امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - خالد لویمی :
«امید چیز خوبیه ؛شاید بهترین چیز ها و هیچ چیز خوبی هیچ وقت از بین
نمیره ». اندی دیفرن راست می گفت ، امید،بهترین چیزهاست زمانی که از دستش بدهی دیگر
کاری از کسی بر نمی آید ؛ می مانی و تقدیری که خود نگاشته ای ؛ تقدیری بی روزنه .اما
اگر امید داشته باشی ،محکم ادامه می دهی و مسیر را ناچار به گشایش می کنی و زیبایی
اش بیشتر می شود آن هنگام که جهان اطرافت را نیز بهمرایی بکشانی ؛ انسان هایی که ممکن
است در آغاز، باورت نکنند اما ایمانت به زندگی و قدمهای محکمت در مسیر ، آنان را به
شوق می آورد و بتدریج به باورهایت نزدیک می شوند و بعد از آن، لبخند خواهند زد چرا
که دیگر جهان شان عوض شده است از جهان یأس و تقدیر به جهان امید و زندگی قدم گذاشته
اند .
فیلم رستگاری در شاوشنک ،یکی
از بهترین درسنامه های سینمایی در باب امید و زندگیست .ازاین فیلم که محصول ۱۹۹۴ آمریکا
و بر اساس داستان کوتاهی از استیون کینگ می باشد
بعنوان بهترین فیلم جهان سینما یاد می کنند که البته این تحسین منتقدان و بینندگان
فیلم ،بیشتر بر محور روایت بسیار زیبایش می گردد.
اندی دیفرن که متهم به قتل
است به دو بار حبس ابد محکوم می شود اما خودش را
نمی بازد و بر بی گناهی اش تأکید می کند و آنگاه که به زندان شاوشنک که منزلگاه تبهکاران باسابقه
و محکومان به حبس های بلند مدت است می افتد در سلوک و رفتارش نشانی از یک زندانی، آنهم
حبس ابدی دیده نمی شود ،اوائل، رِد و دیگر
زندانیان گمان می بردند فردی افاده ای ست اما بعدها که دیفرن زبان دوستی با رِد می
گشاید مشخص می شود این بشر در جهانی دیگر سیر می کند .
رِد ، زندانی سیاه پوستی ست
که خوب بلد است مایحتاج زندانیان را از بیرون تهیه کند .اندی دیفرن برای همین به او
نزدیک می شود اما خواسته هایش کاملاً متفاوت است ؛ از او چکش سنگ مى خواهد تا با آن
در سلولش مجسمه هاى كوچك بسازد ، پوستر ستاره هاى سينما را مى خواهد تا بديوارش زيبايى
بخشد ، سنگ هايى مى خواهد تا از آنها مهره هاى شطرنجى بسازد و دوستان زندانى اش را
آموزش دهد.رِد كه فيلم را روايت مى كند كم كم مجذوبش مى شود و سعى مى كند به ايده هايش
كمك كند هرچند مثل باقى دوستانش گمان مى كرد اميد ، انسان را ديوانه مى كند اما هر
از چندى جمله با معناى دیفرن را بخاطر مى آورد كه يا با تلاش زندگى كن و يا به پيشواز
مرگ برو . روزنه ها باز مى شود .
رفتار خوب اندى ديفرن ،سبب
مى شود او را از رخت شويي به كتابخانه منتقل كنند آنجا نيز ديفرن به در و ديوار و فضاى
متروكه كتابخانه حيات مى بخشد .هفته اى يكبار به مسئولان ايالت جهت تجهيز كتابخانه
نامه مى نويسد خسته و نااميد نمى شود بعد از شش سال جوابش را مى دهند و بودجه 200دلارى
برای کتابخانه اختصاص مى دهند حال تصميم مى گيرد هفته دو بار نامه نگارى كند بودجه
كمكى 500دلار مى شود ديفرن باكمك باشگاه های
كتاب ، كتابخانه مجهز و زيبايى در زندان
بر پا مى كند و علاوه بر آن به زندانيان كم سواد كمك مى كند تحصيلاتشان را كامل كنند
دنياى سرشار زندگى دیفرن به سراسر فضاى زندان منتقل و آن محكومان تقدير ،شور و نشاط
زندگى مى گيرند در سكانسى ، اندى ديفرن ،گرامافون زندان را از بلند گو پخش می کند و
برای لحظاتی روح محکومان به چهار دیواری زندان را با یک موسیقی ایتالیایی به بلندی
های زیبا پرواز می دهد چون معتقد است موسیقی ،هیچ شباهتی به قفس ندارد و روح در آن
بی اختیار پرواز می کند هرچند تاوان این کارش
را با دو هفته انفرادی می دهد . دیفرن ، کاملاً زنده است و اثری از یأس و تسلیم در
وجودش نیست و رؤیای زیبایش برای بعد از آزادی را با رِد در میان می گذارد ؛ هتلی زیبا
در ساحل اقیانوس آرام و قایقی قدیمی که با آن مسافران را برای ماهی گیری به اقیانوس
می برد ،دیفرن آنجا را دوست دارد چرا که می گوید جایی دلنشین و کم حافظه است می خواهد
در اقیانوس زندگی کند جایی که در آن خبر از توقف نیست .بیشک فیلم رستگاری در شاوشنک
،درسنامه مهمی در باب امید و زندگی ست .
اینکه چارچوب های فیزیکی و تقدیری ، حیات و ممات و یأس و نشاط و بطور کلی بود و نبود آدمیان را تعیین نمی کند بلکه می بایست خود را در کلیتی اقیانوس مانند پنداشت که توقف در آن معنا ندارد و برای ماندن ،راهی بغیر از امید و ساخت مستمر دنیای خود و دیگران وجود ندارد .