گویا جدیدا یک بنده خدایی در مورد افتتاح فروشگاه یک قلم کالای خاص در یک شهری انتقاد شدید داشته. ما تحقیق کردیم و دیدیم این انتقادها خیلی هم درست است. اساسا چه معنی دارد که جوان مملکت بنشیند پای فیلمهای سوفیا لورن و از محصولات آن فروشگاه کذایی هم استفاده کند.
شهاب پاکنگر در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: گویا جدیدا یک بنده خدایی در مورد افتتاح فروشگاه یک قلم کالای خاص در یک شهری انتقاد شدید داشته. ما تحقیق کردیم و دیدیم این انتقادها خیلی هم درست است. اساسا چه معنی دارد که جوان مملکت بنشیند پای فیلمهای سوفیا لورن و از محصولات آن فروشگاه کذایی هم استفاده کند. از آنجایی که این تیپ ریشهیابیها برای حل مشکلات جوانان بسیار موثر است، ما رفتیم و با کمک موتورهای جستوجوگر داخلی تمام مقالات روز دنیا را شخم زدیم تا ببینیم چه چیزهای دیگری میتواند یک شهر را به نابودی بکشاند. براساس آخرین تحقیقات پژوهشگران دانشگاه مریلند آمریکا، عرضه کالاها و خدمات زیر در صدر آسیبزنندهترین موارد به آرامش روانی یک شهر است:
الف) یک فروشگاه میآید مرغ میفروشد و با افزایش قیمت ارز، هر روز قیمت فروش دو قسمت سینه و ران این پرنده خوردنی را افزایش میدهد در حالیکه مردم هنوز در شوک این هستند که بالاخره وسعشان میرسد تخمِ مرغ را بخرند و بخورند یا نه؟! با این اوصاف دیگر حالی به جوان بیکار مملکت میماند؟! به ما باشد که میگوییم همه مرغفروشیها تعطیل شود.
ب) همه ما میدانیم که باید به حقوق حیوانات احترام بگذاریم. اما یکسری آدم بدجنس میآیند و حیوانات را در باغ وحش نگهداری میکنند. واقعا جای شیر و خرس و گرگ در قفس باغ وحش است؟ آن هم حیوانات نر و ماده و تولهها کنار هم که اصلا معلوم نیست در این شرایط میتوانند زنده بمانند؟ وقتی جوان مملکت میرود باغ وحش و این سطح از افسردگی و جان دادنِ حیوانات را میبیند دیگر حالی به او میماند؟! به ما باشد که میگوییم همه باغ وحشها جمع شود.
ج) آلودگی هوا هر روز دارد جان هزاران نفر از هموطنان ما را میگیرد. آن وقت یک سری مغازه هستند که میآیند اگزوز میفروشند. واقعا فروش لولهای که قرار است از آن کلی دود خارج شود و هوا را آلوده کند، غیر از ضرر چه چیزی برای کشور دارد؟! اصلا جوانان ما اگزوزهای سیاه و دودزا را میبینند دیگر حالی به آنها میماند؟! به ما باشد که میگوییم همه اگزوزها جمع شود.
د) عصر حاضر، دوره سرعت است. اما خیابانهای ما پر شده از سرعتگیر. این یک طرف قضیه است، مشکل آنجا شکل میگیرد که علاوه بر خودِ سرعتگیر، یکسری برای شوآف میآیند تابلو نصب میکنند که در خیابان سرعتگیر نصب شده. جوان پویایِ این کشور، وقتی چشمش به تابلویی میفتد که به او میگوید باید از سرعت پیشرفتت کم کنی، دیگر حالی به او میماند؟! به ما باشد که میگوییم همه تابلوهای سرعتگیر جمع شود.
ه) همین چند روز پیش بود که مشخص شد امید به زندگی در ایرانیان افزایش یافته. حالا یک عده آمدهاند و میگویند که سونامی سرطان در راه است. بعد هم به این حرفهای ساده اکتفا نمیکنند و میروند در تمامی مبادی اطلاعرسانی در مورد انواع سرطان سخنرانی میکنند. شما اگر جوان باشید و هر روز اسم یک نوع سرطان شایع را در اخبار بشنوید، دیگر حالی به شما میماند؟! به ما باشد که میگوییم همه اخبار مرتبط با سرطانهای شایع جمع شود.
و) همیشه به ما گفتهاند که مدارس دولتی نباید پولی بابت شهریه از والدین دانشآموزان دریافت کنند. حالا شما فرض کنید یک دختر دارید که محصل است و مدرسهاش از شما برای کمک هزینه پول میخواهد. اصلا وقتی به این مساله فکر میکنید، چشمتان که به یک مدرسه دخترانه میفتد، حالی بهتان میماند؟! به ما باشد که میگوییم همه مدارس دخترانه جمع شود.