شوشان - فاضل خمیسی:
میگویند دامنه لغاتی که در منازل فقرا استفاده میشود ، به نسبت خانه های ثروتمندان محدودتر و ساده تر است، مثل اگر در منزل فقیری گفته شود ، لیوان ! منظور یک دست یا دودست لیوانهایی است، که در طاقچه یا کمد آشپزخانه نگهداری میشود ؛ اما اگر همین لفظ در منزلی که صاحبان آن از درآمدهای نجومی برخوردار باشند ، بیان شود ، خواهند گفت : کدام لیوان!؟ آیا لیوانهای کریستال چک را میگویید؟ یا منظورتان لیوانهای مارک دار ناخمن یابوهیماست؟ یا اینکه منظورتان لیوانهای آرسی ایتالیا یا والتر آلمانی است؟
در خصوص پوشاک و غذا و به تازگی حتی به اتومبیل نیز وضع به همین منوال است .
شکاف شدید طبقاتی که اکنون باعث یک گسل فرهنگی بین گروههای انسانی شده ، روز به روز انسانهایی که در یک سرزمین و یک کشور زندگی میکنند از هم دور و بیگانه ساخته، این بیگانگی به مرور زمان باعث نوعی نفرت اجتماعی و حتی آپارتاید اقتصادی غیر رسمی شده ، که فقرا در آن احساس میکنند حقشان توسط ثروتمندان خورده شده و باز پس گیری آن به هر نحو مباح و صحیح است، علیرغم دستاوردهای بسیار ذیقیمت و ارزشمند انقلاب در رابطه با استقلال ،و تلاش خودیابی دینی و ملی ، باید گفت در شاخص عدالت محوری با انتظارات و شعارهای انقلاب فاصله داشته ایم ، و وفور تخلفات سنگین اقتصادی از علل اصلی ناکارآمدی عدالت اقتصادی بشمار میآید.
هر چند اتفاقات و حجم برخورد قضایی با مجرمان اقتصادی و نشان دادن آنها در تلویزیون و حتی اعدام آنها ، تاثیر اثربخشی بر عدالت توزیعی ثروت نداشته و حتی باز دارنده نبوده ، اما بخوبی نشان داده آنچه لازم است در زمینه عدالت اقتصادی انجام بپذیرد، هدفمندی در سالم سازی سیستم و تزریق منابع مالی در جهت اشتغال نیروهای مولد و ایجاد سامانه های حمایت های اجتماعی واقعی و استراتژیک است ، بطوریکه در یک برنامه زمانی مشخص این برنامه ها به بار بنشیند .
برای تحقق برنامه ها ی پیش گفت به متخصصان واقعی و دلسوز نیاز است ، نفوذ وخیانت خاوریها و در نهایت ممنوعیت از خروج از کشور یا فرار از کشور آنها با دهها میلیارد تومان نشان میدهد ، سیستم انتصاب و بکارگیری و گزینش در کشور نه تنها ناکارآمد بلکه باعث هدر رفتن منابع مالی و آسیب دیدن سرمایه اجتماعی شده است.
انتصاب پسر خاله و دختر خاله و سرپوش گذاشتن بر تخلفات وسیع مسوولان در واقع خیانت به نظام و تعاند با نظام است، هر چند بزرگترین قربانیان آن مردمی هستند ، که روز به روز سفره آنان کوچکتر شده ، و پسران و دختران آنان در سر چهارراه اقدام به دست فروشی و زنان و مردان آنان زباله گردانی میشوند ، که در سطل های زباله ی بالا شهر دنبال روزی خویش هستند.
اگر قرار است این نظام تکیه گاهی داشته باشد ، یقین بدانیم تکیه ی آن به مردم محرومی است که در همه صحنه ها از جنگ گرفته تا حضور ملیونی در راهپیمایی ها بدون هیچ چشمداشتی در سرما و گرما از آن حمایت نموده اند و اگر قرار است ضربه ای ببیند آسیب به آن توسط مرفه هانی است ، که ثروت خویش را از راه رانت و خیانت اقتصادی بدست آورده و روز به روز طبقه فقیر را گسترش داده اند ، و الا معنا ندارد که بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب مستضعفان بر مستکبران این شعر هنوز مصداقیت دارد که :
خدیجه چه میداند ، خمیر دندان چیست؟
شهره هنوز می گوید: تاکسی سلطنت آباد!