یک استاد ارتباطات: تلویزیون اجازه دهد چهرهها بِرَند شوند«تلویزیون مانند تمام برنامههای دولتی دنیا، اجازه چهره شدن به مجریان برنامههایش بدهد. ظهور و افول برنامهها در تلویزیون ما به دلیل جلوگیری از برند شدن چهرهها است.»
روزنامه «ابتکار» در شماره امروز خود با علی گرانمایهپور ـ استاد ارتباطات ـ گفتوگویی انجام داده است که این گفتوگو با تیتر «بحران مخاطب در جام جم» و روتیتر «چرا تلویزیون روزهایی که رسانهها در اوج به سر میبرند، بیننده کمی دارد؟» منتشر شده است.
گرانمایهپور درباره دلایل اصلی عقب ماندن رسانه ملی از دیگر رسانهها و محدودیتهایش گفت : »انتقادهای مختلفی به صدا و سیما میشود؛ انتقاد به نحوه پوشش اخبار، سانسور، نبود چند صدایی، برنامههای طنزی که سمت هجو و شوخیهای خارج از چهارچوب رفتهاند و نبود برنامه مناسب برای کودکان و نوجوانها...»
او معتقد است که صداوسیما به چند دلیل، دوران پیری، فرسودگی و پرچالشی را پشت سر میگذارد؛ دلیل اول، وجود شبکههای متنوع ماهوارهای است. سپس موضوع شبکههای مجازی و ظهور شگفتآور شبکههای اینترنتی است.
این استاد رسانه ماموریتهای صداوسیما را بسیار میداند و همچنین به ماموریت تازه رسانه ملی که تقابل با هجمه خبری و تبلیغاتی رسانههای خارجی است، اشاره میکند.
گرانمایهپور صدا وسیما را برای اعلام دقیق آمار بینندگانش آماده نمیداند.
«مدیران باید جامعه آماری و مطالعهشده و دادههای آن را به متخصصان بسپرند و همچنین باید اعلام کنند که این آمارها را تلفنی یا حضوری گرفتهاند و یا از طریق دیگری باید آمار شفاف اعلام شود و در اختیار اساتید و متخصصان قرار بگیرد تا به نتیجهای دقیق برسند.»
او میافزاید: وقتی اعلام میکنند صداوسیما بیش از هشتاد درصد مخاطب دارد، باید با هلیکوپتر روی شهر چرخی بزنند و دیشهای ماهواره روی پشتبامها را ببینند. به نظرم برای برآورد مخاطبان هر سریال تلویزیونی کافی است از دختران و پسران دبیرستانی بپرسند، شب گذشته چه سریالی را تماشا کردهاند؟ جوابها نشان میدهد مردم برنامههای صدا و سیما را دنبال میکنند یا برنامههای ماهوارهای و اینترنتی. صدا و سیما باید بداند که آینده سختتری در انتظارش است. آیندهای که شبکهها سمت تنوع بیشتر میروند.»
این استاد رسانه برنامههای پربیننده این روزهای صدا و سیما را «خندوانه» و «دورهمی» میداند و تاکید میکند که به این برنامهها توجه شود.
او که سیاستهای غلط را دلیل اصلی قهر مردم با تلویزیون میداند، ادامه میدهد: «نکته مهم دیگری هم وجود دارد؛ تلویزیون مانند تمام برنامههای دولتی دنیا، اجازه چهره شدن به مجریان برنامههایش بدهد. ظهور و افول برنامهها در تلویزیون ما به دلیل جلوگیری از برند شدن چهرهها است. وقتی احساس شود، چهرهای از ایدئولوژی صدا و سیما فاصله گرفته یا ساختار فرهنگی و سیاسی را نقد میکند، از صدا و سیما کنار گذاشته میشود. صدا و سیما باید برای ده سال آیندهاش استراتژی داشته باشد. با حذف چهرههایی چون فریدون جیرانی و رضا رشیدپور اتفاق خاصی رخ نمیدهد چرا که شبکههای مجازی این مشکل را حل کرده است. »
علی گرانمایه پور در پایان اضافه میکند: باید بگویم که امیدوارم مسئولین درمورد این اتفاقها که موجب کمرنگ شدن صدا و سیما و تولیداتش شده است، صحبت کنند. آنها باید پاسخگو باشند و نه کارشناسان و اساتید رسانه».