شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۵۳۷۲
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۲
شوشان - فاضل خمیسی: 

(مبحثی در خصوص تربیت تسلیم گرایانه)

وقتی میخواهند جمله ای را مورد تأیید عقل و  قابل پذیرش اجتماع جا بیاندازند ، معمولاً آنرا به شخصیت های تاریخی و اسطوره های بشری ،منسوب میکنند مثل این جمله : « دو فعالیت بشری که خیلی دشوار  سوخت هستند ، عبارتند از تعلیم و تربیت و دیگری حکومت داری»،   می گویند  عبارت مذکور را ناپلئون بناپارت بیان کرده ، هر چند بعید میدانم کسی اهمیت تعلیم و تربیت را دانسته  و به آن معتقد باشد و دست به  آنهمه خونریزی و جنایت به بهانه توسعه امپراطوری بزند ، شاید این جمله راهبردی را ،آموزگاری شریف در جمع دولتمردانی صحبت کرده لیکن  همانطور که زورمندان ازدارایی مادی  افراد فرو دست جامعه فربه گی میجویند ، اندیشه های ناب و گفتار نغزگونه آنان را نیز به حساب خود میآورند ، بهر حال نباید از فلسفه ی  عبارتهایی که در خصوص  تربیت و آموزش بشر گفته میشود به سادگی گذشت .

آنچه این عبارت  را بر سایرجمله های مشابه متمایز می کند  ، اولویت بخشی سختی ِتعلیم و تربیت بر حکومت داریست. یعنی اینکه تربیت تخصصی ترین فعالیتی است که تاکنون بشر شناخته است ، در این مقال پرداختن به مفهوم تربیت بمعنای بستر رفتارهای انسانی مد نظر بوده و اگر گریزی به تعلیم بمعنا و گستره دانش زده شود ، منظور دستاوردهای دانشی است که در خدمت تربیت قرار گرفته، است. آسیب شناسی  اینکه رفتارهای ریامدارانه ،چاپلوسانه و حتی دروغ در بزرگسالیدر بستر کدام روش تربیتی اتفاق می افتد ، و  رابطه آن با فرهنگ عمومی  چگونه است ، از اهداف این نوشتار می‌باشد .

هر انسان بزرگسال بخوبی میداند، چه احساسات و تمایلاتی را در خود سرکوب و پنهان کرده است ، منتهی مصلحت روحی و حتی زندگی جاری اش اقتضا میکند در خیلی موارد خویش را به ناآگاهی زده و تلاش میکند با توجیه شکلی  و  پوسته عقلانی این ناکامی را از موانع پیشرفت خویش قلمداد نکند.

ترسبعنوان پدیده ای  که داری یک منشا واقعیت گونه و در بعضی موارد  غیرواقعی و ناشی از توهم و تخیلات بیمارگونه است ،  چنانچه بصورت مناسب مدیریت نشود، می‌تواند ریشه تمامی رفتارهای بزدلانه و ریامنشی به حساب آید.

اطاعت و مطیع پروری از اصلی ترین روش‌های تربیتی نهادینه شدن ترس است . که در آن تبعیت محض بدلیل جلوگیری از دست دادن یا بدست آوردن امتیازات موجب بروز برخی بازخوردهای نمایشی میگردد.

برای کنعانِ نوح بجز عدم اطاعت از پدر در زمینه نشستن در کشتی ،گناه دیگری ذکر نکرده اند ، او در واقع مجازات جسارت و اجتهاد عقلی اش در  مخالفت در نشستن در کشتی یا بالا رفتن از کوه را دید ، اما در تاریخ از سایر برادر و خواهرانش نامش ماندگارتر شد ، متاسفانه ،در خیلی مواقع عدم اطاعت پذیری هر چند با جسارت و نبوغ  و نوعی صداقت همراه است ، اما هزینه های سنگینی بدنبال دارد! که هر کس طاقت پرداخت آنها را ندارد.

مفهوم و لمس ترس از نوزادی و کودکی همراه انسان میگردد ، آنجا که کودک میترسد بخاطر انجام دادن یک بازیگوشی ساده محبت والدینش را از دست بدهد ، بهترین فرزندان مطیع ترینشان است ، و از آنجائیکه بدلیل خودکامگی پدر یا مادر ، کودک نتواند میل و مخالفت خویش را ابراز نماید ، بذر رفتارهای دوگانه و دروغ در کاشته که در بزرگسالی نمایان میگردد. کودک چنانچه در خانواده ای خشن رشد کند ، بدلیل شرایط حاکم در خانواده سعی میکند در هر مساله ای خویش را مقصر و گناهکار دانسته و میل به سرزنش خود جز ء همیشگی شخصیتش میگردد و این موضوع تا آنجا پیش می‌رود که مطالبه گری حقوق خود را نوعی طغیان قلمداد میکند. لذا به تصور خودش مطالبه حقوق فردی ، اوضاع را خراب‌تر میکند . زیرا یاد گرفته در صورت اعتراض وضعیت متشنج تر میشود .

فقدان صمیمیت و محبت صادقانه باعث آن میگردد ،  برخوردها با تصنع رفتاری و فقط در جهت ادای وظایف رخ دهد، کودکان محبت های واقعی و تظاهر به محبت  را تشخیص میدهند، و اگر در رابطه با محبت و عشق به باور برسند بسیاری از ناملایمات رفتاری والدین را تحمل میکنند. بدیهی است کسی که  خود از محبت اصیل و واقعی برخوردار نبوده هرگز نمیتواند به دیگری ، حتی اگر فرزندش باشد واقعا احساس محبت داشته باشد. نگرانی در تحصیل ، مواظبت بیش از حد که والدین آنرا در قالب فداکاری تعریف میکنند نه تنها موجب علاقه و محبت واقعی  فرزندان نمیشود بلکه در بعضی مواقع خشم درونی کودکان را بدنبال داشته و  اگراعتراضی نمی کنند نه بمعنای رضایت از وضع موجود بلکه ناشی از ترسی است  که  در صورت اعتراض ، حمایت والدین را از دست داده و بدلیل ضعیف بودن ، آسیب جدی ببینند.

شرایط تربیتی و ناجوری که ما برای بچه ها فراهم میکنیم ، ده ها مساله روحی را بر آنها تحمیل کرده که مهترین آنها ترس است ، حال اگر تربیت رسمی در مدارس و تربیت در خانواده در زمینه سرکوب استقلال فردی  همسو باشد ، طبعا ما با افرادی مواجه میشویم ، که بدلیل خوشایند سازی خانواده و مدرسه تبدیل به انسان‌های مطیعی میگردند که نهانی پر آشوب و ظاهری تعبد گرایانه دارند . 

در بعضی مواقع بسیاری از عدم اعتراض کودکان به رفتارهای پدر و مادر نه تنها از عجز و ناتوانی جسمی و نیاز به محبت است ، بلکه  ناشی ازالقاء نوعی احساس گناه در وجود آنها ست که این القا توسط اولیا و بعنوان یک ابزار کنترل مورد استفاده قرار می‌گیرد ، در این راستا خاموشی رفتار اعتراضی نه بر اثر اقناع بلکه  بدلیل ترس از عقوبت  گناه مذکور است.

همانگونه که برای بسیاری از نوجوانان و جوانان روی پای خود ایستادن و استقلال شخصی نوعی گستاخی است ، اعتراض به کاستی و کم کاریها نوعی انگشت نما شدن است ، در صورتیکه چنانچه فردی خوب تربیت شود ، باید بتواند در زمان پیش بینی شده ، مستقل و کارا شده و در برابر حق خوریها بی تفاوت نباشد.

با تأسف باید گفت ،ایجاد و پرورش حس گناه در افراد از همان بچه گی کلید میخورد ، زمانی که یک کودک نتواند خشم و اعتراض خویش را نسبت به والدینش بیان نماید  و با تلقین های آشکار و پنهان  این فکر را در او نهادینه میکنند  که اعتراض به بزرگترها گناه بزرگی است و  رفتارهای اعتراضی کودک به پدر و مادرش از او فرزندی ناخلف و گناهکار میسازد  ، این ترس از گناهکار بودن موجب ریا، دروغ و رفتارهای رذیلانه در بزرگسالی را بدنبال خواهد داشت.

سرکوب رفتارهای واقعی منجر به برآمدن رفتارهای تصنعی و غیر واقع میگردد که در آن به هیچ رفتاری و بیانی قابل اعتماد نیست.

ابراز علاقه بیشتر به فرزندان مطیع تر ، ارتقا شغلی برای کارمندان بله قربان گو و غیر خلاق، برخورد با خلاقیت و استقلال فکری افراد و ایجاد یک فرایند تربیتی که محورش این باشد که اگر میخواهی ارتقا و پیشرفت کنی مطیع باش !! باعث میگردد تربیت صحیح که پرورش خلاقیت و ایجاد یک همزیستی مسالمت آمیز و مهربانانه است ، جای خود را به رشد ریا و تزویر و اجتماعی بدهد که در آن اعتماد بین افراد را باید در افسانه ها جستجو کرد. از سویی دیگر بخاطر اینکه در ضمیر کودکانمان  نهال دوستی و محبت پرورش دهیم نباید طوری رفتار کنیم که خاطراتشان مملو از وحشت و چندگانگی رفتار بزرگسالان باشد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار