- آرشیو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- درباره ما
- |
- |
-
- صفحه نخست
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- شهرستان ها
- |
- تماس با ما
- |
- پیوند ها
- چرا سید ابوالحسن حسن زاده ؟
- ساعت جدید کاری برای ادارات اعلام شد
- مدیران با مردم ارتباط نزدیکی داشته باشند
- رفع مشکل استقرار شرکتهای دانش بنیان با تحقق مصوبه سفر رییس جمهور به خوزستان
- رسانه طراز انقلاب اسلامی یعنی نقد منصفانه، اطلاع رسانی شفاف و صادقانه و پرهیز از دروغ و تهمت
- بهره مندی از ظرفیت های فرهنگی انقلاب برای مقابله با اباحه گری بسنده می کند
- چرا به جای ساماندهی متکدیان؛ سیستمی افزایش پیدا می کنند؟!!
- انقلابات رنگی تحت الگوی جوکریسم
به روز شده در: ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۴
پیامبر اکرم (ص):مسافرت كنيد تا تندرست مانيد و روزى داده شويد .
امام حسین(ع): از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است...
امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
آخرین اخبار
شوشان - سید نشعان آلبوشوکه :
امروز از منزل بامن تماس گرفتند، از صدای خانمم معلوم بود، بهم ریخته است
_ کجایی
_سرکارم
_(با صدایی لرزان) خیلی از همسایه ها بار کردند، فوری خودتو برسون.
به شهرک اندیشه که رسیدم، از دور جمعیت حاضر بر روی سیل بند را دیدم، ماشین های زیادی در حال تردد بودند، بوضوح اثار نگرانی را میتوان در چهره انها دید. به سیل بند رسیدم جمعیت زیاد بود ولی عدم مدیریت صحیح این جمعیت سبب شده بود که اکثرا انها سرگردان وحیران فقط نظاره گر باقی بمانند!
حضور شهردار کتانباف و رئیس شورا اقای سنواتی به نیروها جانی دوباره بخشید، ماشین الات به منطقه اعزام شدند و تحرک بیشتری را بر روی سیل بند براحتی می توان مشاهده کرد، اما من ترس ونگرانی را در چهره زنان شهرک بخوبی دیدم، مردان انها تقریبا یک هفته تمام را شبانه روزی تلاش کردند تا سیل بند را با دست های خالی تقویت کنند، اما خشم طبیعت خیلی فراتر از توانایی این مردان خسته بود، نمی دانم، تا حالا کارون را اینگونه دلخور و قهرآلود ندیده بودم، کارون کینه دارد اما از کی؟! این یار قدیمی که وجودش با جان ما درامیخته است امروز برما خروشیده، نفرتی عجیب را در موج های آن می توان دید، تقابل دو یار قدیمی اصلا دیدنی نیست. مردان شهر حال روز خوبی ندارند، وضع شهرک اندیشه، زرگان، پاستوریزه مساعد نیست و مردان وزنان این مناطق نبردی عجیب را برای بقاء، اغاز کردند، نبرد!!! اما نه با دشمن زبون، این نبرد با عزیزترین و دوست داشتنی ترین یار اهواز یعنی کارون است... توگویی پدری بر فرزند دلبندش براشفته و به نبرد با او امده.
« زرگان، پاستوریزه، شهرک اندیشه.... وکلاً اهواز عزیزتر ازجانم را دریابید.
