قریب به شش دهه از برنامه هسته ای ایران می گذرد. از سال 2003 در زمینه تاسیسات نطنز و اراک که ابعاد هسته ای کشورمان گسترده تر وسوخت هسته ای توسط متخصصان ایرانی برای نیروگاههای هسته ای رسانه ای شد آمریکا ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای متهم کرد.
از آن زمان به بعد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی یکی از مباحث مهم جنجال برانگیز و مور مناقشه بوده و این مناقشه با غنی سازی اورانیم به میزان سه و نیم درصد و پس از آن ساختمیله سوخت هسته ای 20 درصد و موفقیتهای پی در پی در بعد هسته ای فشارها و تهدیدات شدت گرفت و تعدادی از دانشمندان هسته ای ما ترور شدند و تحریمهای وسیعی از سوی سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا و سایر کشورها علیه ایران اجرا گردید.
تا زمان انعقاد توافقنامه برجام این بحث و جدل و مناقشه و سپس مذاکرات طاغت فرسا 13 سال طول کشید. با پیروزی دکتر حسن روحانی و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مذاکرات فشرده و حساب شده با ظرافتهای ظریف انجام گرفت.
این مذاکرات روند خوب و مثبتی داشت و دولت مورد حمایت جدی اصلاح طلبان و مشی اصلاح طلبی و اعتدال گرایانه و تجربه و تخصص دکتر روحانی و انتخاب دکتر ظریف که در سیاست خارجه و روابط بین الملل و فن مذاکره ید طولایی دارد باعث شده که نهایتا" درسال 1394توافقنامه هسته ای بین ایران و شش کشور به سرانجام رسید و تمام تحریمهای هسته ای لغو شد.
در طول مذاکرات هسته ای و پس از برجام جناح اصول گرا و رسانه های همسو با آنان مخالفت خود را به طرق مختلف مطرح میکردند و توافقنامه هسته ای را مخالف با منافع ملی قلمداد و نتیجه گیری آنان این بود که این توافق بیشتر به نفع آمریکاست و برای ما دستاورد چندانی نداشته است.
با روی کار آمدن ترامپ و تهدیدهای مکرر مبنی بر خروج از برجام، رسانه های اصول گرا تحلیلشان این بود که ترامپ هرگز این کار را نخواهد کرد و این تحلیل در راستای تحلیلها و نگرشهای قبلی آنان بود.
چراکه این توافق را به نفع آمریکا قلمداد میکردند و طبیعتا" میبایست نتیجه گیری آنان عدم خروج آمریکا از یک توافقنامه ای باشد که اصولیون آنرابه قرارداد ترکمنچای تشبیه میکردند.
اگر برجام هیچ دستاوردی نداشت و اگرجناحی برجام را به نفع آمریکا میدانست و آن را مخالف منافع ملی تلقی میکرد حال که آمریکا خارج شد و اگر پایه های برجام سست و سست تر میشود باید خوشحال باشند پس این همه جنجال وهیاهو برای چیست؟ هر فرد و جناحی بر اساس رویکردهایش موضع میگیرد و قلم و بیانش در راستای مشی فکری خودش است و نگارنده نیز این چنین است و این امری طبیعی است اما سوال اساسی این است که آیا نباید اخلاق و انصاف را در موضع گیریها لحاظ کنیم؟ حتی اگر بخواهیم حداقلی از اخلاقیات را در سپهر سیاسی رعایت کنیم نباید در همه حال و حتی در زمانیکه اقدامی از سوی جناح مقابل با مواضع ما سازگار و یا نزدیک است باز هم بر آن خورده بگیریم و چون آن موضع یا اقدام از سوی جناح مقابل انجام میگیرد باید در هر شرایط و یه هر قیمتی خدشه بر آن وارد کنیم.
با انصاف و عدالت و بر داشتن عینک حب و بغض یک بررسی همه جانبه بکنیم که اگر این مذاکرات فشرده و دفاع جانانه ظریف از منافع ملی و برنامه هسته ای صورت نمیگرفت و بطور کلی مذاکرات به نتیجه نمی رسید وتوافقنامه ای تحت عنوان برجام نداشتیم با آنهمه تهدید وقطعنامه و اجماع جهانی علیه ما چه اتفاقاتی رخ میداد و از طرف دیگر، چه بدست می آوردیم؟ .
میخواستیم چکار کنیم که در آن مسیر توقف کردیم و نتیجه نگرفتیم. ما که طبق گفته های علنی و مکرر مقامات عالی نظام بنای ساخت بمب اتمی را نداشتیم و مقام معظم رهبری فتوای حرام بودن ساخت بمب اتم را صادر کردند.با همه ی بدعهدی های طرف مقابل و به ویژه آمریکا و عدم پایبندی کامل به توافقنامه باز هم اگر مزیتهای برجام را در مقابل مضراتش بسنجیم بهترین گزینه برای ما برجام بود.
باز هم میگوییم برجام مزایای پیدا و پنهان، کوتاه مدت وبلند مدت برای ما داشت که با مزایای غیر برجام قابل قیاس نیست.تصمیم های راهبردی و وطن خواهانه و خیر خواهانه وصادقانه و از سر عقل و منطق و ایمان میتواند برای هر کشوری گره گشا و راهگشا باشد که برجام یکی از آنهاست.
چنانچه صاحب نظران مدیریت استراتژیک بدون هیچگونه وابستگی و دلبستگی به این و آن و فقط بر اساس تخصص خودشان برجام را مورد مداقه و بررسی همه جانبه قرار دهند آن وقت خواهیم فهمید که برجام چه شاهکاری بود که مخالفین دولت میخواهند آن را یک ننگ تلقی کنند و جا بیندازند و در آینده خواهیم دید که ابعاد پنهان این شاهکار روشن تر خواهد شد.
نقد دولت و دستاوردهای آن نه تنها عیب نیست بلکه یک ضرورت انکار ناپذیر است و ای بسا نقدها به دیگر عملکردهای دولت وارد است و خود طرفداران خیر اندیش و نیک اندیش دولت بر برخی عملکردها نقدهای بجا دارند و دولت باید کاستیها بر طرف نماید اما با این حال که بدعهدیها در برجام بوده و هست، هیج آلترناتیوی در آن برهه از زمان نبود که بتواند ما را در شرایط بهتری قرار دهد.
قطعا" اگر چنین جایگزین کم هزینه تر و سودمند تری بود مقام معظم رهبری با ادامه مذاکرات و تصویب برجام به شدت و به صراحت برخورد میکردند، چرا که برجام ابتکار دولت و تصمیم نظام بود.
همین بد عهدیها و قبول و زیر قول خود زدن و عدم پایبندی آمریکا و محکوم کردن این حرکت ناشیانه از سوی بسیاری از صاحبنظران و صاحب منسبان آمریکایی و مقامات اروپایی و اجماع در محکومیت آمریکا ولو در زبان دستاورد دیگر برجام است.
این کار کمی نیست. قبل از برجام همه با آمریکا همصدا شدند و یک اجماع جهانی به رهبری آمریکا علیه ما بود و الان همصدا یک اجماع جهانی برای حفظ برجام و علیه آمریکا هست.
گرچه نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که خروج یک کشور آن هم آمریکا تنگناها و سختیهایی برای ما دارد چرا که تحریمها و کارشکنیهای آمریکا با شدت بیشتری ادامه دارد و گرچه پنج کشور دیگر تاکید بر ادامه برجام دارند و مخالفت خود را از این اقدام زشت آمریکا اعلام نموند اما با توجه به رویکردها و عملکردهای پنج کشور دیگر در این جار دهه و قبل از آن ، نشان داد که آنها نیز دوست ما نیستند اماهم اکنون در یک موقعیتی قرار گرفتند که همراهی با آمریکا و عهدشکنی به حیثیت آنان لطمه میزند و معلوم نیست در فردا و فرداها چه بهانه هایی را مطرح کنند و احیانا" بر عهد خود استوار نباشند ولی نباید از نظر دور داشت که همین توافقنامه است که شمشیرشان را کند کرد و نمیتوانند فعلا" مواضعی علیه ما و به نفع آمریکا بگیرند.
اگر بگوییم تقریبا"برجام آنها را به گروگان گرفت حرف درستی استا .ین مسایل و حوادث محک خوبی برای مشخص شدن وزن تحلیلها از سوی افرادو جناحها است.
مخالفین سر سخت کنونی که از هر اقدامی و ارایه هر نظری در مخالفت برجام و کوبیدن دولت فروگذار نیستند باید بدانند در وضعیت کنونی که لازم است علیرغم مخالفتها، یک موضوع بغرنج ملی داریم و میبایست ملاحظه این بعد را بکنند و از همدلی و همیاری وهمکاری سخن بگویند،یا نمیگویند و یا کمتر میگویند فردا و فرداهایی نیز هست که ممکن است فریاد برآورید که ما در وضعیتی هستیم که نباید آتو به دشمن بدهیم و وحدت داشته باشیم کما اینکه در گذشته این فریادها را شنیدیم.
البته باید حساب اصول گرایان و مخالفین منصف و منتقدین با منطق و دلسوز که طبیعتا" در مباحث مختلف از جمله سیاست خارجی نظرات مخالف و متفاوتی دارند و آن را بیان کرده و میکنند از افراظیونی که علاوه بر نقدهای تند و بعضا" غیر کارشناسنانه خط و نشان برای دولت میکشند و در این برهه حساس سخن از عدم کفایت رییس جمهور می زنند جدا کرد و در صندوقهای رای نیز مردم حساب آنها را جدا کرد چرا که رای این افراد و حامیانشان نسبت ره آراء دیگر اصول گرایان بسیار کم و تفاوت معنا داری داشت. ما باید بدانیم ملت باهوشی داریم و فقط بخاطر یک موضع گیری، حرکت و اقدام خوب یا بد رای نمیدهند و پشت نمیکنند.
اقدامات احساسی و لحظه ای نه تنها مفید نیست بلکه ممکن است نتایج بدتری به بار آورد. مجموعه اقدامات و نظرات و دیدگاهها و رویکردهای سیاسی جناحی ملی بین المللی جناحها را میبینند وتحلیل میکنند میسنجند عواقب آن را حس و لمس میکنند و در صندوقهای رای آری یا نه را میگویند.
از عمر دولت دوم تدبیر و امید کمتر از یک سال میگذرد و اکثر انتقادات وارده از جمله همین برجام مربوط به عملکرد چهار ساله اول است ، آیا یک لحظه به خود نمی آیید و فکر نمیکنید چگونه دولتی که این همه سهل انگاری داشت و ساده لوحی کرد و اقدامات و عملکردش این همه منفی است چگونه با اقبال باور نکردنی و آنهم 24 میلیون رای مواجه شد؟. حتی اگر نه بخشی و بلکه همه ی ایرادا و ضعفها را بپذیریم ضعف شدید جناح مقایل دولت آشکار تر میشود.
بدین دلیل که چه شده یک دولت با این همه ضعف، باز هم مورد اقبال ملت است و شما چه کردید که علیرغم اینهمه ضعف به شما رای نداند و اگر بگوییم بین بد و بد تر بد را انتخاب کردند نتیجه و تحلیل آن مشخص است.
پس بیاییم عادلانه تر و عاقلانه تر فکر کنیم و دفاعمان از دولت و مخالفت دلسوزانه از دولت واقع بینانه باشد و ضمن انتقاد از نظرات همدیگرو دولت و بحث و تبادل نظر و بیان دیدگاه و نقد دیدگاه هم که لازمه یک حکومت مردمسالار و ضرورتی در نظام جمهوری اسلامی است، آب در آسیاب دشمن نریزیم و نقد و دفاع منصفانه داشته باشیم نه تخریب و جنجال و هیاهو.