امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - غلامرضا جعفری: از معایب فضای مجازی بسیاری گفته اند، البته از محاسنش نیز اندک نگفته اند که به واقع، محاسن و جمال فضای مجازی اندک نیست؛ خاصه برای ما که صدا و تصویر سیمای ملیمان، میلی است و رسانه هامان نارسا، تو گویی یخ؛ اما گذشته از همه خوبیها و بدیهای فضای به اصطلاح مجازی؛ میخواهم به دردی اشاره کنم که در میان ما شاید ایرانیها فوق العاده رایج شده باشد، درد لایک و کامنت را میگویم.
گاهی مطلبی میخوانم و بی هیچ
فعالیت اضافه ای میگذرم،گاه مطلبی مرا نگاه میدارد تا چندی بمانم و بیشتر بخوانم،
گاه لایکی میکنم و گاه چیزی-نظری میگویم و همین، اما برخی وقتها میبینم که مطلبی
ضعیف و گاه حتی سخیف، باعث اعجاب بسیاری شده و گویی رقابتی در احسنت گفتنهای مجازی
به راه افتاده و من بی خبر که چه شده؟! به نام آفریننده که نگاه میکنم کاشف به عمل
میآید که وی از جنس اناث است،خواهر حوا و یا بهتر است بگویم دختر حوا.
تا اینجا اشکالی نیست، کسی چیزی
گفته و کسانی خوششان آمده اما مشکل جای دیگری است، مشکل این است که چنین فضایی متاسفانه
امکان رشد را حتی از بانوانی که استعداد آفرینشگری دارند می ستاند، چرا که مولف بیتجربه
که با سیل کامنتها و لایکها به یکبارگی مواجه شده، دچار توهم میشود و در
گمانش میآید که شاخ غول ادبیات را شکسته ودر پی چنین وهمی؛ به فلات یادگیری دچارش
میکنند، برخی چنان تعریفهایی میکنند که آدمی حیرت زده به خود شک میکند؛ که اینان
چه می بینند که من ندیده ام؟! البته به جز جنسیت مولف را.
خلاصه بگویم درد تازه ای است
به زعم من درد تجاوز به ذهنهایی که در ابتدا پی آفرینش هستند، جماعتی اما به
جای اثر؛ صاحب اثر را لایک میکنند و به دروغ
احسنتهای مجازیشان را به سوی
یک ذهن تازه شلیک میکنند؛ در حالیکه جسم و جانشان شوربختانه درگیر اتاق خواب است
هنوز!
این لایکها و کامنتها به واقع
همان مخزنی مجازی است که البته در فضای حقیقی شرافتمندانه تر اجرا میشود؛ چرا که
درفضای واقعی، امکان پنهان شدن در پس و پشت کامنتی و لایکی چندان نیست.
ادبیات البته راه خود را میرود و خوشبختانه چندان بهایی به لایکهایی چنین نمیدهد؛ خاصه که در تعداد پر شماری از این لایکها و … بوی گند فریبکاری تا آسمان هفتم مجازی رسیده است.
خيلی دقیقی آقا