دکتر حسن دادخواه
شوری و غیر قابل استفاده شدن آب در شهرها و روستاهای آبادان و خرمشهر، که موجب اعتراض خیابانی شهروندان این دو شهر گردید، بار دیکر بهانه ای برای جنگ رسانه ای و انتقادهای تند جناح های سیاسی به یکدیگر و شعله ور شدن دعوای قلمی میان حامیان مدیریت کلان گذشته و کنونی استان را فراهم آورد. این در حالی است که انتظار می رفت در بحران آب و دشوار شدن زندگی شرافتمندانه در آبادان و خرمشهر، همه نخبگان و سرآمدان سیاسی و فرهنگی استان، یک دل و یک صدا به رفع مشکل بپردازند.
آبادان و خرمشهر، تنها نام دو شهر مانند بسیاری از نام شهرهای ایران نیست. این دو شهر روزگاری نه چندان دور، خط مقدم دفاع مقدس و محل شهادت پاک ترین جوانان میهن بوده است.
بار سنگین و دشوار هشت سال جنگ تحمیلی را افزون بر رزمندگان، مهاجران جنگ و جنگ زدگان بر دوش های خود حمل کردند. جمعیت این دو شهر، روزگاری همه سرمایه های خویش را در دفاع از شهرشان از دست دادند و آواره ی اردوگاه های مهاجران جنگ شدند و طی هشت سال جنگ در سخت ترین شرایط در شهرهای دور دست، به زیست خویش ادامه دادند و سپس دست خالی به خانه های مخروب و شهرهای ویران بازگشتند تا ان را دوباره بسازند.
امروز بر همگان روشن شده است که همه دولت های پس از پایان جنگ، به رغم کوشش های فراوان، نتوانستند وضعیت رفاه و آبادانی و رونق پیش از جنگ را به این دو شهر بازگردانند.
مجموعه شرایط محیط زیستی مانند کم آبی و خشک سالی و انتقال آب از سرشاخه های کارون به فلات مرکزی ایران از یک سو و اجرای طرح های کشاورزی و صنعتی مانند شرکت های نیشکر، احیای ۵۵۰ هزار هکتار از زمین های کشاورزی و مانند آن، دست به دست داد و زیستن در این دو شهر را با دشواری های فراوان روبرو ساخت.
در کنار این دو عامل، سستی ها و کاستی های مدیریتی در استان خوزستان، رانت خواری های سیاسی و اقتصادی و قومی از سوی دیگر، به ناکارآمدی نظام مدیریتی منجر گردید و اختلافات درون استانی و دخالت های نابجای مرکز نشینان مانع از توسعه و پیشرفت این دو شهر شد.
سال ها گذشت و هر سال راهیان نور در فصل بهار و خوشی آب و هوا برای گشت و گذار راهی این دو شهر شدند و جز آلودگی صوتی و زباله چیز دیگری با خود به ارمغان نیاوردند و انتقادهای دلسوزان نیز به گوشی نرسید.
سال ها گذشت و برای فراموشاندن دوم خرداد ، سوم خرداد و روز فتح خرمشهر را بزرگ داشتیم و مقامات نظام چند ساعتی را در خرمشهر و شلمچه سپری کردند و در بهترین رستوران و هتل این دو شهر استراحت کردند و رفتند.
سال ها گذشت و ثروت ساکنان مظلوم استان خوزستان را هزینه آبادکردن گذرگاه های مرزی برای استفاده های کوتاه و مقطعی و خدمت رسانی به کشور مجاور نمودیم.
در این سال ها، بسیاری از نخبگان و فرهیختگان استان یا از شرایط موجود بهره جستند و یا سکوت را بر انتقاد ترجیح دادند.
امروز وضعیت این دو شهر به نقطه بحرانی رسیده است و آنچه نباید اتفاق می افتاد، چهره زشت خود را آشکار ساخت.
شگفتا که نیروهای رسانه ای و فکری و علمی و اجرایی استان به جای آنکه با هم اندیشی، استان و این دو شهر را از وضعیت بحرانی برهانند، به خراب کردن یکدیکر و انتقام گیری و بازکردن زخم های کهنه پرداخته اند.
این روزها، صحنه راستی آزمایی برای نیروهایی است که خود را برآمده از متن مردم و خدمت به مردم را برای خویش عبادت می دانند.
دور باد که نمایندگان مجلس و داوطلبان آینده نمایندگی و اعضای شوراهای شهر و فرمانداران و کنشگران سیاسی قصد بهره برداری شخصی و یارگیری سیاسی را در سر بپرورانند.