شوشان - عبدالرحیم سوار نژاد :
شکوفه ها، بهار را نوید می دهند ،مهربانانه بر زمستان نهیب می زند تا اجاق و منقلهای خود را جمع كند و در پستوی قراضه ها بیندازد شاید برای سالی دیگر ،تُنگ بلورین ها آماده می شوند برای رقص ماهی قرمز كوچولو تا با لبهایش از درون آب بگوید كه نسیم خوش نوروز وزیدن گرفته است ، دشت و صحرا را در می نوردد تا این پیام را ابلاغ كند که هیچ زمستانی ماندنی نیست و هر یخی آب می شود و بر پهنه زمین جاری می گردد و بستر خویش را بازمی یابد و به دریا می پیوندد .
آمدتا نفیس ترین هدیه را به آنان كه در انتظارش نشستند با نوروزمطلع زیبایش تقدیم نماید با گلهای لبخند در جشنواره ای به وسعت زمین که آكنده از نشاط و شادمانی و دستهای درهم تنیده و حلقه های شادی که عمو زنجیربافشان ،زنجیر را پشت کوه انداخت و سبدهای شکوفه را برایشان آورد تا بابا نخودچی و کشمش بیاورد و دورهم بنشینند و باهم بخورند و كام شان شیرین گردد و تلخی را بزدایند .
، باغها با عطر بهاربه زندگی بعد از زمستان سلام می کنند. پاسخ سلام باغ ، نگاه بر زیباییهایش و بویش گلهای رنگارنگی كه در آغوش جای داده است و مهربانانه بغل بغل هدیه می كند ، نگاهی از درون انتظار برای باروری جوانه هایش ، تماشای بازشدن غنچه هایش ، توجه به موسیقی طرب انگیز نسیم که علفزارها را می جنباند ، لبخند بر خوشه های گندم که با رقص سرتعظیم فرود می آورند ، شنیدن آوای گوشنواز پرندگان که از شوق پروازمی کنند ، مراقبت از مخمل سبز دامنه کوه و رخت خوشرنگ و پرنقش ونگار زمین ، رفاقت با آب رودها و شستن چشمها برای جور دیگر دیدن و بشماریم با تامل بنفشه و سنبل بنفش ، شقایق سرخ ، بابونه سفید ، زمین و درخت سبز و آفریدگار طبیعت را با همه رنگهای طبیعی رنگ آمیزی نمود برای لبهایی كه به خنده وا شوند سرشار از شكرو سپاس ، برای تماشای عبرت آموز تا اهل زمین را بشناسد.
شکر خدادر این تابلوی اعجاز هستی یعنی حفظ پاکیزگی طبیعت ، تنومندی درخت کُنار با برگهایی كه سبزتر از همیشه می شوند در امتداد مسیری كه باید رفت همراه با خروشی زلال و شفاف از کارون و گونه هایی كه با نسیم دل انگیز بهار نوازش داده می شود همه یكصدا سخن می گویند که یگانه آفریدگارآفرید برای قدرشناسی از زندگی و در راه نماندن و دور نماندن از بهاری كه آمده است. و باید مراقب باشیم كه مراقبت و مواظبت از طبیعت یعنی :الحمدلله رب العالمین .
با این سپاس می آموزیم در انتظار بهار دل را جلا دهیم ، لباس نو بپوشیم ، پاكیزه چون بهار ، گلها را دوست بداریم ، در رفاقت با گلها و طبیعت زیبا زندگی را معنا بخشیم .موسم شنیدن نغمه های مستانه جانداران در طبیعت است كه به جانان نظر دارند و وای بر احوال آنان كه بهار را نمی شناسند و گلهای زیبا چشمهایشان را مبهوت نمی سازد و در زمستان می مانند.
ای دریغ از تو اگرچون گل نرقصی بانسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم ازبهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ…