معرض فروش قرار داده‌اند، تصمیم گرفتیم که این منزل را بخریم و به عنوان مدرسه علمیه قرار دهیم و درس ها را با طلبه ها درآن محل برگزارکنیم. در آن زمان قیمت منزل خریداری شده ۸۰۰ هزار تومان بود، منزل را خریدیم و به عنوان مدرسه علمیه امام جعفر صادق علیه افضل الصلاه و السلام قرار دادیم کم کم چند نفر ازطلاب به عضویت مدرسه در آمدند و پسرعموی بنده حاج آقا سید محمود میر سالاری هم تشریف آوردند و شروع به تدریس کردند ، کم کم عده ای از اساتید دیگر هم به مجموعه ی ما اضافه شدند و شروع به تدریس کردند. در یک سفر که به شهرمقدس قم مشرف شدم محضر استادم مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی رسیدم. ایشان به بنده فرمودند : مشغول چه کاری هستید؟ عرض کردم : منزلی در اهواز به متراژ ۱۵۰ متر خریداری نمودم و آن را به عنوان مدرسه علمیه قرار دادم ، ایشان خیلی تأیید کردند وفرمودند : خوب است آن را به عنوان مدرسه رسمی ثبت کنید(ایشان در آن زمان مدیر حوزه علمیه قم بودند) بالاخره مدرسه امام جعفرصادق علیه السلام به عنوان مدرسه رسمی ثبت شد ، کم کم منازل دیگری خریداری و متراژ مدرسه به حدود ۵۰۰ متر رسید.

بنده نظرم این است که در هر محله، هر آقایی که بتواند باید مدرسه‌ای را تأسیس کند و به اندازه توانایی خود اقدام کند همچنین بنا دارم مقداری مدرسه را توسعه دهم و برنامه‌ی دیگری هم که در نظر دارم این است که برای مدرسین حوزه منزلی تهیه کنم زیرا رفت و آمد روحانی در این محله (حصیر آباد) بسیار تأثیر گذار است همچنین من به بعضی از دوستان گفتم که اگر بتوانیم برای هر طلبه‌ای که در این مدرسه درس می‌خواند تا مدتی که این جا هست منزلی تهیه کنم که این بستگی به عنایت و توجه خداوند عالمیان و توجه خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد .

۳- در جریان شکل گیری انقلاب چه نقشی داشتید؟

زمانی که مرحوم امام اعلامیه می‌دادند بنده در مسجد امام زین العابدین علیه السلام، اعلامیه امام را بالای منبر می‌خواندم. خاطره‌ای یادم است که وقتی در مسجد ابوالفضل علیه السلام (خیابان ۱۳ حصیرآباد) بالای منبر صحبت می‌کردم، ناگهان مأموران ساواک وارد مسجد شدند و بنده از درب پشتی مسجد به منزل یکی از همسایه‌های مسجد رفتم و تا سه روز آنجا بودم . در اکثر راهپیمایی‌های آن زمان شرکت می‌کردم و حضور فعال داشتم. یک بار به همراه آیت الله جزایری و اخوی ایشان خدمت شهید آیت الله صدوقی در یزد رفتیم و دو روز در آنجا بودیم که آقای صدوقی اعلامیه‌ای به ما دادند تا آن را به خوزستان بیاوریم.

۴- وضعیت حوزه های علمیه را چگونه می بینید؟

نسبت به قبل از انقلاب تعداد حوزه‌ها و جمعیت آنها قابل مقایسه با بعد از انقلاب نیست ولی نظر بنده این است که در جنبه‌های معنوی یک مقدار باید کار بیشتری صورت بگیرد.

۵- در مدت زمانی که در شهرستان شوشتر مشغول به تدریس بودید ارتباطی با علامه شیخ محمد تقی شوشتری هم داشته‌اید؟

بله با ایشان در ارتباط بودم همچنین بیاد می‌آورم زمانی خدمت ایشان رسیدم ایشان پیشنهادی به بنده دادند و فرمودند که اگر می‌شود شما روزی یک ساعت اینجا تشریف بیاورید و با ما همکاری کنید تا کتابی را تألیف کنیم، بنده عذرخواهی کرده و عرض کردم چون هم صبح و هم بعد ازظهر مرتب تدریس می‌کنم برایم مقدور نیست، ولی یک نفر از طلاب را خدمتتان معرفی می‌کنم که با شما همکاری کند، بعد یکی از طلاب به نام آقای اعتبار را خدمتشان معرفی کردم که بعدها ایشان احوالات علامه شوشتری را نوشتند

۶- نظر شما در مورد برگزاری کلاس های درس اخلاق در حوزه چیست؟

درس اخلاق دو قسم است : نظری و عملی. اخلاق نظری آن است که استادی دعوت شود و درس اخلاق بدهد، این خیلی خوب است ولی آن چه که در روحیه طلاب می‌تواند مؤثر باشد اخلاق عملی است یعنی طلبه‌ها به گونه‌ای تربیت شوند که خودشان به مسائل اخلاقی مقید شوند، چرا که گاهی خیلی از طلبه‌ها مسلط‌تر از استاد اخلاق مسائل را می‌دانند و این کار بر عهده اساتید و مدیریت حوزه است. این کار اثرش خیلی زیادتر است تا درس اخلاق.

۷- نظرتان در مورد تعطیلات حوزه چیست ؟

بزرگان می می فرمایند : اگر کسی می خواهد به جایی برسد، بایستی هیچ وقت دروس را تعطیل نکند یعنی در تمام مدت سال درس بخواند چه پنج شنبه، چه جمعه، چه عاشورا. هیچ عملی اعم از واجب و مستحب بالاتر از یاد گرفتن علم نیست. یکی از اشتباهاتمان این است که دروس را تعطیل می‌کنیم .مثلاً روز عاشورا یک ساعت روضه و مقتل خوانی باشد ،درس هم برقرار باشد، مباحثه هم سر جای خودش باشد، با این تعطیلی، حوزه مسلماً چهار ماه در سال بیشتر درس نمی‌خوانیم پس چگونه می‌توانیم به جایی برسیم.

۸- در طول مدت زمان تحصیلتان در شهر مقدس قم از محضر چه اساتیدی استفاده نمودید؟

بیشتر از محضر آیت الله ملکوتی استفاده می‌کردم و همچنین در درس تفسیر آیت الله جوادی آملی شرکت می‌کردم گاهی هم در درس مرحوم آیت الله بهجت و مرحوم آیت الله گلپایگانی و مرحوم آیت الله مرعشی نجفی شرکت داشتم البته هنگامی که مرحوم شهید مطهری شب های چهار شنبه از تهران به قم می‌آمدند و اسفار تدریس می‌کردند، بنده به صورت مرتب نزد ایشان رفته و درس اسفار را در محضر ایشان می‌خواندم.

۹- در طول زمان سکونت شما در شهر مقدس قم مسئولیت اجرایی هم داشته اید؟

زمانی که شورای مدیریت قم تصمیم گرفتند برای هر استانی یک نمایده برای طلاب معرفی شود، بنده به مدت چهار سال به عنوان نماینده طلاب استان خوزستان بودم و در حد توان مسائل و مشکلات طلاب را حل می‌کردم .

۱۰- آیا در دوران دفاع مقدس در جبهه هم حضور داشتید؟

در دوران دفاع مقدس بنده به شهر شوشتر برگشتم و از طرف مدرسه علمیه شوشتر به جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام شدم.

۱۱- رمز موفقیت یک طلبه را در چه چیزی می دانید؟

نیت خالص، هر کس که با نیت پاک طلبه شود موفق می‌گردد.

۱۲- به عنوان آخرین سؤال خواهشمند است یک نصیحت به طلاب بفرمایید.

توصیه خدا و پیامبر و ائمه (علیهم السلام) عبارت است از : تقوا، و تقوا اولین درجه اش ترک محرمات و انجام واجبات است. بنده توصیه می کنم طلاب اوقاتشان را صرف علم کنند،و مقید باشند زیرا که نماز اول وقت یکی از چیزهایی است که انسان را به درجات بالا می رساند.مثلاً اگر در اوج مباحثه اذان گفت سریع مباحثه را رها کند و نمازاول وقت را به جا آورد.

 


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۰
comment
0
0
comment بسیار عالی بود
خدا حفظشان کند
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار