خوبی ِخوزستان را مسلخ از بین برد.
قاسم منصور آل کثیر - روزنامه مردم سالاری
خوزستان، نام ترانهای است که مدتی پیش از محسن چاووشی منتشر شد. ترانهای ستودنی که نشان از حس مسئولیت اجتماعی این هنرمند را دارد. در این ترانه چاووشی با هنرمندی از مظلومیت، معضلات و بی مهری نسبت به خوزستان میگوید. ترانهای که در کل کشور خصوصا خوزستان بسیار شنیده شد. اما متاسفانه طولی نکشید که اثر خوبِ این ترانه اش را با کار جدیدش با نام «مسلخ» از بین برد.
چاووشی در ترانه مسلخ میگوید «دست عجم خار رطب میخوره شیره نخلا رو عرب میخوره» و در جایی دیگر میگوید: «قالیه کرمون تو دبی لگد شد».
با شنیدن این ترانه یاد مصرع شعر خواننده داریوش افتادم که میگفت بوی گندم مال من هر چه بکارم مال تو که چاووشی با رویکردی نژادی آن را با در تقابل قرار دادن «عرب» و «عجم» به نوعی جدید بیان کرد.
اینکه مشکل خودمان را سعی میکنیم از زاویه موفقیت دیگران ببینیم یک آسیب اجتماعی است که باید بررسی شود. این مسئلهای است که ما با ترکیه و کشورهای قفقاز و کشورهای جنوب خلیج فارس داریم و دلیلش به بن بست رسیدن خودمان است. گویی ویروس نژادپرستی و خودبرتر بینی در حال همه گیر شدن است و حتی دامان هنرمندان خوبمان را میگیرد. گریزی بزنیم به تاریخچه هنرمندان مبارز علیه نژادپرستی تا شاید تلنگری شود و از تجربیات آنان بهره ببریم. ترانه «رویایی دارم» از «الویس پریسلی» مشهور به «سلطان راک اند رول» که رکورد اجرای بزرگترین کنسرت جهان از آن او است؛ کنسرت سال ۱۹۷۳ هاوایی که مستقیم از تلویزیون بیشتر کشورها پخش شد و بیش از یک میلیارد نفر در سرتاسر جهان آن را تماشا کردند.
«رویایی دارم» از مشهورترین سخنرانیهای امریکاست که ۱۷ دقیقه بیشتر طول نکشید و مارتین لوتر کینگ ۲۸ اوت ۱۹۶۳ در راهپیمایی ٢۵٠ هزار نفری مردم خواهان کار و آزادی در «واشینگتن دی سی» ایراد کرد. لوتر کینگ رهبر سیاهپوست جنبش حقوق مدنی آمریکا بود و به عنوان یک مبارز در برابر تبعیض نژادی در سرتاسر ایالات متحده شهرت یافت. مارتین لوترکینگ در سخنرانی مشهورش که با تکرار عبارت «رویایی دارم» پیش میرود.
سال ١٩۶٨ عدهای نژادپرست لوترکینگ را در شهر ممفیس ترور کردند، الویس پریسلی هم در همین شهر زندگی میکرد و رویای مارتین را خوب میفهمید چرا که خود نیز رویایی اینچنینی در سر داشت. این الویس بود که از همخوانی و همکاری هنرمندان سیاه پوست که بیشتر هم زن بودند در اجراهایش بهره میبرد و وقتی «والتر ارل براون» ترانهسُرای آمریکایی در یادبود «مارتین لوتر کینگ» ترانه «اگر رویایی داشتم» را سرود الویس با جان و دل برای ضبط آن به استودیو رفت و آنچنان غرق در احساسات آواز خواند که حتا در جایی از ترانه به زانو افتاد و خواندن را ادامه داد که: « بگو چرا، آخه چرا، آخه چرا رؤیای من به واقعیت بدل نمیشه؟»
خانم «جون شاندوز بایز» خواننده و ترانهنویس نامدار و اسطورهای موسیقی فولک آمریکایی وکنشگر اجتماعی که به صدای گیرا و بیان بیپرده نظرات سیاسی و انساندوستانهاش و ضد نژادپرستی مشهور است. «برتون استیون «برت» لنکستر»، «امینم» با ترانه امریکای سفید، «مایکل جکسون» در ترانه «سیاه یا سفید» و بسیاری دیگر سالها پیش با هنرشان نژادپرستی را محکوم و وحدت نژادها را طلب میکند و مشکلات خود را بر گردن موفقیت دیگری نیانداختند.
انتظاری که از هنرمند خوب کشور میرفت این بود که به بن بست رسیدن خودمان یا مشکلات و کم کاریهای ما را بر گردن موفقیتهای دیگران نیاندازد. اگر خرمای ما را بیش از 20 کشور جهان اسلام مصرف میکنند، ذلت نیست و افتخار است با اینکه این اتفاق هم تا کنون رقم نخورده است.
احتمالا آقای چاووشی فراموش کرده نخلداران هم استانی اش عجم نیستند و خار و شوری آب و مدیریت ناکارامد خودمان، دستان آنها را نیز زخمی کرده است. به نظر همه ما باید رویایی داشته باشیم. رویای جهانی که در آن تمام انسانها برادرانه و برابرانه در صلح زندگی میکنند، جهانی که دست کم رؤیایش را میتوان در سر داشت.
عصر ایران/