شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۴۸۴۴
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰
شوشان - محمدسعید بهوندی:

باختن هم واقعیتی هر چند تلخ است که باید آنرا بپذیریم و اگر نپذیریم شکست های بعدی نیز محتمل تر خواهند شد. هیچ باختی بی دلیل نیست، همانطوری که هیچ پیروزی اتفاقی بدست نخواهد آمد. ما به ژاپن باختیم زیرا او بیشتر از ما شاخص ها و معیارهای یک تیم پیروز را در درون خود پرورش داد. آنان جدای از پارامترهای خاص ورزش فوتبال صاحب آمادگی های دیگری بودند که ما یا فاقد آن بودیم و یا به قدر کفایت به آنان توجه نکردیم. باید بپذیریم که وقتی صحبت از آمادگی می شود، تنها آنرا در لباس ورزشی و توپ و مستطیل سبز و تکنیک و قدرت بدنی و هورای تماشاگران و ادعاها و کری های پیش از جدال خلاصه و تصور نکنیم. آمادگی در معنای پنهان و ناپیدای خود برای میادین مبارزات واقعی و جدّی، حقیقتی بسیار فراتر و زیباتر دارد. بزرگترین و موثرترین آمادگی، ظرفیت و توان بکارگیری تمامی فاکتورهایی است که برای رسیدن به یک پیروزی در وجودتان موجود است. امّا اینکه نمی توانی از تمامی آن مزیت ها برای غلبه بر حریفت استفاده کنی، خود نقصی است که تا همراه شماست، احتمال شکستت وجود دارد. آیا در این بازی خاص و در تعریف فوتبالی آن، فاصله ی ما با ژاپن ۳ گل بود؟! قطعاً پاسخ اینجانب و میلیونها نفر دیگر منفی است. ما به ترس خود که موضوعی مهم برای بحثی مستقل است باختیم. زمینه ساز اصلی شکست ما از ژاپن ترسی بود که نگذاشت از تمامی ظرفیتی که در بالا ذکر گردید ولی در ساقها و اندیشه های بازیکنانمان به قدر کفایت بود، برای رسیدن به فینال جام ملتهای آسیا بهره بگیریم. این ترس را چه کسی به بازیکنان تیم تزریق کرد؟! آیا مقابل ما ژاپنی قرار داشت که پیش از آن تیم های بسیار ضعیف تر از ما را به سختی از پیش رو برداشت یا برزیل و اسپانیا و فرانسه و..‌. بود؟!
     همه ی منتقدین فوتبالی و غیرفوتبالی و هواداران عاشق ولی غیرکارشناس در این چند ساعتی که از بازی گذشت، بدرستی روی از هم پاشیدگی وضعیت روحی و روانی بازیکنان ما بعد از دریافت گل اول انگشت گذاشتند و حتی با ذوق و عادت و تبحّر همیشگی شان جوک های تلخ و معناداری ساختند، امّا شاید همه فراموش کرده اند که این بهم ریختگی عمومی در نزد اکثریت بازیکنان همه ناشی از این مسئله بود که میدانستند؛ در حالیکه چیزی از ژاپن کمتر ندارند، ولی دارند راستی راستی بازی را می بازند. تزریق ترس از اینکه نباید به حریف حمله برد و یک بازی شجاعانه و تهاجمی را در دستور کار قرار داد و باید طبق روال بازیهای نسبتاً سخت با احتیاط کامل بازی کرد و بیشتر چشم و دل به دروازه ی خود داشت تا هجوم بسوی دروازه ی حریف، بازیکنان ما را عقب نشاند. وقتی ببینی می توانی حریفت را در زمینش زمین گیر کرده و تحت فشار قرار دهی و موقعیت گل خلق کنی، ولی اجازه ی این کار را نداشته باشی و بر اساس یک تاکتیک غلط بخشی از توانایی هایت را در جسم و جانت محبوس ببینی آنوقت است که با خوردن یک گل تمامی شیرازه ات از هم می پاشد و توان بازسازی نیز در اثر غیرقابل باور بودن این اتفاق بسیار تلخ از تو ستانده می شود. چهره ی آشفته ی جناب کی روش بخوبی نشان داد که به احتمال زیاد در دقایق پایانی بازی که جزء حساس ترین لحظات بازی فوتبال است و بسیاری از تیم های بزرگ دنیا گل های حساسی را به ثمر رسانده و نتیجه را گاهاً تغییر می دهند، جناب سرمربی کارکشته ی ما! در ذهن آشفته و درون رمیده و ترس آلودش داشت جملات کنفرانس پس از شکست را مرور می کرد و همانطوری که خود در آن کنفرانس که امیدوارم هرگز برای فوتبال ما تکرار نشود و نقل به مضمون به آن اذعان نموده است؛ ظاهراً پیش از اتمام بازی شکست را پذیرفته و درب صندوقچه ی تدبیرش را برای بازگشت به بازی و جبران نتیجه بسته بود. آری مثلث شوم غرور، لجبازی و ترس در این هشت سال نگذاشت تا مردی که ظاهراً کارکشته ی فوتبال بود حتی یک جام قاره ای برای ما به ارمغان بیاورد. افتخاری که ما ۳ بار پیاپی با مربیان وطنی و کم ادعا(۱۹۶۸ محمود بیاتی، ۱۹۷۲ محمد رنجبر، ۱۹۷۶ حشمت مهاجرانی) به آن نائل آمده و دریای دلار و هزینه را نیز روی دست مردم نگذاشتیم!.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار