شوشان - اسماعیل طرفی
سالها پیش روند اشتباهی را آغاز کردیم. میلیاردها دلار صرف سدسازی بی رویه شد؛
خدا میداند؛ چه پشت این بودجه ها و طرحهای عظیم بوده!
کشت محصولات آب بر با شتاب بالا توسعه یافت؛ صنایع سنگین و آببر احداث کردیم، نعمتی بود، اما کار دستمان داد، نماینده ای صدایش بلندتر بود، بدون آنکه کارشناسی شود طرحش، حرفش را به کرسی نشاند، نگاه امنیتی شد، صنایع سنگین در مرکز و شمال و شرق و غرب کشور و چندصد کیلومتری آبهای آزاد احداث شد؛ از آب پشت سدها که میلیاردها هزینه آن شده بود کانال اختصاصی احداث کردیم تا آب را به صنایع آببر و زمینهای کشاورزی در دل کویر برسانیم... سپس تولیداتمان را با هزینه حمل و نقل گزاف به بنادر ببریم!
با همان پولی که هرز میرود، میشد شغلها متناسب با هر منطقه تولید کرد؛ اما امروز بی آبی چه نانآوران که بیکار نکرد! روستاهایی که خالی شد و روستائیانی که در کپرهای اطراف شهر در حاشیه نشستند.
هر مدیری آمد فکر چند صبای خود بود؛ اصلاح الگوی مصرف چه در بخش کشاورزی و چه مصرفی صنایع و خانگی نادیده گرفته شد. در کشور و سه منطقه مهم خلیج فارس، دریای عمان و کاسپین پنجهزاروهشتصد کیلومتر ساحل وجود دارد که بهترین مکانها برای شیرین سازی آب از دریا است. همین طرح همزمان تولید نمک نیز دارد.
اما اسرار کردیم تا بیش از آنچه که مجازیم دست در طبیعت ببریم. سدمان شور شد؛ رودخانههایمان خشک؛ کشاورزیمان نابود؛ نخلهایمان بی سر، احشاممان تلف، صنایعمان بحرانی، تالابهایمان خشک؛ آب آشامیدنی به قیمت جان و مردممان با هم دشمن، بیکاری بیشتر و صنایع غذاییمان وابسته به خارج
خاک ما را خورد، باید منتظر طوفانهای نمک باشیم و سرطان و سرفههایی که مرگ خاموش است؛
اما هنوز هم همانیم که بودیم... مهمتر؛ هنوز هم همان هایند که بودند؛
پ.ن: نگاه امنیتی وجود صنایع در کنار دریا و مناطق مرزی نبود؛ بلکه شرایط امروز باید بود!
اندکی تفکر...