صادق سامانی
گفتگوی چالشی ! به یک گفتگوی چالشی نیازمندیم ! گفتگویی که می تواند شفافیت به همراه داشته باشد ٬ شفافیتی که می تواند تکلیف جامعه با خود و خود با جامعه را روشن کند! شفاف سازی کنیم تا بتوانیم بهتر تصمیم بگیریم ٬ تصمیمی بگیریم که ملت از چون و چرای آن با خبر باشند. حال! چرا از گفتگو هراس داریم ؟! چرا در یک جامعه مدنی و ارزشی، توان گفتگو ، سست و بیمناک است؟! چرا گفتگو را بطرز صحیح در جامعه ترویج ندادیم؟!
گفتگو می کنیم تا جنگ روی ندهد ، گفتگو می کنیم تا توان برقراری ارتباط به شیوه ی مطلوب فراهم شود، گفتگو می کنیم تا جامعه «توان درک و فهم» را در خود جاری کند ، گفتگو می کنیم تا نقدها جاری شود ، معایب مشخص شوند ، گفتگو می کنیم تا مسیر را « اصلاح » کنیم. ذات گفتگو باید بر مبنای تکثر سلیقه و اختلاف نظر باشد ، در یک موضوع یکنواخت نمی توان نتیجه ی مطلوب از گفتگو را دریافت کنیم.
اما امروز در جامعه ما توان گفتگو دچار فراز و نشیب هایی شده است که برای یافتن علل و چرایی نمی توان به یک علت خاص اشاره کرد. ٱفت بکار گیری گفتگو در مسائل روزمره زندگی در قالب های مختلف اجتماعی برای ما بسیار محسوس و قابل لمس است که اگر این موضوع مهم اجتماعی همینطور راه خود را در پیش گیرد سرانجام خوبی برای ایجاد و پیاده سازی جامعه مدنی و ارزشی نصیب ما نمی شود.
عدم توان گفتگوی مناسب در بین آحاد مردم بیشتر در فقدان صحیح آموزش در جنبه های مختلف اجتماعی است ، مادامیکه جامعه ما در پایه ریزی صحیح تربیت و آموزش انسانی دچار تناقض ها و فقدان مسیر مشخص باشد، ناهنجاری ها نمایان می شود و در حالت های مختلف خود را نشان می دهند.
برای این قضیه باید از اساس شکل گیری، جامعه را تمرین گفتکو کنیم و بر آن اصرار داشته باشیم که صرفأ با زور و جبر نمی توان معضلات و وقایع مشکل ساز را حل کرد. جامعه و مردمانش باید آنچنان سخت و خوب معنای واقعی گفتگو را درک کنند که در سخت ترین شرایط زندگی ، دچار تنش و تضاد نشوند و به شیوه ی مطلوب راه برون رفت از آسیب ها را پیدا کنند.
نگاه های زاویه دار نسبت به ارکان مختلف اجتماع زمانی کمرنگ و حذف می شود که بتوان با تغییر نگاه و شفاف سازی در قالب گفتگو مسائل را مورد تحلیل قرار دهیم و خروجی خوبی برای تصمیمات خود در نظر بگیریم.