امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - امید حلالی :
روز گذشته با انتشار پیامی از
سوی سرپرست فرمانداری اهواز جناب نبی الله خونمیرزایی در برخی گروه های واتس آپی که
عضویت دارند و از شماره وی، گمانه زنی ها و سیر فزاینده انتقادات از مدیری به سرانجام
رسید که همزمان دو سمت غیر مرتبط یکی در سطح خوزستان و در اداره کل شیلات که با آبزیان
و مزارع پرورش ماهی سر و کار دارد و دیگری در فرمانداری اهواز که سمتی حساس و سیاسی
ست و در مقطع سرپرستی از قضا مجری دو انتخابات بزرگ و همزمان ریاست جمهوری و پنجمین
دوره شوراهای اسلامی شهر و روستای اهواز شد که قریب ۷۰۰ کاندیدا
در آن حضور داشتند و همین تعداد بالا خود بر سنگینی مدیریت چنین انتخاباتی اذعان دارد
و نکته حائز اهمیت آن بود که خونمیرزایی که در ابتدا مدیرکل شیلات بود در سوابق و رزومه
کاری خود تجارب هم سطح و مرتبتی با برگزاری چنین انتخابات سنگینی نداشت که در همان
مقطع این موضوع مورد نقد فعالان اجتماعی قرار گرفت که تحربه کاری و اشتغالات وی برای
برگزاری چنین انتخاباتی مناسب نیست اما گوش کسی بدهکار نبود و طرفه آنکه وی در مقطع
کوتاهی پیش از برگزاری انتخابات به سرپرستی فرمانداری اهواز منصوب شد که عملاً استان
و شهر در تدارک مقدمات برگزاری انتخابات بود و بدین سان فرمانداری باتجربه یعنی اسماعیل
ارزانی که اتفاقا اصلاح طلب بود کنار گذاشته شد تا سرپرستی نا آشنا با این حجم کار
و حوزه مسوولیت جای وی بنشیند.
اما پیامی که جناب خونمیرزایی
در ساعات پایانی شب در گروه ها نشر دادند به شرح ذیل است که با توجه به موارد مطروحه
نیاز به کالبد شکافی و تحلیل محتوا دارد تا نتایجی از آن استنباط شود.
با هم بخوانیم :
" سلام بر دوستان. بنده از
زمان سرپرستی فرمانداری اهواز، نتوانستم برای سه گروه از عزیزانم وقت کافی بگذارم:
۱-
دانشجویانم
در دانشگاه ۲- خانواده ام ۳-
اهالی
وزین و متعهد رسانه.
اینجا بر خود واجب می دانم که از محضر عزیزان رسانه
ای عذر خواهی کنم. چون گرفتاری دو مسئولیت همزمان فرمانداری و شیلات بسیار زیاد
است و فرصتی برای حضور در فضای مجازی یا پاسخگویی شایسته به اهالی رسانه، برایم باقی
نگذاشته است. ولی همین الآن نیز در دفتر کارم در فرمانداری هستم، تا اگر همین فردا
نیز فرماندار آینده اهواز معارفه شد، کار عقب مانده ای وجود نداشته باشد. بنده اصراری
بر تصدی مسئولیت فرمانداری نداشتم، اینک نیز اصراری بر ماندن در این سمت ندارم.
وظیفه ای محول شده است که مکلف به ادای آن؛ تا آخرین لحظه مسئولیت، هستم. "
تحلیل محتوا :
هر چند این پیام سرپرست فرمانداری
اهواز به ظاهر کوتاه است اما جای تامل فراوان و عبرت آموزی دارد. از جمله آنکه جناب
آقای خون میرزایی در پیام شان گفته اند که "اصراری برای تصدی فرمانداری اهواز
نداشته اند" و در فراز جالب توجه دیگری عنوان کرده اند "برای ۳ گروه دانشجویان، خانواده و رسانه
ها نتوانسته اند وقت بگذارند!"
با در نظر گرفتن این موضوع که
در دوره سرپرستی وی پر حاشیه ترین انتخابات اهواز در نوع خود برگزار شد که تاکنون پرونده
ای مفتوح دارد خوب بایدبه نخبگان و اهل نظر و شهروندان حق داد تا بپرسند که این نوع
مدیریت واقعا ً چه معنایی می دهد؟
۱) در ابتدا باید از مدیران بالادستی و منصوب کنندگان
چنین مدیرانی پرسید که راستی در این افراد چه دیده اند که علیرغم داشتن سمت مهمی همچون
مدیرکلی شیلات آن هم در استانی که به واسطه وجود رودخانه ها و دسترسی به آب های آزاد
و نوار ساحلی ظرفیت های فراوانی در پرورش آبزیان دارد
و در مقطع پیش از دو انتخابات
همزمان و سنگین و حساس در یک کلانشهر سمت مهم دیگری در اختیار فردی با توانایی ها و
ظرفیت های محدود مانند هر انسان دیگری بگذارند که در پایان کار خود اذعان کند که برای
۳ گروه و مهم تر از همه حداقل برای
خانواده خود وقت کافی بگذارد ؟ راستی کدام "شریعت" یا "سبک مدیریتی"
شرایط عقلی چنین انتصابی را تجویز می کند که فردی را در دو حوزه بکار بگماریم که به
اقرار صریح وی فرد حتا از گذاشتن وقت کافی برای خانواده خود که امری شخصی ست باز بماند؟
2) گروه
دیگری که وی بیان می کند نتوانسته برای آنها "وقت کافی" بگذارد اقشار مهم
دانشجویان وی هستند. باز هم سوالی پیش می آید که این جامعه مهم چه گناهی کرده اند که
استادشان در دانشگاه به دلیل چندین مشغله وقت کافی برای تدریس و راهنمایی کردن و سوق
دادن آنها به سمت تحقیق و پژوهش ندارد؟ چرا که آنان آینده سازان این مرز و بوم اند
و باید از مخضر اساتید استفاده کرده و بر غنای علمی خود بیفزایند.
۳) مساله بعدی نحوه مدیریت دانشگاه هاست. چرا باید
به چنین استادی که بر اثر اشتغال حتا "وقت کافی" برای خانواده خود ندارد
واحد برای تدریس داد و دانشجویان را دچار مشکل کرد. آیا بهتر نبود دانشگاه یا دانشگاه
هایی که این استاد محترم و پر مشغله در آنها تدریس داشت این موضوع را به این مدیر گرانسنگ
یادآور می شدند تا تدریس را به وقت مناسب تری برای ترم هایی بگذارد که وقتش آزاد تر
است تا حق الناس دانشجویان بر ذمه استاد و دانشگاه قرار نگیرد؟
آیا چنین دانشگاه هایی زیبنده
نظام اسلامی و جامعه ای هستند که در حالی که بسیاری تحصیل کردگان و نخبگان دارای مدرک
و صلاحیت پشت درها و بروکراسی پیچیده دانشگاه جهت گرفتن کرسی تدریس ولو برای چند واحدند
و در اثر میسر نشدن دچار انواع افسردگی ها و بی رغبتی ها می شوند این فرصت را در اختیار
"افراد ابوالمشاغل " قرار دهند؟
آیا چنین دانشگاه هایی می توانند
دوران ساز باشند؟
- نه در هنگام آغاز بکار برای شنیدن پیشنهادات
- نه پس از برگزاری انتخابات یک انتخابات پر حاشیه
برای شنیدن انتقادات و مباحث
- نه پس از
بیرون آمدن جامعه از التهابات و هیجانات انتخاباتی و دوره آرامش
- و نه در پایان دوره مسوولیت جهت
دادن گزارش کار و ...
یعنی واقعا کجای کار اشکال دارد
که این ارتباط منطقی از طرف وی شکل نمی گیرد و وقت کافی برای رسانه ها گذاشته نمی شود؟
آیا با این اوصاف رسانه ها حق ندارند بپرسند آقای سرپرست فرمانداری دنبال پنهان کردن
چه موضوعی یا فرار از چه واقعیت هایی ست؟
۵) پر ابهام ترین و پر ایراد ترین عملکرد آقای خون
میرزایی برمی گردد به نحوه برگزاری انتخابات پنجمین دوره شورای اسلامی شهر اهواز که
پرونده ای باز است و از طرف تعدادی از فعالان در حال پیگیری قضایی ست و در حال حاضر
این پرونده مهم که می تواند منجر به باز کردن بخشی از "جعبه سیاه انتخابات پنجمین
دوره شورای اهواز" شود و علیه سرپرست فرمانداری و رییس هیات نظارت انتخابات اهواز
است و در انتظار تعیین شعبه. در نحوه برگزاری این انتخابات همین بس که خود سرپرست فرمانداری
در مصاحبه تلویزیونی به وجود "تعرفه های اسکن شده" در صندوق ها اشاره می
کند و در بازشماری بعضا تا ۴۰ درصد
با نتایج اولیه اختلاف بوجود می آید.
بدون پیش داوری درباره آینده
این پرونده مهم، زیبنده است ایشان در پایان دوره بخاطر وضعیت پیش آمده خاصه در انتخابات
شورا طلب استغفار کرده و از تک به تک افراد اعم از کاندیداها یا رای دهندگان که حق
شان به نوعی تضییع شده حلالیت بجوید.
(تصویر شکایت تعدادی از کاندیداهای انتخابات شورای اهواز وجود دارد
و می توان برخی از ادعاها علیه دست اندرکاران و وضعیت پیش آورده را مطالعه کرد که برای
جلوگیری از اطاله کلام مطالعه آن توصیه می شود)
در هر صورت و صرفنظر از نتیجه
این شکایت پر شاکی، بسیاری از نخبگان و کاندیداهای انتخابات شورای اهواز از آقای خون
میرزایی شدیداً ناراحت هستند. تمایل ندارم پیام هایی را که ظرف همان چند ساعت در گروه
ها منتشر کرده اند را باز نشر دهم اما حراست فرمانداری یا دیگر دستگاه های پژوهشی می
تواند در ماموریتی میدانی این پیامها را جمع آوری کرده تا منشا یک گزارش اداری و با
تحلیل محتوا درباره آسیب شناسی میزان انتقاد یا رضایت مندی نخبگان از نهاد مهم و مرجع
فرمانداری اهواز در دوره مسوولیت وی گردد.
لازم است مدیران در نظام مقدس
جمهوری اسلامی بدانند که در سیستمی مدیر هستند که معمار فقید آن حضرت امام خمینی (ره)
پس از بازگشت از تبعید طاغوت به کشور مورد استقبال دو میلیون نفری قرار گرفت و پس از
۱۱ سال
زعامت کشور در انواع شداید و سختی ها و هنگام ارتحال با ۱۰ میلیون
و ۲۰۰ هزار
نفر تا خانه ابدی بدرقه شد.
پس مدیران این نظام باید طوری
عمل کنند تا زینت نظام باشند و نه اینکه طوری برخورد کنند که رفتن شان موجب مسرت مردم
و نخبگان گردد.
۶) اما سوال مهم دیگر آن است که اصلاً عملکرد این مدیر
چند شغله در شیلات خوزستان و این حوزه مهم اقتصادی چیست و چگونه است و چه روالی بر
آن به لحاظ بروکراسی حاکم است؟
آیا معقول و منطقی و به سود سیستم
اداری نبود که آقای خون میرزایی بعد از سرپرست شدن در فرمانداری اهواز که ماموریتی
مهم مثل برگزاری انتخابات داشت برای ایفای مطلوب این مامویت از شیلات کنار می رفت ؟
قبل از اینکه وارد کم و کیف بررسی
عملکرد وی در شیلات خوزستان شویم و در نظر داشته باشیم که حتماً مشغله های عدیده در
فرمانداری و انتخابات حاشیه دار بر عملکرد شیلاتی وی نیز سایه افکنده
به نمونه ای جالب از این
"تغافل ها " و "بد سلیقگی ها" ناشی از عدم تمرکز اشاره می کنیم
که همزمان با انتشار متن خداحافظی گونه وی از فرمانداری دست به دست می شود و امیدواریم
مشک نمونه خروار نباشد !
ماجرا برمی گردد به نامه نوشتن
به "خود" از طرف دو دستگاه اداری و ارایه درخواست هایی با ذکر تشکر از خود
در مقدمه نامه!
واقعا که عجیب است و سوژه بانمکی
ست که به محض انتشار دستمایه مزاح و تفریح و خنده بازار می شود به نحوی که مثلاً اولی
در واکنش به رویت نامه می گوید :
"خوب
است برای پیگیری کارها به خودش تلفن نمی زده ! "
و دومی می گوید : دستوری که روی
این نامه میده دیدنی است.
سومی: البته پیش داوری نکنیم.
ممکنه در پاسخ با تقاضای خودش مخالفت کنه !
چهارمی : شاید هم اول با خودش
رای زنی کرده به تفاهم رسیده بعد پیرو مذاکرات قبلی نامه زده
پنجمی : راستی به نظر تو خودش
به خودش نامه رو تحویل می ده یا نامه رو می ده به اداره پست ببردش !؟
و بسیاری از این نوع مطایبات
و شوخی ها ...
واقعاً اینکه در این استان برخی
امورات حساس و مهم گیر چه نابغه هایی افتاده است و البته چرا قاطبه نخبگان برای رفتن
آنها لحظه شماری می کنند دلایل واضحی دارد و به نظر می رسد که باید به آنان حق داد.
خوب طبیعی ست چنین مسوولی خود
نمی تواند جلوی برخی تخلفات اداری از جمله تصدی های همزمانه در چند سمت را بگیرد که
در حال حاضر یکی از آسیب های جدی نظام اداری ست و به تعبیری "رطب خورده کی منع
رطب کند؟
"
امثال این نامه را هر کجا که
می خواهید بگذارید. نه پیش اهل بصیرت و نقد و نظر
بلکه حتا جلوی آدم های عادی. ببینید واکنش شان چیست؟ آیا از آن ایراد نمی گیرند
یا بر این روال می خندند؟
ممکن است در توجیه چنین نامه
نگاری مضحکه آمیزی توضیحاتی هم باشد از جمله اینکه وقتی وی واکنش افکار عمومی را مشاهده
کرد توضیحی را در گروه ها فرستاد و برخی "بدسلیقگی ها" را پذیرفت اما باید
در نظر داشت که این ایرادات ممکن است از یک فرد عادی پذیرفته شده باشد لیکن به هیچ
وجه از یک فرماندار مرکز استانی مهم و استراتژیک و یک کلانشهر که همزمان مدیرکل نهادی
مهم هم هست و استاد دانشگاه می باشد نیز پذیرفته نیست که پیشنهاد می شود جناب خون میرزایی
برای جبران مافات و قدری تامل در عملکرد خود و دردسرهای بوجود آمده حاصل از چند شغله
بودن و عدم تمرکز بر حوزه های کاری، همزمان با رفتن از فرمانداری به شکل داوطلبانه
از مدیریت مهم شیلات خوزستان هم کناره گیری نمایند که به خیر و صلاح ایشان و جامعه
و نظام اداری و منتقدان این آشفتگی ها و بی مبالاتی ها نزدیک تر است.
۷) موخره و تکمله :
از مصداق این مدیر و نحوه انتصاب
و عملکرد وی که بگذریم مساله اصلی کار اینجاست که سیستم اداری و وضعیت خوزستان و کشور
نیاز به بازپیرایی و اصلاح نیل به کارآمدی دارد. نیاز جامعه امروز آن است که در بروکراسی
آن چنان شفاف و بدون نقص عمل کرد که موجب زینت ساختار باشد و نه موجب وهن آن مانند
نامه منتشر شده از مکاتبات یک فرد با خودش و البته در دو مسوولیت! آن هم در جامعه ای
که بسیاری شایستگان و جوانان در آرزوی داشتن یک شغل ساده اند.
سپردن مدیریت و امورات مردم با تعارف و خط و جناح گرایی جور در نمی آید و روز بروز موجب عقب افتادن از طراز و سطح و نرم متعارف می گردد. به نظر می رسد همه این تعلقات دست و پا گیر و کند و کاهل را بدون هیچ توجیهی می بایست در یک توافق عمومی به نفع کارامدی و ساختن امروزی بهتر از دیروز و فردایی روشن تر کنار بگذاریم .