شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۸۹۷۹
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۰

شوشان – غلامرضا جعفری :

آدم بعضی وقتها فقط مات و متحیر میماند، انگار در کابوسی بی پایان گیر کرده باشد! انگار خواب رهایش نمی کند، انگار چشم هایش در کاسه خون نشسته باشند!

مگر می شود! مگر می توان؟! مگر دوره غزنویان است و یا سلجوقیان و یا چه میدانم دوره عباسی است؟ چگونه می شود انگشت اتهام را به سمت کسی گرفت که متهم نیست و اگر هم جرمی مرتکب شده، به اتفاق گروههایی است که به نام (خودی) معروفند؟!

برجام قبل از اینکه برجام شود، جام تلخ تحریم بود در جان مردم، کاسه داغ چه کنم چه کنم هایی بود که مردم آواره، در مقابل داروخانه ها و بیمارستانهای فاقد دارو به دست داشتند، طعم لزج مرگ بود وقتی که داروی بیهوشی، محصول کارخانه های «بیگ برادر» چین، در رگ و پی مردمی زجر کشیده می‌نشست، مردمی رنجور از هزار و یک عنوان بیماری و مرگ و نتیجه دارو چه بود؟! در بهشت‌آبادهای سراسر کشور می توان آدرس نتیجه اش را جستجو کرد، و حالا انگشت اتهام به کدام سو نشانه رفته؟  به گروهی پاکدست که وزیر بهداشت‌شان دراثر اعتراضی زیرلفظی استعفایش کردند؟! همانکه از تامین دلار برای رژلب و سایه چشم و برخی خودروهای شاخ شمشاد، گفت و حیرت از اینکه در عوض دلاری برای فلان داروی بی همه چیز باقی نمانده؟ وزیری که عصر از زبان معاون رییس شنید؛ برکناریش شایعه است و صبح روز بعد رییس فرمود شایعه برکناریش درست نیست بلکه بانو با استعفاء تشریفشان را برده اند؟! اتهام در کدام سوست؟ با کدام انگشت؟ در کدام دست؟ در جغرافیای کدام جبهه و تزویر وزور و ...

روحانی بد است؟! می گویید بد است؟! بپذیریم بد است؟! ظریف تحمل کردنی نیست؟! خنده اش نمکین نیست؟! بپذیریم بد است؟! دولت بیخود است؟! دولت پیر است،! دولت الکی است؟! بپذیریم دولت الکی است؟! شما راحت می شوید؟ مشکلتان حل می شود؟ اصلا اگر قول دهیم که در انتخابات آتی بیاییم و شناسنامه و کارت ملی‌مان را دو دستی و با تقدیم احترامات فائقه به شما بزرگواران گرام تحویل دهیم، بهتر نیست؟! راستش ما هم فهمیده ایم سخن شما درست است، نه فقط امروز بلکه از وقتی این صنددق بدقواره ای که نامش صندوق رای است، در اطراف خانه مان پیدا شد! شما درست می گفتید و البته یادتان نرفته؛ که ما به تازگی دریافتیم سخن شما طلاست، طلای بیست و چهار، طلایی که حتی از وقت و عمر هشتاد میلیون ایرانی و چندین میلیون انیرانی و ... باارزش تر است، ما فهمیده ایم که این سخن را باید با آب طلا مطلا ساخت، سخنی بدین گرامی که تکلیفمان را برای همیشه تاریخ معلوم می کرد و ما چه اندازه جاهل و نادان بودیم! ما را برای این همه جهل و تراکم نادانی ببخشایید که تازه چراغ چشمهایمان روشن شده و البته این هم از برکات نفس خوشبوی شماست و کلامی که از فرط روشنی، چهره آفتاب را سوخته.

حالا ما میپذیریم که ته ته صندوق رای یا خاتمی است با آن دولت شبیه شتر که هر نه روز باید از کویر بحران، تشنه و زخمی اما نفس در بدن بیرون می آمد، یا دولت پاکدستان که برای اولین بار به شکل معجزه ای از صندوق سالم درآمد، دولتی که شما دوست داشتید و ما جاهلان نه، دولتی که به زور می خواست مهرورزمان کند، آدممان کند، بهشتی مان کند ولو با داروهای بیهوشی برادر بزرگ، و ما که مقر به جهل مان هستیم چه کردیم؟! متاسفانه گفتیم نه و البته از معجزات یک هویی صندوق، نشنیدن ما بود و این مایی که حالا هستیم، نخست از صندوق سپاسگزاریم و در ثانی از آن مای اولی که بودیم به شدت اعلام انزجار می کنیم و متاسفیم که با آمدن دولت مسمی به تدبیر، معجزات صندوق تکرار نشد و خلاصه در اشتباهی استراتژیک، رایمان را با نوشتن نام این دولت خراب کردیم و دل شما را شکستیم، اما حکما می دانند که آدمی محصول تجربه است و حالا ما با تجربه دریافتیم که سخن شما بهتر و رساتر و ذولنورتر و نقدی تر و خلاصه به کمالتر و مصباح تام حقیقت تر است، دریافتیم که ما، همان خس و خاشاکهای معروف، با تحویل شناسنامه و کارت ملیمان به شما بزرگواران، بزرگترین کمک و مساعدت را به تاریخ دموکراسی می کنیم، دریافتیم که ما، همان رعیتی که شبیه گوسفندان است و چوپانی غیور می خواهد، به راحتی آب خوردن گول می خوریم حتی ممکن است با صندوق مشارالیه، لجاجت بورزیم، لجاجتی که نتیجه اش نه به درد این دنیامان می خورد و نه به درد آن دنیا، همان دنیایی که شما خوب می شناسید و متاسفانه ما تاکنون نمی فهمیدیم.

القصه ما همه آنچه گفتیم را طابق النعل بلنعل، می پذیریم خاصه همان قسمت گوسفندها و رعیتها را، اما با عرض پوزش و فقط برای یک بار هم شما بپذیرید که این برجام ناکام، در اثر همان ورق پاره هایی؛ سیاه بخت به دنیا آمد که معجزه هزاره سوم شما می فرمود «تحریم نه منه» و البته برای نبود تحریم ملاکی بهتر از گوجه فروش محله شان نداشت، و چه ملاک و مستندی بهتر از یک گوجه فروش، حتی اگر کشور؛ ذیل منشور چندم سازمان ملل باشد و چند کشور زبان نفهم آماده تا گوجه ها را به رب/ع گوجه ای مشدد تبدیل کنند، شما برای یک بار فقط، تو را خدا برای یک بار فقط، شما را قسم به روح پدرتان برای یک بار فقط، یک بار فقط بپذیرید و ما چار دست و ، ا خودمان و شناسنامه مان و کارت ملی مان به اضافه تاریح دموکراسی طلبی را دربست تحویل تان میدهیم و مهر می زنیم من بعد چنین هوس های جلفی نداشته باشیم و عرض خود ببریم که شاعر بی خود نگفته: «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه توست/ عرض خود می بری و زحمت ما می داری»

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار