شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۲۰۶۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۷

شوشان - غلامرضا جعفری

وزیر کار و چند صفت قانونی دیگر با اعلام اینکه نبود دانش فنی در خوزستان علت العلل عدم استخدام و اشتغال است، تکلیف همه بیکاران را به یک بارگی حل کرد و حتی لیسانسیه ها و فوق آنها و دکترا دارهای بیکار هم باید همه ایام تحصیل و تحصل خود را یک هو در کوزه بیندازند و خلاص.

به فرض که سخن وزیر درست باشد؛ اما درست بودن و پذیرفتن به تمامی، چیز دیگری است.

اینکه بخواهیم عدم استخدام نیروهای بومی یک منطقه را با اعلام یک گزاره کلی (نبود دانش فنی) ختم به خیر کنیم در واقع اعلام نابخردی و ناتوانی سیستم های متولی امر اشتغال است در وهله اول، و در وهله دوم اینکه معمولا شرکتها؛ دارای رده های مختلف نیرو با دانش، تجربه و مهارت مختلف هستند و همه مشاغل تحت یک عنوان کلی فنی قرار نمی‌گیرند بلکه بسیاری از مشاغل اساسا در رده های فنی جا ندارند، حال آنکه جناب وزیر پاسخ عدم استخدام انواع نیاز شرکتها را با همان گزاره کلی، به زعم خود البته ختم به خیر کرده و با اشاره به واژه پرطمطراق (فنی) خواسته مخاطب را مجبور به پذیرش امر واقع کند، این واقعیت که اساسا شرکتها در امر استخدام توجهی به همسایه های خود ندارند و حتی حرمت همسایگان را محترم نمی‌شمارند که از اساس، این شرکتهای معظم اندکی نیز برای حجم انبوه رنج و درد همسایگان تره خرد نمی کند، همسایگانی که در اثر کاشت دکلهای بالابلند نفتی، خاک و آب و هوای‌شان بیمار است و صدای سرفه های شهروندان از خانه ای به خانه ای طی طریق میکند ودر هر جایی که می نشیند دری برای وصول سفیر مرگ می گشاید، دری که گاه به نام مرضی ساده، گاه به نام آلرژی و گاهی به نام رسواگر سرطان در انواع مختلفش می نامند، تو گویی شعله های فروزان چاههای نفت، با بلع مستقیم اکسیژن و تولید انبوه گازهای سمی، نقشه راهی ابدی در جهت تولید مرگ است، و در این میان وزیر مسئول اشتغال، فقط به *کاغذ پاره ای به نام مدرک و دانش فنی* اشاره میکند؛ حال آنکه معلوم است همه مستخدمین یک شرکت ولو فنی، مهندس نخواهند بود.

گذشته از همه آنچه گفته شد بیاییم به اصل پاسخ جناب وزیر نگاهی دوباره کنیم و مجددا با صدای بلند بخوانیم و حتی اگر شده سر در چاهی کنیم و داد بزنیم که بنا به گفته پرهیخته وزیر فرهیخته، اساس مشکل بیکاری مردم خوزستان، خاصه همسایگان و دودخواران جنباجنب چاه‌های ویل و نفت، (نبود دانش فنی) است، ما می پذیریم که دانش فنی مان کم در حدود هیچ است اما شما هم بیایید ثابت کنید که در همه استخدام ها( عنصر دانش فنی،) پایه و اساس استخدامها بوده، حتی مستخدمینی که از قلب روستاهای شمال و غرب به شکل گروهی استخدام شده اند، فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها و مراکز درجه یک آموزش فنی بوده اند! ثابت کنید که در قلب روستاهای کوهستانی که هنوز جاده ای استاندارد ندارند و فضای آموزش در حد و حدود دبستانی تکیده است، گزاره دانش فنی، چنان معمولی است که حتی کدخدایشان تربیت شده  دانشگاهی مثل سوربون و آکسفورد است! و اگر شما توانستید این موضوع را اثبات کنید ما هم می‌پذیریم که گفته نامطلوبتان، یعنی هماننبود دانش فنی در میان گروه گروه بیکاران و همسایگان دکلهای پر از دلبری نفت گزاره‌ای است مبتنی بر دانش آمار و شمارش و فراوانی و خلاصه محصولی است مبتنی بر مطالعه، نه اینکه جمله ای باشد در جهت توجیه عملکرد یک وزارت؛ وزارتی که به قاعده باید به جای گفتگو و مصاحبه، مدیران فرزانه اش مشغول با تربیت نیروی فنی برای مدیریت بازار اشتغال باشند، مدیریتی که توان درک موضوعی چنین ساده را داشته باشد که استخدام نیروهایی با بیش از هزار کیلومتر فاصله از محیط کار، نشان از هرچیز داشته باشد به قاعده نشان از دانش و دانایی ندارد و حتی از جهت اقتصادی هم به نفع شرکتی و یا مجموعه ای نیست و در پی چنین گزاره ای، کسی که خود توان دریافت موضوعی چنین ساده را ندارد نمی تواند حکم بر نبود دانش در میان انبوهی مردم بدهد، ولو اینکه این اشخاص در پس عناوینی چون وزیر و وکیل و مدیرکل و مدیر و رییس و استاد دانشگاه و ... مخفی شده باشند.

مگر اینکه اصل موضوع را بدانند و بدانند که هیچ اصل انسانی و اسلامی و حتی قانونی؛ اجازه نمیدهد که خانواده ای در کنار چاه نفت و در اثر بیکاری مرد خانواده، رنج و گرسنگی و بیچارگی تحمل کند و در همان وقت، از آنسوی خطوط جغرافیایی، کسی استخدام شود که اضافه بر هزینه و حقوق قانونی، هزینه های اسکان و تغذیه و ... را به دوش شرکتها بیفزاید و بدانند گزاره «نبود دانش فنی» شبیه یک جوک و لطیفه خنک است؛ بیشتر گریه درآور تا خنده انداز و در چنین فرضی، باید گفت فقط خداوند به این مردم کمک کند که جهالت مدیران از مرز بیخودی هم گذشته است.

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
صادق شکیبایی
|
Germany
|
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۹/۲۸
comment
0
0
comment جهالت مدیران از مرز بیخودی هم گذشته
احسنت به شما و به وجدانتون و ای کاش همه قلمدارهای خوزستان میتوانستند درد بیکاری رو بفهمن و به جای الکی نوشتن از درد مردم مینوشتن باز هم میگم احسنت به شما و این قلم زیباتون
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار