بدون هر مقدمه ای باید گفت که؛ کابینه ی دولت دوازدهم کاملا مردانه ی جناب دکتر روحانی، نشان داده است که بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه ی پر فراز و نشیب در شعارها و وعده ها و انتظارات پس از انقلاب، مدیریت کلان کشور عملا نه تنها هیچ برنامه ای برای به حساب آوردن توانمندی نیمی از جمعیت کشور یعنی "بانوان" را ندارد، بلکه به نظر می رسد، هر سال که می گذرد، نسبت به بهره مندی از دانایی و توانایی آنان در "میز دولت"(وزرا) متاسفانه کم اعتقادتر می شود. این اتفاق نه چندان میمون و خوشایند، درست بر خلاف شعارهای خشک و خالی است، که از تریبونهای مختلف در تجلیل از استعدادها و توانمندی های این "نیم فراموش شده"! چه بسیار بیان شده و می شود.
از جناب دکتر روحانی انتظاری بجا بود که در این دولت، سهمی حداقلی نه به تناسب جمعیت، بلکه به تناسب توانایی ها و دانش آنها(بانوان) و همچنین آرا میلیونی و حضور پرشور آنها در انتخابات ریاست جمهوری پرداخت شود. بانوان باهوش و تحصیلکرده ی کشور ما بخوبی نشان داده اند، که اگر مدعی نشویم که در اکثریت وزارتخانه ها می توانند در راس مدیریت آنها باشند، حداقل در تعدادی از آنها مثل وزارتخانه های: آموزش و پرورش، علوم، بهداشت و فرهنگ و ارشاد اسلامی به بهترین شکل و بهره وری قادر خواهند بود، مدیریت نمایند. گویا کسی نمی خواهد بپذیرد که در میان این "نیم بدشانس"! امتحان نشده، هستند متخصصین، متعهدین و متدینینی که اگر نگوییم بهتر و موثرتر، حداقل در حد آن "نیم خوش شانس"! بارها و بارها تجربه شده، می توانند بار مسئولیت و مدیریت بخش های مرتبط و مناسب با توانمندی هایشان(چهار وزارتخانه ی ذکر شده) را به سرمنزل مقصود برسانند.
این سوال اساسی و زیربنایی و فراگیر را می بایست از چه کسی یا کسانی پرسید که؛ بانوان متخصص کشور تا کی باید خارج از گود و صرفا تماشاگر، آنهم نظاره گر مدیریت های ضعیف باشند؟! در حالیکه از دانشگاه های دولتی و غیر دولتی تقریبا در همه ی رشته های تحصیلی، از جمله انواع مدیریت ها، هرساله هزاران فارغ التحصیل زن به "بازار کار و اشتغال ناخوش احوال" کشور سرازیر می کنند، و سهم آنان(بانوان) اینچنین در بخش مهم مدیریت کلان(دولت) به "فراموشی تعمدی" سپرده می شود. اشکال کار کجاست؟ آیا اساسا در این خصوص می توان ایرادی گرفت؟ به این پرسش زیربنایی شکل گرفته حداقل در اذهان نیمی از جمعیت کشور، چه کسانی می بایست پاسخ دهند؟!