محمدسعید بهوندی
مثل هر سال در نظر داشتم تا نسبت به مقام شامخ معلم ادای احترام کرده و مطلب بلندی را قلمی نمایم، اما با این تلقی که؛ "مگر کسی در این کشور هست که نسبت به عظمت، ارزش و اهمیت کار معلم، رعایت حیثیت و احترام او و همچنین خواسته ها و نیازهای او واقف نباشد،؟ لذا منصرف شدم.!"
بهترین راه احترام به معلم و بزرگداشت او و کارش، اینست که همه به او کمک کنیم تا بدون داشتن هر نوع دغدغه ی خیال ناشی از کمبودها و گرفتاری ها، مسئولیت خویش را در قبال تربیت و آموزش فرزندان این آب و خاک به نحوی مطلوب و شایسته عملی سازد، تا در پایان فصل برداشت ها،! جامعه ای سرشار از دانایی، توانایی، مهارت، اخلاق، مروّت، خلاقیّت، معنویت، خوبی ها و زیبایی ها داشته باشیم.
در جامعه ای که در بین معلمانش بجای مسابقه بر سر مطالعه، تحقیق، پژوهش و آمادگی علمی، روحی و روانی بیشتر، مسابقه ای دائمی و نفس گیر بر سر چهار ساعت اضافه کار و سرویس آژانس بیشتر وجود دارد، چگونه منتظر پرورش نسلی خلّاق، متفکر، مبتکر و بالنده هستیم؟!
رشد و توسعه و پیشرفت مطلوب و پایدار، بدون در اختیار داشتن معلمانی آماده و آرام و بدون مشکل در همه ی ابعاد آن، امکان پذیر نخواهد بود. برطرف کردن نیازهای معقول و منطقی معلمان کشور اقدامی حیاتی، زیربنایی و اساسی است، که نتیجه اش چیزی بجز تربیت نسلی شایسته برای مدیریت و خدمت به کشور نیست.
و روزی که تو
مودبانه مقابلم نشستی
و تمام هوش و حواس و علاقه ات را
برای آنچه می پنداشتی گوهر دانایی است
در اختیار اندیشه و زبان و نگاهم گذاشتی
از همان روز دانستم
چه مسئولیت سنگینی را بر دوش گرفته ام
هیچ میدانی
سی سال از آن ماجرا گذشت...!
و علیرغم همه ی فراز و فرودها
شادی و غم ها و آرزوها
تو درختی تنومند و پرمیوه شدی
ولی من هنوز
با همان عشق و آرزو و امید
به تو می نگرم
و هنوز بدنبال راهی
برای پربار شدن تو هستم؟!
پس می نویسم
و می سرایم
آنچه را که فکر می کنم
تو و فرزندانت
برای رشد و تعالی و سعادت
به آن نیازمندید
آری
من معلمم
و روز من
روزشمار روزگار و بالندگی توست
پس همچنان به تو عشق می ورزم
مثل روز نخست
آری...!
مثل روز نخست...!
روز معلم به همه ی همکاران عزیز و ارجمندم در سراسر کشور خصوصا هم استانی های شریف مبارک باد.