تعامل آری، معامله نه

هر امری ولو مبارک و مثبت، آفت ها و آسیبهای خاص خود را دارد که باید وارسی شوند و هر فرد و جریانی قبل از اینکه از طرف دیگران مورد مواخذه و محاسبه قرار گیرد چه بهترکه از ناحیه خود مورد بررسی، محاسبه و آسیب شناسی قرار گیرد.

تعریف ساده و کوتاه اصلاح طلبی باور به تغییر ساختارهای سیاسی اقتصادی بصورت تدریجی در جامعه ازدرون نهادهای موجود است.همان گونه که ذکر شد،رویکرد اصلی اصلاح طلبی بر مدار تغییرات تدریجی به سمت بهبود اموردر درون نظام و آسیب شناسی و آسیب زدایی است. اصلاح طلبی یک رویکرد و اصلاح طلبان مجموعه ای از افراد هستند که ممکن است خطا کنند و دچار آسیب و آفت شوند، لذا آسیب شناسی برای پی بردن به ضعفها و نقصانها امری است ضروری و لازم. افراط گرایی ، تفریط گرایی، ناامیدی ، غرور و خودشیفتگی،انشقاق و تعارض مهار نشده، عدم تعامل و از طرف دیگر وارفتگی و امتیازدادن های بیجا و در جا زدن  و امثالهم نمونه هایی از آسیب هایی است که بالقوه وجود داردکه  چنانچه از بالقوه به بالفعل درآیند به اصلاح طلبی آسیب میزنند.

به عنوان اصلاح طلب اعتدال گرا و پیشتیبان و حامی و علاقمند به نظام ،وظیفه داریم که نسبت به مسایل مبتلابه اصلاح طلبی حساس باشیم و با شناسایی نقاط ضعف و آسیبها و سپس رفع آنها و اصلاح شیوه و رفتار اصلاح طلبی ، جریان اصلاحات را در مسیر تعالی نظام و کشور اثربخش ترکنیم. با پیروزی قاطع و مجدد دکتر روحانی وترکیب بهتر مجلس و توقع و انتظارات مردم تغییرات محسوس در راستای بهبود زندگی آنان است و هرچه آسیبهای جناح حاکم در دولت کمتر باشد عمل به شعارها میسرتر است. در آستانه تشکیل کابینه جدید و ضرورت به کار گیری نیروهای اصلاح طلب متخصص و کاربلد ، به نظرم رسید که در مورد عدم بکارگیری اصلاح طلبان اصیل و یا بکارگیری نیروهای غیر همسو بادولت آن هم در سطح مدیران ارشد به عنوان یکی از آسیبهای جدی که در این مقطع حساس وجود دارد و هم اکنون وقت رسیدگی به آن است ، نکاتی را قلمی کنم

باشد که به دور از تعصبات و حب و بغضهای شخصی و فقط در راستای شایسته گزینی و شایسته سالاری و عمل به شعارها وهمچنین ادای دین به مردمی که اکثریتشان به یک رویکرد مشخصی رای دادند، این موارد مورد توجه قرار گیرد.

 هر اقدام مثبت و مفیدی نیاز به بستر و مقدمه  ی مفیدی دارد.مشخص کردن مسیر و قدم اول بسیار مهم است. قدم اول بکارگماری مدیران قوی و باورمند به اصلاحات است.اصلاح طلبان برای برون رفت از مسایل و مشکلات داخلی و خارجی و استفاده حداکثری از ظرفیتها و تلاش در مسیر رشد و توسعه همه جانبه کشور نسخه های بهتری پیچیدند و دیدگاه و برنامه های آنها مورد قبول ملت واقع شد والان  وقت عمل به آن شعارها و برنامه هاست.

بهترین شیوه برای پیاده کردن برنامه های خود و رسیدن به اهدافی که تقویت نظام و ترقی کشور رابه دنبال دارد تاکید برآن اهداف و قاطعیت در این مسیر و تعامل با سایر نهادها وحتی رقباست. همان گونه که افراط گرایی بلای جان کشور است مماشات بیش از حد و جابجا شدن مرز تعامل با معامله گری نیز مردم را ناامید و کارایی را به شدت کاهش خواهد داد. اصلاح طلبی اصولی دارد که اگر از آن اصول عدول شود فقط نامی از آن باقی می ماند.یکی از اصول ایجابی اصلاح طلبی عقلانیت و تعامل است و یکی دیگر از اصول سلبی اصلاح طلبی معامله گری است.

اگرمدیران اصلاح طلب، براساس یک توافق نانوشته و برای مصالح کشورو تعامل با گروههای دیگر که قدرت رسمی درقوای دیگر از جمله قوه مقننه دارند سعه صدر نشان میدهند لازم است که اولا" این تعامل دوطرفه باشد و کنار آمدن و کوتاه آمدن فقط مختص اصلاح طلبان که پیروز میدان هستند نباشد ثانیا" در آن حوزه تخصصی و کاری و یا حوزه جغرافیایی با تعدادی از نخیگان اصلاح طلب مشورت شود و شرایط و تنگناها و ضرورتها را بیان کرده و نظرات آنان را بشنوند و باتلفیق نظرات به یک جمع بندی و موافقت برسند تا بجای دلخوری و دلسردی و ناامیدی و مخالفت و تعارض، همراه و همگام شوند.در این صورت مدیران کلان در استان و شهرستان(فرمانداران)که سیاستگذار اصلی دولت هستند از اصلاح طلبان باشند و تعدادی از مدیران میانی و عمدتا" عملیاتی هم از افراد مستقل و یا طیف میانه رو و معتدل اصول گرا باشند. ثالثا" اگر بنا به مصالحی -که مهمترین آن شایستگی و تخصص است – در سطح مدیریت کلان از نیروهای غیر اصلاح طلب استفاده شد از طرف مقابل نیز انتظار تعامل وجود دارد و باید در انتصاب مجموعه ای از مدیران رده پایین تر از خود از نیروهای اصلاح طلب استفاده نمایند نه اینکه مبسوط الید باشند و هر طور دلشان خواست عمل کنند و اصلاح طلبان را کنار بزنند.

اگر این مدیرانی که باسعه صدر و روحیه تعامل گرا و اعتدالی مدیران عالی اصلاح طلب منصوب یا ابقا شدند رصد نشوند و در رده های پایین تر از نیروهای متخصص حامی دولت استفاده نکنند مجموعه ای از پرسنل توانمند که دل در گرو اصلاحات دارند و میتوانند مدیران شایسته و عالی رتبه آینده باشند در حاشیه قرار میگیرند و دلسرد میشوند و به این باور میرسند که تعدادی اصلاح طلب که درراس امور هستند برای ابقاء خود ونه تقویت اصلاح طلبی معامله کردند و این رویه و این برداشت مثل موریانه و بی سرو صدا به اصلاح طلبی آسیب جدی وارد میکند. باید بین کسانیکه  در دولت قبلی بر مسند نشستند و قدر دیدند ویک شب به ستاد اصلاح طلبان سری زدند و یادر یکی دو گردهمایی وجلسه شرکت نمودند با کسانی که شبانه روز تلاش کردند و در خلوت و جلوت برای اصلاح طلبی دل سوزاندند و هزینه دادند و کنایه ها شنیدند و مورد غضب واقع شدند فرق گذاشت.شایسته است که اصلاح طلبان بین خواسته های معقول جناح مقابل با سهم خواهی بخش افراطی آن فرق قایل شده و تعامل کنند نه معامله.