شوشان - حسن دادخواه:
ارزشمندترین و پایه ای ترین و پیچیده ترین ویژگی انسان در مقایسه با دیگر موجودات زنده، قدرت اندیشگی آنست. انسان موجودی اندیشمند است و ذهن آن، توانایی پرسشگری، جزیی نگری، کلی نگری، ایجاد ارتباط میان چند پدیده و کشف نوع روابط میان رخدادها و تبیین و توضیح پیرامون مجهولات را در پیچیده ترین شکل آن دارد.
انسان در سراسر تاریخ، به مدد قدرت اندیشگی، توانسته است تا زندگانی خود را دگرگون و متحول کند و با کشف و اختراعات علمی و عمق بخشیدن به نیروی تفکر و اندیشگی، گستره آن را به بنیادی ترین عرصه ها بسط دهد.
از میان نوع انسان، دسته ای به عنوان متفکر و اندیشمند و فیلسوف و متکلم، بطور ویژه و خاص، وظیفه راهگشایی و تبیین مجهولات و کند و کاو در مسایل کلی انسان ها را بر عهده گرفتند.
تاریخ تفکر بشری پر از فراز و نشیب های خرسندکننده و ناراحت کننده از سرگذشت اندیشمندان و فیلسوفانی است که برای بیان دیدگاه های خویش با مشکلات و موانعی روبرو بوده اند و چه بسا جان خویش را بر سر ادعاها و تفکرات جدید نهادند.
تاریخ تحولات ادیان، از جمله در جهان اسلام در برهه های پر از برخوردهای قهری و مبارزه علیه متفکران و متکلمانی است که بویژه در عرصه های دینی نظریه ای نو از خود ارایه داده اند.
مخالفان اندیشه های نو در عرصه های دینی، دغدغه این داشتند که اندیشه بشری نباید به قلمروهایی از آموزه های وحیانی داخل شود و ایمانیات مردم را خدشه دار کند و از اصول و مسلمات دینی فاصله بگیرد.
ناگفته نماند که فضای آزاد برای اندیشه ورزی در عرصه های دینی در برهه های از تاریخ تحولات تفکر اسلام، موجب تضارب آرا و پختگی اندیشه و روشن بینی و بسط شریعت عقلانی شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طبعا باید فضایی آزاد برای متفکران و اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی فراهم می شد تا با نشاط تر و آزادانه تر از پیش از انقلاب، به واکاوی و بازشناسی و تبیین و نقد و بررسی اندیشه و آموزه ها و باورهای دینی بپردازند و خوشبختانه اینگونه شد.
از دو دهه گذشته، در دانشگاه ها نشست ها و تشکیلاتی با عنوان کرسی های نظریه پردازی و تریبون آزاد اندیشی راه اندازی شد تا دانشگاهیان بتوانند در این نشست ها با حضور کارشناسان دینی، دیدگاه ها و نظرات خویش را در باب اندیشه اسلامی و اعتقادات مطرح کنند.
با گذشت زمان و پس از سرد شدن ذوق زدگی ها، این پرسش در اذهان دغدغه مندان شکل گرفت که بالاخره اسب آزادی اندیشه در عرصه های دینی تا کجا می تواند سوار خود را به پیش ببرد؟ مرزهای آزادی اندیشه و آزاد اندیشی کجاست و خط قرمز آن کدام است؟ این دغدغه و پرسش، گویای آن است که نزد این افراد دغدغه مند، اصولا آزادی اندیشه بخصوص در عرصه های دینی نمی تواند بی مرز و محدوده باشد.
واقعیت این است که "آزاد اندیشی"، از دو واژه مناقشه برانگیز تشکیل شده است. بی گمان این آزادی و اندیشه ورزی، اگر در عرصه دین و باورهای دینی مطرح شود، بر مناقشه می افزاید. برخی دینداران و کارشناسان دینی و پژوهشگران بر این باورند که اندیشه ورزی در باورهای دینی نباید از چنان آزادی برخوردار باشد که اصول و ریشه های باورهای دینی را زیر سوال ببرد و موجب سستی ایمان دینداران شود.
نباید فراموش کرد که اندیشه ورزی در درون خویش متصف به اخلاق اندیشمندی است. یک اندیشمند، نیک می داند که در مسیر کار خود نباید شخصیت انسان ها را لکه دار کند و یا در امر اندیشه ورزی از سازوکارهای نادرست و غیر منطقی برای طرد و ردّ طرف مقابل استفاده کند.
از آن سو مشاهده می شود دغدغه مندانی که برای آزاد اندیشی حد و مرز می شناسند، برای تعیین حد و مرز برای آزادی اندیشه، حد و مرز نمی شناسند. گاهی باورهای دینی را مرز آزاد اندیشی می دانند و گاهی یک فرد و یا یک شکل از حکومت دینی و یا باورهای مسلط در میان مردم را مرز آزادی اندیشه قرار داده اند.
به هر حال، به هیچ عنوان نباید با تعیین مرزهای متنوع و متعدد و ذوقی و حاکمیتی، آزاد اندیشی را دچار چنان محدودیتی نمود که عملا هیچ نتیجه ای از اندیشه ورزی حاصل نشود و نشست های آزاد اندیشی فقط به تکرار و شرح اندیشه های موجود بپردازد.
تاریخ تحولات اندیشه بشری در شرق و غرب زمین نشان می دهد که بسیاری از اصول به ظاهر مسلم و مقدس و باورهای چیره و مسلط در میان مردم و محافل فکری، با طرح دیدگاه های نو و تازه، زیر سوال رفته و به زیر کشیده شدند و تفکرات و دیدگاه های نو به جای آن نشسته است.