لفته منصوری
از پریروز که مجلس شورای اسلامی اصلاحیه قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان را به تصویب رساند؛ موج پویا و بانشاط رسانهای برای معرفی «مدیران بازنشسته» در سازمانهای مختلف شکل هژمونیک و مقتدرانهای به خود گرفت. لیست های تازهتر از راه میرسد تا لیست های تازهای که همین چند ساعت یا چند دقیقه پیش منتشرشدهاند را تکمیل کنند. انگار رسانهها و مردم دل پُری از بازنشستگان حاکم دارند.
در گفتگوی ویژه خبری 2 مرداد که با حضور سید احسان قاضیزاده هاشمی و سید فرید موسوی از اعضای فراکسیون جوانان مجلس شورای اسلامی برگزار شده بود؛ سید صدرالدین صدری معاون سرمایه انسانی سازمان اداری و استخدامی کشور چنان مُنفعل و ضعیف با این مصوبه مخالفت میکرد که گویا با تمام وجودش احساس کرده بود که در برابر یک گفتمان مطالبه گر و ستیزندهی ملی ایستاده است و تاب و توان دفاع از وضع وقیح و ناعادلانه موجود را ندارد.
اما فهرست لیست های خوزستانی جالب است. هیچ کارشناسی در بین اسامی منتشرشده، نمیبینید. راستی مگر کارشناسان، هر چقدر که دانش و مهارت داشته باشند را بعد از بازنشستگی نگه میدارند؟! همه لیست ها مملو از مدیران فرتوت و مو رنگ کرده و بدنهای جراحیشده، هستند! آنها این نکته را خوب میفهمند که: «رنگ مو باید متناسب با رنگ پوست انتخاب شود، اگر رنگ مو با پوست همخوانی نداشته باشد چهره را خسته و بی حال می کند» و همین طور جراحی زیبایی چهره و کتف و گونه و شکم و ..
برخی از آنها آن قدر ماندهاند که شاهد تودیع و بازنشستگی دو نسل از کارکنانشان بودند! آن قدر ماندهاند که در فاتحهی کارکنان جوان تر از خودشان بارها و بارها حضورشان را بلندگوهای مساجد اعلام کرده و مغتنم شمردهاند! آن قدر ماندهاند که کارکنان زیر سلطهشان رفتارها، نمایشها، غم و شادیها، لهجه، تکیه کلام، تپق، دستخط، پاراف و رنگ رواننویس آنها در عمیقترین لایههای خودآگاه ذهنشان رسوخ کرده است. آن قدر ماندهاند که نه تنها فرزندان بلکه نوههای خود را استخدام کردند یا با شگردی موذیانهتر و حساسیتی کمتر، طرفِ تجاری سازمان متبوعشان قرا دادهاند! آن قدر ماندهاند که دیوارها و تابلوها و راهروها و سیستم های سازمان مدرس شدهاند و لکن کت و شلوار آنها کهنه نشده است! آن قدر ماندهاند که روابط فرا سازمانی آنها چنان ریشههای تنومندی دوانده که اصلاً به مخیلهی شما خطور نخواهد کرد که چه کسانی در هنگامهی خطر برکناری آنها از ایشان دفاع خواهند کرد!
به درستی این مصوبه مجلس شورای اسلامی و علیرغم همهی کاستیهایش به رگهای از زمینشناسی «فساد ساختار یافته» در ایران رسیده است. اگر اجازه حفاری بدهند و اگر مصلحتها را کنار بگذارند و از استثنائها پرهیز کنند، به معدن فساد دست خواهند یافت. آن گونه که احمد اشرف و علی بنوعزیزی در کتاب طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران نوشتهاند.
دیوانسالاران از دورهی میانه اسلامی، دورهی قاجاریه و پهلوی اول و دوم همواره یکی از طبقات مسلط جامعهی ایرانی بودهاند. این طبقه در نظام جمهوری اسلامی برگ و بار بیشتری یافته و امروز از ویژگیهای منحصر به فردی در میان طبقهی متوسط ایرانی پیدا کرده است.
بازنشستگان حاکم از حمایتهای آشکار و پنهان در یک شبکهی مویرگی و درهم تنیده و پیچیدهای برخوردارند. تنها از دست دادن یک پست سازمانی به معنای از دست دادن یک حقوق 200 میلیون تومانی کمی بیشتر یا کمتر نیست! صرفاً از دست دادن یک خانهی سازمانی در مناطق آپارتاید شهری که همهی وسایل و تجهیزات منزل از بودجهی سازمانی تأمینشده، نیست! فقط از دست دادن سفرهای تفریحی خارجه به دعوت شرکتهای خارجی طرفِ قرارداد واردات سازمانی و عامل وابستگی ایران نیست! تنها از دست دادن نقطهی اتکا تبار و فامیل، دوستان و هم پالکی ها استخدامشده در سازمان و طرفِ قرارداد آن نیست.
بازنشستگی «مدیران بازنشسته» علیرغم تمام مزیتهای نسبی که در دوران حاکمیت برای خود و تبار و دوستانشان ایجاد کردند؛ این خطر مهیب و اضطرابآور را به همراه خواهد آورد که شبکهی «زر، زور و تزویر» را از دست خواهند داد.
کدامیک از مدیران بازنشستهای که در دوران مدیریتشان برای فوت عمهی فلان مقام روحانی، قضایی یا امنیتی دسته گلی با وانت میفرستادند و دیوارهای مسجد ارشاد اهواز بر این سخن گواهی خواهند داد، امروز حاضرند برای فوت پدر یا مادر یا اصلاً خودِ همان مقام در فاتحهاش حضور پیدا کنند؟! کجایند مدیران بازنشستهای که در صف اول نماز جمعه حضور پیدا میکردند یا مزورانه در صفهای انتهایی! که بله ما با آنهایی که آن طرف نردهی آهنین هستند متفاوتیم تا مردم با آنها عکس سلفی بگیرند! همانانی که در مجالس ایام فاطمیه خانههای علمای مشهور شهر را چون صفا و مروه در مینوردند! کجا رفتند آن پیامهای دعوت اقشار مختلف مردم برای شرکت در راهپیمایی و کوبیدن به دهان آمریکا! اگر راست میگویید بگذارید این حفاری انجام شود! بگذارید این رگهی زمینشناسی شما را به جایی برساند!