امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
قاسم منصور آلکثیر
در چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، بعضی شهرهای کوچک خوزستان شاهد راهیابی چشمگیر زنان به شوراها بود. تعدادی از راهیافتگان اکثریت آرا را به خود اختصاص دادند. در این میان شیوه تبلیغ بعضی از آنها جالب توجه بود؛ دختران جوانی که با بهره جستن از کمترین تبلیغات بصری، موفق به جذب اعتماد رایدهندگان شدند. در این شهرها اغلب، افرادی به شورا راه یافتند که کمترین تبلیغات پوستری را انجام دادند؛ شیوه تبلیغاتی که سالیان سال است در جهان منسوخ شده است. ایران چه امروز و چه از نظر تاریخی در اکثریت فرهنگهای خود بیشتر، برپایه اشکال شفاهی یا دقیقتر بگوییم غیرمکتوب مبادلات فرهنگی خود را انجام داده است تا مکتوب و مصور.
در این مورد کافی است به اهمیتی که مناسک از یک سو و شعر از سوی دیگر در زندگی سنتی و حتی امروز مردم خوزستان و مخصوصا عربهای آن دارند نگاهی انداخت. دو رابطهای که میتوان از یک طرف آن را در گسترش و اهمیت مناسک دینی و تمام روابط و سازوکارهای آن از جمله مراسم عزاداری یا جشنهای مذهبی و غیرمذهبی، نوحهخوانیها و تعزیه و... ببینیم. فراسوی باورهای دینی که اهمیت و ارزش بالای خود را دارند مراسم دینی ما از نظر شکل نیز یکی از رسانههای اصلی ارتباطی و مبادله فرهنگی میان مردمانمان هستند. برای مثال یک مراسم روضهخوانی، یک ختم یا یک سفره و غیره را نمیتوانیم در فرهنگ مسیحی بیابیم که مناسک بیشتر شکل روابطی در سکوت و بدون ارتباط جمعی گسترده را دارند.
در فرهنگ ما اینگونه مناسک و مراسم عموما جایگاهی برای مبادلات گسترده اجتماعی در همه حوزهها، آشنایی و دیدار افراد با یکدیگر و بحث و تبادل فکری هستند و از این رو ما با اهمیت نهادهایی چون مساجد، تکایا، هیاتها و غیره در فرهنگمان روبهرو هستیم. حتی در فرهنگ غیرمذهبی نیز، ما در ایران با تعدد بسیار زیاد جشنها و مناسک مربوط به آنها روبهروییم. سازوکارهای موجود در جشنها، از شیوههای پذیرایی گرفته تا آداب صرف غذا، غذاهایی که توزیع میشود، نحوه شادی و بیان آن از طریق پایکوبی و شعرخوانی و غیره، همگی اشکالی از بیان غیرمکتوب هستند؛ مجموعهای کامل برای مبادله اجتماعی که عمدهترین راهها را در فرهنگ ما میسازند. به عقیده بعضی از جامعهشناسان، جامعه و فرهنگهای مختلف ایرانی از شفاهیترین فرهنگهای جهان هستند. برگردیم به نتایج انتخابات شورای شهر و روستای اخیر تا گفتههای اخیر را راستآزمایی کنیم. در این انتخابات بانوان در شهرهای سنتی و کوچک وارد عرصه شدند.
برای نمونه میتوان به نتایج انتخابات شهر «حر» (بیت چریم از توابع شهرستان شوش) اشاره کرد. در جامعهای با بافت سنتی یکی از دختران این شهر توانست با آرای چشمگیری به شورای این شهر راه یابد. روش تبلیغ این نامزد، تمرکز بر نشستهای زنانه و مناسک بود. مراسمی همچون برپایی سفرههای مذهبی، دعوتیها، جلسات مذهبی و... که توانست حتی بدون چاپ یک قطعه عکس، با درونیترین لایههای اجتماعی شهر که در سکوت، حاشیه و سایه نگه داشته شده بود ارتباطی عمیق برقرار بکند؛ اتفاقی که در شهر «کارون»، «مینو شهر» و «دشت آزادگان» به شکلی قویتر خود را نشان داد. در این شهرها زنان بیشترین آرا را کسب کردند. پدیده دیگر قابل توجه این انتخابات موفقیت گسترده فعالان اجتماعی در حوزههای مختلف مذهبی و آموزشوپرورش در همین شهرها بود. این افراد نیز با پیشینه حضور در نشستهای مختلف مقبولیت خود را در اذهان تحکیم کردند. شهر حر باز هم نمونه خوبی برای این مثال است.
این افراد میتوانستند بدون اندک تبلیغات تصویری همچون چاپ عکس نیز خود را به جماعتهای مورد هدف معرفی کنند. اما این گروه به چاپ عکسهایی در ابعاد فوقالعاده بزرگ متوسل شدند. از نگاه این گروه شاید این تنها فرصتی است که همه اشخاص با بیشترین یا کمترین سرمایه اجتماعی میتوانند در یک اندازه و با امکاناتی برابر به تبلیغ خود بپردازند. نمونه شهر شاوور در این میان قابل مطالعه است. در این شهر کمترین تبلیغات تصویری صورت گرفت. تبلیغات در این شهر منطبق با فرهنگ زندگی این مردم بود. نشستهای شبانه، حضور در اجتماع و روابط مطلوب از نمادهای مقبولیتبخشی به این اعضا برای ورود به شورای شهر بود. اعضای راهیافته در این شهر نیز از قشرهای فرهنگی، چهرههای ورزشی، مذهبی و فعالان اجتماعی بودند. درنهایت بسیاری از راهیافتگان به شوراهای شهر و روستا با استمداد و توسل به نقش گروههای میانه همچون دانشجویان برای کوتاهمدت، نقش زنان و اقوام در درازمدت، موفق به کسب نتایج مطلوب خود شدند و این میتواند اساس پایههای آینده جامعهای سالم و دموکراتیک را برای کشور بسازد. اما آنچه در این انتخابات اتفاق افتاد چنانچه به شکلی امروزین اجازه استمرار و اصلاح نیابد شاید در همان مرحله شکوفه بماند و به مرحله شکوفایی نرسد.