شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۳۸۵۷
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۰۲:۲۴
دکتر محمود سریع القلم  

«نصرت الله معینیان، رییس دفتر مخصوص شاهنشاهی… مردی رازدار بود. هیچ کس، حتی دشمنان دربار و مخالفان شاه در دقت و به خصوص صحت عمل وی تردیدی نداشتند.در پایان رژیم، قطعاً با اجازه یا تأیید شاه، تمام بایگانی دفتر مخصوص شاهنشاهی را که مشتمل بر همه اسناد پنجاه ساله دوران پهلوی بود با دو هواپیمای نظامی به خارج از ایران منتقل کرد که اکنون قاعدتاً باید در صندوق بانک هایی باشد و مسلماً منبع بی نظیر برای مطالعه تاریخ این دوران خواهد بود.»

طی تحقیقات برای تدوین کتابِ خود، «اقتدارگرایی ایرانی در عهد پهلوی،» به امثال قل قول هایی مشابه بسیار برخورد کرده ام. از منظر یک دانشجوی علوم انسانی، این سئوال به کرّات مطرح می شود: چرا تاریخ ما تکه تکه است؟ چرا در هر دوره،اندیشه هایی در تناقض کامل با دوره قبل دیده می شود؟ت چرا امتداد نداریم؟ چرا منحنی رفتاری ما در این حدّ، فراز و نشیب دارد؟

     در یک و نیم قرن گذشته، به جز دوره های کوتاه چند ساله آرامش، عموماً کشور از یک بحران به بحران دیگر مبتلا شده است. آیا این فراز و نشیب ها، لازمه استقرار نهایی است؟ مانند آنچه در تاریخ کشورهایی مانند نروژ، سوئد، هلند و ژاپن مشاهده می کنیم. 

اگر اینطور است باید چه کار کنیم که به استقرار برسیم؟ چرا باید مهم ترین اسناد نیم قرن کشور به مکان نامعلومی در خارج برود؟ چرا نمی توانیم سیستمی بسازیم که حداقل به یک قرن برسد؟ این نوع پاسخ ها خیلی کلّی هستند.باید دقیق شویم

رفتار انسان ها بر اساس نیاز است.نیازها طبقه بندی دارند. نیازی مقدم بر نیازی دیگر است.در کشور چاد،دموکراسی خیلی مشتری ندارد. اولین نیاز، زنده نگاه داشتن بچه هایی است که بدنیا می آیند. در سال ۱۳۵۵ حدود صد هزار نفر ایرانی در اروپا، آمریکای شمالی و هند، دانشجو بودند. 

محمدرضا شاه نیاز به غذا، تا حدّی مسکن،تربیت متخصص در دانشگاه ها، دیده شدن محترمانه ایران در جهان را فراهم کرد. حتی در سال ۱۳۵۲، ایران ایر به یکی از بهترین شرکت های هواپیمایی جهان تبدیل شد. اما بعد گفت مشارکت و نظرخواهی ممنوع.گفته شد که مقدّرات کشور فقط در ملاحظات یک فرد تعیین می شود.

او مانع از تأمین یک نیاز مدنی شد. نمی شود در یک جامعه صدها هزار متخصص تربیت کرد، بعد به آنها گفت شماها در جهت گیری کشور کاره ای نیستید. این کار درستی بود که ایران سراغ صنعت، اقتصاد،شهرنشینی، نوسازی عمرانی، آموزش عمومی و ارتباطات گسترده بین المللی رفت اما وقتی شهروندان وارد مرحله بعدیِ نیازها شدند، نظام سیاسی مانع شد. استبداد فردی با شدت بالاتری از ۱۳۴۸ آغاز شد.بنابراین، بحران ها بر روی هم انباشته شد.

در خانواده،در جامعه و در حکمرانی، اولین نشانه های مشکل، زمانی است که نیازهای طرفین نادیده گرفته شوند. چرچیل سه بار در زندگی سیاسی کاملاً شکست خورد ولی باز ظهور کرد. او تا آنجا پیش رفت که رفتار ناجوانمردانه سیاست مداران را علائم نیاز بعضی از آنان دانست.  او معتقد بود افراد قوی، طیفی از نیاز دارند و افراد ضعیف، طیف دیگر.

چرا بعد از سونامی ژاپن، مردم ۱۸۰ میلیون دلار پول نقد را جمع آوری کرده به دولت دادند؟ چون نیازی به آن پول نداشتند. چرا وقتی یک ایرانی سعی کرد ممیز مالیاتِ آلمانی را فریب دهد نتوانست؟ چون ممیز مالیاتی دسته چکی را به او نشان داد که با اجازه دولت آلمان هر چه می خواست می توانست تهیه کند. آیا تجربه کرده اید که بعضی ها از ده جمله ای که می گویند، یازده جمله آن دروغ است؟ آن ها برای بقا، رشد، دسترسی به امکانات، رفع محرومیت های گذشته، نیاز به دروغ گفتن دارند. 

به عبارتی کوتاه تر، نیازهای گذشته و حال آنان برطرف نشده است. در ایجاد یک نظام اجتماعی سالم، باید کاری کرد تا افراد نیازهایشان برطرف شود تا دروغ نگویند.

آبراهام ماسلو ،تا آنجا  پیش می رود که نیاز به احترام را مطرح میکند ولی آنرا در رتبه چهارم بعد از نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی و عاطفی قرار میدهد. در هفته جاری، نویسنده ای (Michael Wolff) آنقدر احساس آزادی و امنیت کرد که در کتابی به نام (Fire and Fury) رئیس جمهور آمریکا را شخصی با بی ثباتی روانی توصیف کرد. رئیس جمهور نیز در پاسخ، خود را شخصی موفق در کار اقتصادی و سیاسی خطاب کرده است.

 هر دو، نیاز به آزادی بیان را تجربه کردند، ضمن اینکه نیاز به غذا، مسکن، دیده شدن،فرصت طرح آزادانه دیدگاه های خود را قبلاً تجربه کرده اند.تصور کنید وزیر شدن یک خانم تحصیل کرده مهاجر افغانی و یک سیک هندی در کانادا، چه روحیه و رفع نیازی در میان میلیون ها مهاجر کانادایی ایجاد می کند. 

همه شهروندان یک جامعه نیاز به رفع نیاز، توجه و احترام دارند. پایداری سیستم ها منوط به رفع نیازهای کسانی است که در آن زندگی می کنند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار