شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۷۰۰۶
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۱
شوشان ـ غلامرضا جعفری: وقتی همه چیز ایدئولوژیک میشود، تاریخ هم بی نصیب نمی‌ماند، از ویژگی نگاهی اینچنین، دیدن به شکل صفر و صدی است، آنچه امروزمان بدان مبتلاست همین ایدئولوژیزه کردن همه ابعاد اجتماع است، دانش به طور عمومی شاید یکی از مهمترین قربانی در قربانگاه ایدئولوژی است، حتی دانش تجربی که بر پایه امر ملموس و قابل آزمایش و امثالهم قرار دارد، گاه اسیر نگاهی چنین شده و به طور مضحکی، بینش کج و معوج ایدئولوژی را در آزمایشگاه اثبات می‌کند چیزی که به طور ماهوی در تضاد با هر گونه تجربه و آزمایش است، خاصه که ایدئولوژی بنیادی پی افکنده بر متوهمات ذهنی است و نخستین فرضش، غیرقایل خدشه بودن بنیادهای معرفتیش است، همان دگماتیسم معروف که محصول قصه ای تاریخی است، در واقع آزمایشگاه در این جهان جزمی به انذازه همان تخت معروفی است که پادشاهی ابعاد آن را انسان کامل می‌دانست و دشمنان فکری و غیرفکریش را در این تخت می نهاد و می گویند اگر شخص مادر مرده قدی بلندتر از تخت داشت، با ابزار مقدسشان! پاهایش را کوتاه می کردند و اگر کوتاه تر بود، چنان می کشیدند که استخوانهایش کشیده شده و به انسانی کامل شبیه شود.


این داستان شاید تاریخی باشد اما بشریت در دوران آلمان نازی و با ایده نژادبرتر، شاهد بازآفرینی تخت سلطان مسمی به دگم بود و یاری رسان ایدئولوژی مزخرف نازی، همان علوم تجربی بود که در آزمایشگاهها می خواست امر مقدس هیتلر را اثبات کند، و البته دانشهای بنیادینی چون فلسفه نیز به کار جماعت می آمد و هنوز هم یکی از نقاط تیره فلسفه معاصر خاصه آلمان همین همکاری معرفتی با تفکری فجیع بود، با این همه بشریت گویی از بازتولید قصه های ایدئولوژیک لذت مضاعفی میبرد که مدام در پی تولیدی چنین است.

در جایی که علوم تجربی مسخره امور ایدئولوژیک می شوند خاصه اگر با قوه قاهره و دولت ممزوجشان کرد، از علمی چون تاریخ و ... نمی توان انتظاری دیگر داشت، برای مطالعه تاریخ نباید به ظواهر امر اکتفا کرد، نباید تنها با شنیدن و خواندن یک منبع، در خصوص حوادث تاریخی قضاوتی ساخت، بلکه باید متن را بر علیه متن به کار گرفت، باید گوشه ها و دخمه های پنهانی در متن را کاوید، باید مثل یک کاراگاه حرفه ای، به دنیال سرنخهایی بود که متون رسمی در پی پنهان کردنش هستند.


شاید در دل بگویید که نگارنده متخیلانه سخن می گوید و گرنه چطور می توان تاریخی را در میان چند کلمه پنهان کرد و کسی نبیند؟! راستش پاسخ من هم همین است که ایدئولوژی فرصت فهم را چنان تقلیل میدهد که گاه جامعه خود نقش تخریب تاریخ را می پذیرد، بگذارید مثالی نزدیک بزنم، در دهه گذشته با تغییر رویه مرحوم هاشمی و دگرگونی نگاه رسمی بدیشان که از شعار ((بوی گل محمدی)) به جایی رسید که حتی فحش و ... نصیب خانواده و خودش و دیگران نزدیکش شد، صدا و سیما نیز در روایت دوران دفاع مقدس دچار یک بیچارگی شد، نمی خواست با روایت این دوره از هاشمی بگوید و هاشمی فرمانده اصلی جنگ بود و در بیشتر گزارشهای آن دوره حاضر، اما سازمان معروف سیما به نگاه میلی، بسیار تلاش کرد تا حضور هاشمی را بی اثر و یا کم اثر کند، نتیجه اما به دلخواه جماعت نبود، چرا که برعکس ادوار سابق تنها راوی تاریخ، قدرت و حاکم وقت نبوده و امروزه در کنار فضای رسمی، فضای غیرمجازی امکانات گسترده‌ای برای ثبت واقعیت در اختیار همگان قراز داده، امری که اقتدار ثبت تاریخ را از موسسه‌های رسمی گرفته است.


حالا جماعتی با نگاهی شیفته به تاریخ، به دنبال لیلی های گمشده خودند، جماعتی که قرائت تاریخ را از دریچه تنگ نگاه نژادی آغاز می‌کنند و نگاهشان بر همه واقعیت گشوده نیست، چیزی در گوشه ای می بینند که بر مراد خاطرشان باشد اما به دلیل همان نگاه، که تنها شاهد جزئیاتی همدلانه است، کلیتی گاه به اندازه کوه را نمی بینند، اگر چنین دردی در جماعت معروف به نژاد پرستی باشد؛ امری طبیعی است، طبیعی از آن جهت که اینان دریچه خرد را بسته اند و از سوراخ تنگ نگره ای نژادینه به ماجرای تاریخ نگاه می کنند، اما در جایی که احدی عنوان مشاور امور اقوام و اقلیتهای مذهبی را داراست و در همان زمان، به رتبه سنگین اجتهاد آراسته، چنین نگاهی به تاریخ، مخاطب را گیج می کند، وقتی شخص، عالم در امور دینی باشد که نژاد را به صرف امر(لتعارفوا) تحدید و تعریف کرده، چگونه انتظار نگاهی از ایشان را داشته باشیم که مراتب تاریخی را بر حسب نژاد تعریف می کند، اینکه بگوید عرب در ساخت تمدن اسلامی تاثیر چندانی نداشته، یا بگوید ایرانی ها چنین و چنان کردند و … در واقع تحمیل نگاهی است معاصر به تاریخ؛ اگر همین الان ابن سینا و یا هرکدام دیگر از علمای اسلامی، از هر کشوری، در برابرمان باشند و سخنان مشاور را بشنوند چه خواهند گفت؟! به یقین آنان اشاره به فضایی می کنند که فرصت دانش را برایشان مهیا کرد، فرصتی که تاریخ با همه روایتها نشان میدهد که ناشی از حضور اسلام بوده و بس.


تاریخ قرائت ماست از دیروز آدمی، دیروزی که ما تنها از طریق زبان، در ارتباط با وقایعش هستیم، زبانی محدود به الفبا تنها وسیله ای است که ما را با گذشته بشریت آشنا می کند و شوربختانه این زبان، هر اندازه که با پیشداوری ها آلوده شود، در همان حین از واقعیت دورتر می شود، خطر نگاه ایدئولوژیک، خطری است که همه ما را تهدید می کند، خطری که معرفت را تبدیل به بازی با کلمه ها و توهم حقانیت می سازد و در چنین حالتی، هر حکمی که میدهیم آلوده با پیشداوری ایدئولوژیک است، چرا که ایدئولوژی مخصوص ذهن تنبلی است که به جای کنکاش، فقط نیاز به باور دارد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار