شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۳۵۸۲
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۱
علی عبدالخانی - شوشان:

فارغ از نحوه ی تولد و انتساب سه واژه انتزاعی فلسفی " تز "، " آنتی تز " و " سنتز " به فیلسوف معروف آلمانی " فریدریش هگل " و سیر تحول و تطور مفهومی این واژگان و گستره ی مصرف آنها، اما می توان این ۳ واژه را در مقام توصیف های رفتاری و زندگی روز مره نیز به کار برد و مورد استفاده قرار داد. در مفهوم حرفه ای رسانه و نه لزوماً آنچه به این نام می بینیم، سخنان یک قائل اعم از اینکه مقام مسئول باشد یا شخصیتی عمومی، اگر سخنش متضمن یک‌ یا چند خبر باشد، آن سخن نقش " تز رسانه ای " را ایفا می کند. از طرف دیگر و بطور طبیعی این گزاره ی خبری آغازین در عالم واقعیت ممکن است با واکنش و مواضعی تا سرحد نفی مواجه بشود. بعبارت دیگر آن سخن ممکن است توسط مخاطب معینی تکذیب یا نسبت به اصالت یا کُلّیت آن تردید ایجاد شود که به آن " آنتی تز رسانه ای" گفته می شود. تا اینجا همه چیز طبیعی و در عالم حرفه مورد پذیرش واقع شده است. نام و عنوان چنین مواجهات نوشتاری یا تضارب آراء، نقد رسانه ای است، حتی اگر از ماهیت واکنش در آن از دقت کمتری برخوردار باشد. اصولاً در دنیای روزنامه نگاری تز و انتی تز یا سخن و نقد آن، جزیی لاینفک از وظایف و رسالت این حرفه به شمار می رود.

در یک جایی قائل یا گوینده و مقام مسئول مدعی میشود که ناقد در نقد خود دچار اشتباه شده است.‌ این حق طبیعی اوست لذا با ذکر دلایل کافی، موضوع را به ناقد منتقل و تعاملی روشنگر و ابهام زدا به نام " سنتز " متولد می شود که معمولاً از تجمیع دو رکن متضاد پیش گفته ( تز و انتی تز ) شکل می گیرد. باید توجه داشت که در همه حالات سه گانه ی فوق، سخنها و مواضع هیچگاه از چارچوب احترام متقابل خارج نمی شود و پاسخها به هیچ عنوان به پرده دری و هتاکی آنتی تزها منتهی  نمی شود.

یکی از آسیبهای اصلی مرتبط به حوزه ی نقدهای نوشتاری در فضای مجازی، وجود برخی " سنتزهای منفی گرا یا مسئولیت ناپذیر " است. اینان که اصولاً با اصول حاکم بر حرفه بیگانه هستند و از اخلاق نیز مجرد، به بهانه دفاع از یک تز یا منقود، ضمن انتساب امور غیر حقیقی به ناقد یا انتی تز و سوق دادن بحث به امور غیر مرتبط، در حقیقت بزرگترین ضربه را به سوژه ی مورد دفاعشان خواهند زد، زیرا:

اول: مردم بعنوان افکار عمومی بویژه نخبگان اجتماعی بهترین ناظر و داور هستند و قادر به اعطای نمره مناسب به تزها، انتی تزها و سنتزها خواهند بود.

دوم: انتساب امور ناموجود به ناقد یا انتی تزها به قصد تخریب آنها نیز به حکم منطق ره به جایی نبرده و در کمترین زمان ممکن نتیجه عکس خود را نشان خواهد داد.

سوم: هتاکی و فحاشی و اطلاق تهمتهای ناروا نیز نمی تواند تکیه گاه مناسبی برای ایجاد یک موازنه ی دفاعی‌ مناسب برای منقود باشد بلکه اتخاذ این روشها و شیوه ها سوژه ی مورد دفاع را با چالش توجیه اخلاقی خود، حلقه های پیرامونی اش مواجه خواهد کرد.

چهارم: چنین مواجه های غیر اخلاقی با ناقد، این حس جانبدارانه و حق طلبانه و کاملاً اخلاقی را نزد دیگر ناقدان ایجاد خواهد کرد و آنها را به حرکتهای واکنشی انتقادی تشویق خواهد نمود. در نتیجه یک ناقد یا انتی تز، به مجموعه ای از منتقدان ( یعنی انتی تزها ) تبدیل خواهد کرد که در آن صورت سنتزهای منفی گرا بطور کلی خلع سلاح خواهند شد.

در پایان ضمن پوزش از انتخاب این سوژه ی مُلبس به الفاظ خاص و آرزوی رسیدن به درجه ای مناسب از توسعه ی اجتماعی - رسانه ای، بعرض خوانندگان می رساند که: صاحب این قلم برغم پاره ای بداخلاقیها و واکنشهای فراچارچوبی قابل پیش بینی، همچنانچه طی دو دهه ی گذشته به رسالت قلمی خود پایبند بوده است، از این به بعد نیز به همان راه ادامه خواهد داد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار