شوشان- سهام خزلی
در واپسین سالهای عمر حکومت قاجار، در یکی از روزهای سرد زمستان دستان هنرمند معماری خوش قریحه کار ساخت عمارتی زیبا را به پایان رساند. آن زمان رسم بر این بود که خانه ها اندرونی و بیرونی داشته باشد . اتاق های هر عمارت با چند پله از حیاط که عموما سنگ فرش بودو حوضی زیبا و فیروزه ای میان آن قرار داشت، جدا می شدند.
آشپزخانه از سایر قسمت های خانه جدا بود و معمولا یا بالاتر از سایر قسمت های منزل بودیا چند پله پایین تر از سطح حیاط . خانه منشی زاده هم مانند دیگر خانه های دوران خود از چنین شرایطی برخوردار بود.درون اتاق های مربع مستطیل خانه، طاقچه های گنبدی شکلی تعبیه شده که روزگاری بانوی هنرمند منزل ، با ترمه هایی شکیل آن را مزین کرده بود.
آیینه و شمعدان نقره ، فرش خرسک لاکی با پرده های سپید حریر ، تصویری رویایی به دیدگان اهالی عرضه می کرد . هر اتاق پنجره های بزرگ، چوبی و مشرف به حیاط داشت که با شیشه های رنگین تزیین شده بود.
ظهر هنگام که اهالی منزل منشی زاده ، خسته از نیمروزاول تنی می آسودند، محبوبه ی نیلگون عماری، با پرتو های زرینش از شیشه های رنگین پنجره های چوبی گذر می کرد و جان اهل خانه را نوازش می داد. عمارت منشی زاده به سبک ایرانی اسلامی ، با معماری مخصوص دوره قاجار ، سال هاست در خیابان نظامی ،حوالی فلکه شهدا آمد و شد انسان هایی را نظاره می کند که هر کدام سرنوشتی داشته اند.
عصر هنگام که آفتاب تنبل زمستان با سنگینی خود را ازروی دیوار عمارت منشی زاده بالا می کشید ،نوشیدن یک فنجان چای تازه دم از سماور ورشوی مادر بزرگ روی تخت چوبی زیر درخت کهنسال کنار ، خستگی را از جان می زدود.
اواخر اسفند ماه ، که نسیم بوی نوروز می داد دور تا دور حوض بزرگ میان حیاط پر می شداز سبزه های جوانه زده گندم . آب کهنه حوض جای خود را به مایع حیات بخش زلال می داد و آماده می شد برای پذیرایی از ماهیان قرمز کوچک و بزرگی که نوید عید می دادند. بهار خواب منزل منشی زاده با چند پله از حیاط مجزا می شدو نرده های برش خورده میزبان گلدان های اطلسی و شمعدانی چشم هر بیننده ای را خیره میکرد.
هنوز هم میتوان در سکوت، صدای گپ و گفت نسوان را پای حوض هنگام شستن ظرفها شنید. صدای برخورد توپ پسران با دیوارها ، لی لی کردن دخترهاو خش خش جاروی رفتگر پیر ، مرا با خود می برد به صد سال قبل .
تاریخ چراغ راه آدمی ست و هر بنایی که از دوره های پیشین به جای مانده ، معرفیست برای سبک و سیاق زندگی انسانهایی که در آن دوره زیسته اند. منزل منشی زاده که در پاییز 1382 ثبت ملی شد ، همچون دیگر خانه های باستانی اهواز رو به نابودی ست .
اگر اهتمام نورزیم ، از گذشته هیچ نشانی نمی ماند.